سرنوشت «مرسی» و وحشت اردوغان / پروژه اخوانی کردن خاورمیانه دود شد!

کد خبر: 272403

دیکتاتوری و پشت پا زدن به دموکراسی و تفکیک قوا امری است که اخوانی ها خود را در آن قهار نشان دادند. یکه تازی هایی که مرسی در یک سال ریاست خود سامان داد مبارک در بیش از سی سال زعامت خود جرات انجام آن را نداشت! بنابراین بدیهی است که 33 میلیون نفر برای برکناری او به خیابانهای مصر بیایند.

سرنوشت «مرسی» و وحشت اردوغان / پروژه اخوانی کردن خاورمیانه دود شد!
سرویس بین الملل«فردا»: اردوغان برکناری مرسی را به باد انتقاد گرفته است. او گفته است ؛ «کسانی که در پای صندوق نتوانستند رای بیاورند، با کودتا به دنبال کسب قدرت هستند. ترکیه با این بی اخلاقی که در مصر رخ داده مخالف است... همانگونه که کودتاهای نظامی در ترکیه نتوانست محبوبیت را برای دولتها به همراه بیاورد، این سرنوشت در انتظار کودتا کنندگان مصر نیز هست.» این سخن اردوغان را اگر فقط در چارچوب یک اعتراض سیاسی به شما آوریم مرتکب خطای راهبردی بزرگی شده ایم. در پس این اعتراض اردوغان نکته ای بس ظریف نهفته است. شبه کودتایی که در مصر با حمایت اکثریت مردم روی داد رویای اخوانی کردن منطقه و حذف ایدئولوژی مقاومت و جایگرین کردن شبه مکتب اخوانی را بر باد داده است . اگر اخوانی ها قرار بود لیدر معنوی و فکری جنبش های اسلامی شوند عیان شدن بی کفایتی آنها در مصر این رویا را به باد داده است . مهمترین اثر این امر را باید در سوریه مشاهد می کنیم. شاخه سوری اخوان در سوریه چنان ضربه ای از حذف اخوان مصر خواهد دید که توان بازسازی آن را هرگز نخواهد یافت . مردم سوریه تجربه حکومت اخوانی را در مصر می بینند و بر فرجام خود و اخوان بیمناک تر می شوند . بالاخص آنکه مرام اخوان المسلمین از الگوی «تبشیری» به منش «تکفیری» استحاله شده است و سر بریدن و سینه دریدن ها در سوریه را به عنوان نماد عینی سیاست ورزی خود انتخاب کرده است. به موازات این امر دیکتاتوری و پشت پا زدن به دموکراسی و تفکیک قوا امری است که اخوانی ها خود را در آن قهار نشان دادند. یکه تازی هایی که مرسی در یک سال ریاست خود سامان داد مبارک در طول 33 سال زعامت خود جرات انجام آن را نداشت! بنابراین بدیهی است که 33 میلیون نفر برای برکناری او به خیابانهای مصر بیایند. در این میان اما، اردوغان ناکام تر است. اگر قطر سرمایه گذاری مادی در مصر کرده بود ، اردوغان دار و ندار سیاسی خود را در میانه میدان گذاشته بود و با زحمت بسیار حماس را هم با خود همراه کرده بود . او که سالها در لفافه اخوانی بود با انقلاب مصر لفافه را کنار نهاد و حماس را به محفل گرم خود طلبید و به اخوان سوریه آماده باش داد اما اکنون با تلی از خاکستر مواجه شده است که مردم مصر با آتش زدن رویاهای او آن را ساخته اند. ترکیه در مسیر اخوانی شدن در اواخر ماه جولای 2011، تغییرات گسترده‌ای در ارتش ترکیه رخ داد، مقام ژنرال اسیک کوسانِر از وی گرفته شد، او رئیس ارتش و رئیس ستاد مشترک ارتش بود، یعنی کنترل نیروهای هوایی و دریایی را در دست داشت. به جای وی ژنرال نِسد اوزِل که گرایشات اخوانی دارد،به قدرت رسید. این جابه‌جایی قدرت، اهمیت بسیاری دارد.قدرت در ارتش ترکیه از دست سکولارها به دست طرفداران اخوان المسلمین رسید. در نتیجه فضا برای حمایت از گروهک‌های نظامی سوری در مرز مشترک مستعد شد.
پس از انقلاب تونس و مصر و روی کار آمدن جریان های اخوانی در این دو کشور و از محاق بیرون آمدن آنها در جامعه عربی وقدرت یابی شعبه های دیگر آنان مغرب و لیبی اخوانی ها را سرمست و مغرور کرد..اخوانی ها جامعه عربی و اسلامی را در چنگ خود می دیدند. و از وضعیت اخوانی های ترکیه که از یک سو امریکا را در کنار خود دارند و دوست نزدیک غرب محسوب می شوند و از سوی دیگر در ترکیه نیز بر دیگر جریان های سیاسی کشور برتری دارندخوشحا بودند و گمان می بردند می توانند از این طریق ویترین اخوانی ها را در برابر جامعه جهانی عرضه کنند. دیپلماسی ایرانی در این خصوص می نویسد: «با آغاز بهار عربی و سرایت آن به سراسر جهان عرب اخوانی های ترکیه که با عنوان حزب عدالت و توسعه فعالیت می کنند تبدیل به تغذیه کننده فکری و سیاسی جریان های اخوان در دیگر کشورهای عربی شدند. در این میان قطری ها نیز تغذیه مالی اخوانی ها را بر عهده گرفتند تا دو منبع لازم برای ترویج اخوان المسلمین در جهان فراهم شود. علاوه بر آن ترکیه ای های اخوانی پل ارتباط اخوان المسلمین با غرب به ویژه ایالات متحده شدند تا راه رسیدن آنها به قدرت هموار تر از همیشه شود....با آغاز تحولات سوریه، نمایندگان اخوان به ویژه اخوانی های مصر، لیبی و تونس به آنکارا آمدند و پس از جلسات متعدد تصمیم گرفتند تا کنگره بزرگ اخوان را پس از کنار رفتن حکومت اسد در سوریه جشن بگیرند. بر اساس تفکر آنها اخوانی های سوریه نیز به زودی به قدرت می رسیدند و عملا عثمانی نوین با ایده اندیشه اخوانی یا همان اسلام گرایی دوران عثمانی تشکیل می شد. یعنی شمال آفریقا تا سرزمین شام همگی به کنترل اخوانی ها در می آمد. برای همین ترکیه خود را میدان دار تحولات سوریه کرد با این هدف که به هنگام برگزاری کنگره بزرگ اخوان کسی به فکر رقابت یا پیش دستی بر آن نیفتد. یعنی مرشد سیاسی همه اخوانی های دنیا شود. ترک ها آن قدر غرق این تصور بودند که از واقعیت های موجود دور شدند و شتابزده تصمیم های سیاسی پیاپی گرفتند.» فرجام اخوان بدون شک جریان اخوان به عنوان یک حاکم سیاسی تمام شده است. شکست در مصر باعث شد این جریان مطابق با سیاق پیشین حداکثر در حد یک «جنبش سلفی معترض» باقی بماند . از این رو اردوغان نیز باید بر آینده سیاسی خود و اخوانی های ترکیه بیمناک باشد... اعتراضات استانبول و ازمیر و آنکارا و ... اگر دوباره تکرار شود جمع کردنش به آسانی قبل نخواهد بود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت