مرتضی طلایی: اینک که مدتی هر چند کوتاه از برگزاری شکوه مند انتخابات ریاست جمهوری و شورای اسلامی شهر و روستا در کشور گذشته است و پس از شکر نعمت زیستن در زمانه ای مقارن با این ملت عظیم ، بصیر و حماسه ساز که بار دیگر چشم جهانیان را از حضور و ولایت مداری خویش خیره ساختند ، همچنین شکر الطاف دایمی حضرت حق که همواره عنایت و لطف خویش را شامل این ملک ، ملت و نظام ساخته است ، شاید مرور و بازخوانی این واقعه عظیم ، مقدمات و نتایج آن ، ضرورتی باشد که از راهگذار آن هم ابزار وقوع حماسه و هم ضروریات امتداد آن برای تحقق موفقیت های بزرگ تر و حل چالش ها و مسایل کشور ، شناخته شود . نخستین انگاره قطعی این انتخابات ، نقش بی بدیل ولایت در نظام سیاسی کشور ، همچنین در ارتباط وثیق با ملت است که جمهوری اسلامی را به بزرگترین مردم سالاری منطقه ، همچنین عرضه کننده مدل حاکمیتی مردم سالاری دینی می سازد . در سال های پس از انتخابات 88 و در حالی که نزدیک ترین دوستان نظام نیز نگران لطمه خوردن اعتماد عمومی و ساز و کارهای انتخاباتی کشور در اثر حوادث پس از انتخابات بودند ، وعده محکم مقام معظم رهبری در تحقق حماسه سیاسی به پشتوانه وعده لا یتغیر
الهی ، شناخت عمیق از ملت و همچنین پیروی امت از امام در قالب مشارکت کم نظیری به حقیقت پیوست که این سطح از مشارکت حتی در قدیمی ترین مردم سالاری های دنیا نیز کمتر به چشم می خورد و این موضوع ، دیگر بار نشان داد که تندبادهای حوادث ، فتنه ها ، دسایس داخلی و خارجی در پرتو این ارتباط محکم میان امت و امام کوچکترین اثری بر جای نخواهد گذاشت. فارغ از اصل انتخابات و مشارکت مردم که ملت و نظام را به برنده اولیه و قطعی آن بدل ساخت ، انتخاب برادر عزیز جناب حجت الاسلام دکتر روحانی خود واجد شرایط ویژه ای بود که به طور خاص در مواضع پیش و پس انتخابات ایشان قابل بررسی است . تاکید بر اعتدال ، تدبیر و پیشرفت کشور در سایه عقلانیت ، استفاده از تمامی ظرفیت های باورمندان به نظام ، برخورد فراجناحی و تعلق رییس جمهور به تمامی گروه ها و نه فقط یک جریان خاص ، نکاتی بود که موجبات امید و اعتماد همگانی را فراهم نمود . پیروزی ایشان را بیش و پیش از هر چیز باید پیروزی گفتمان انقلاب ، امام و رهبری ، اعتدال، عقلانیت، عدالت، پیشرفت، پرهیز از سیاسی کاری و جنجال ، پرهیز از قبیله و گروه گرایی ، دوری از رفتارهای پر هزینه و بدون پشتوانه علمی دانست و
امیدواریم که این اندیشه در قالب یک کابینه تخصصی ، فراجناحی و کاری و همچنین روش های مناسب به دستاوردهایی بزرگ برای کشور بدل شود . نکته دیگر در این میان رفتار فعالان جریان اصولگرایی در انتخابات گذشته است . هر چند گفتمان اصولگرایی با تکیه و تاکید بر مبانی و اصول و اصلاح طلبی در روش ها برنده قطعی انتخابات بود اما در حوزه عمل ، انتقادهای جدی به فعالان سیاسی اصولگرا وارد است . رفتارهایی که گاهی در تعارض با مبانی تفکر اصولگرایی قرار داشت و شائبه سهم خواهی ، منفعت گرایی و تکروی را در جامعه ایجاد نمود . شکست گروه های اصول گرا و نه تفکر اصولگرایی شاید درس مهمی باشد که اولا ملت با هیچ فرد و جریانی عقد اخوت نبسته و اعتماد ایشان منوط به هم خوانی روش ها با مبانی است و ثانیا عدم شناخت از مناسبات ، دغدغه ها و الویت های جامعه در طراحی شعار ها و برنامه ها نتیجه ای جز شکست بر جای نخواهد گذاشت. در پایان شایسته است بار دیگر به یاد بیاوریم اگر تا روز قبل از انتخابات ، تکلیف بر رقابت و تلاش برای افزایش مشارکت عمومی بود ، امروز همه علاقمندان به نظام ، الویتی جز کمک به دولت منتخب برای رفع مسایل و مشکلات جامعه به ویژه دغدغه های
اقتصادی و همت بر استقرار روش ها بر ریل عدالت ، توسعه ، پیشرفت و موفقیت های داخلی و بین المللی نداشته و امیدواریم که پس از تحقق حماسه سیاسی ، از راهگذار این عزم و وحدت ملی شاهد تحقق هر چه سریعتر حماسه اقتصادی نیز باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید