متدينان بي دین و يازدهمین انتخابات

کد خبر: 267925
متدينان بي دین و يازدهمین انتخابات
محسن الویری: نام دانشگاه امام صادق عليه السلام اين روزها شايد بيش از هر زمان ديگر بر سر زبانهاست. روشن است که اين امر ريشه در آن دارد که يکی از نامزدهای رياست جمهوری، دانش آموختة اين دانشگاه است. طرفداران و مخالفان اين نامزد رياست جمهوری هر دو بيش و کم به دانشگاه امام صادق عليه السلام نظر دارند، طرفداران وی سابقة تحصيل و تدريس در اين دانشگاه را به عنوان یکی از مؤلفه های اصلح بودن به رخ می کشند و مخالفان وی هم مجالی يافته اند تا چهره ای ناپسند و آميخته از خشونت، افراطی گری و گاه اشرافی گری از دانشگاه ترسيم کنند. در بارة نقش دانشگاه امام صادق عليه السلام در صحنه های مختلف علمی، فرهنگی و سياسی کشور سخن بسيار است و اين يادداشت نيز قصد پرداختن به آن را ندارد، ولی از اين نکته نمی توان چشم پوشيد که نام اين دانشگاه به نام شخصيتی بزرگ پيوند خورده است که بيم آن می رود که سکوت بيش از در باره ايشان، مصداق کتمان حق باشد که قرآن سخت آن را نکوهيده است. گر چه نگارندة اين سطور حدود دو سال است که رسماً و حدود هفت سال است که عملاً توفيق خدمت در اين دانشگاه را ندارد، ولی با توجه به دين بزرگی که اين دانشگاه و شخض آيت الله مهدوی کنی دامت برکاته بر گردن وی دارد، تذکر نکته ای را با تکيه بر چند خاطره از معظم له بر خود فرض می داند. خاطرة نخست به نخستين روزهای شروع به کار دانشگاه امام صادق عليه السلام در بهمن ما 1361 برمی-گردد که در مراسم افتتاحيه آن، شخصيتهايي مانند مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم يدالله سحابی هم حضور داشتند. حقير که به دليل سابقة فعاليت سياسی در شاخة دانش آموزی حزب جمهوری اسلامی با اين شخصيتها که آن روزها با برچسب ليبرال از آنها ياد می شد، آشنا بودم به همراه يکی از دوستان خدمت حضرت آيت الله مشرف شدم و زبان به اعتراض گشودم که چرا در مراسم افتتاحية دانشگاه از اين ليبرالها هم دعوت کرده ايد؟ ايشان با صبر و حوصله ای فراموش ناشدنی و به تفصيل از سوابق سياسی و تحمل زندانها و تدين و تشرع مرحوم بازرگان و سحابی ياد کردند و فرمودند که اگر در صحنة سياسی کشور اختلاف نظرهايي جدی با جريانی که اين افراد به آن وابسته هستند وجود دارد، نبايد در صحنة روابط فردی با آنها برخورد نامناسب صورت گيرد، نبايد سوابق افراد را به دليل سلايق متفاوت کنونی از ياد برد. ايشان تأکيد کردند که من هم با جريان سياسی امثال نهضت آزادی همراهی ندارم ولی اين دليل نمی شود که احترام اين افراد که به هر حال برای انقلاب زحمت کشيده اند فراموش شود و توصيه کردند که در کار سياسی هيچ وقت ارزشهای اخلاقی و ضوابط شرعی را از ياد نبريد. نيک به ياد دارم که وقتی از محضرشان بيرون آمدم کاملا مجاب شده بودم و کنجکاوانه به سراغ گذشتة کوتاه فعاليت های سياسی خود رفتم که آيا واقعا بر اين مدار حرکت کرده ام يا نه. تذکر ايشان چنان در جانم اثر کرد که از آن پس تاکنون همواره ترنم اين نغمة خوش گوش جانم را می نوازد و در اين مدت کوشيده ام که تا حد توان اين رهنمود را نصب العين خود قرار دهم، تا چه قبول افتد. خاطره دوم که البته بارها تکرار شد به ايام تحصيل در دانشگاه برمی گردد که گاه شکوای رفتارهای برخی دانشجويان منسوب به جريانهای تند سياسی يا کم تقيدی برخی ديگر از دانشجويان به رفتارهای دينی مثل نماز جماعت به حضرت آيت الله مهدوی کنی برده می شد و من بارها اين جمله را در پاسخ به اين شکواها از زبان معظم له شنيدم که می فرمودند ما فقط در پی گزينش خوبان نبوده ايم، اين که انسان فقط خوبها را گلچين کند و به آن ها آموزش دهد که هنر نکرده است، مهم اين است که افرادی هم که به نظر ما در خط کلی اسلام و انقلاب هستند ولی در درجات بالا نيستند بياوريم و در اين محيط علمی و معنوی آموزش دهيم. به همين مناسبت بارها فرمودند که معيار اصلی ما در صحنة سياست هم دين داری است و اگر تربيت شدگان ما دين دار بار بيايند هر سليقة سياسی هم که داشته باشند مهم نيست، چرا که دانش آموختة دين دار هيچگاه از مسير اسلام و انقلاب و امام منحرف نخواهد شد، الا ما شذّ و ندر. ايشان به همين مناسبت با اشاره به جوانان انقلابی مسجد جليلی ـ واقع در خيابان ايران شهر که معظم له پيش از پيروزی انقلاب در آن اقامه نماز می کردند ـ می فرمودند که ما در مسجد جليلی هم بيشتر روی تدين جوانان انقلابی تأکيد داشتيم نه نوع موضع گيری سياسی آنها و به همين دليل کمترين آمار جذب جوانان مسلمان انقلابی به سازمان منافقين مربوط به مسجد ما بود. خاطرة سوم مربوط به بعد از فراغ از تحصيل و ايام خدمت به عنوان عضو هيأت علمی در دانشگاه است. اين توفيق نصيب بنده بود که تا پيش از هجرت به قم، هفته ای دو شب نماز جماعت را به نيابت از معظم له در مسجد دانشگاه اقامه کنم و مدتی هم مقرر بود که بين دو نماز به مدت سه دقيقه صحبتی با دانشجويان داشته باشم. مسجد بزرگ و زيبای دانشگاه امام صادق عليه السلام به کمک خيرين ساخته شده است و به همين دليل تا پيدا شدن يک خير جدید، تا مدتها محراب اين مسجد به صورت آجری باقی مانده بود. در مراسم ليالی قدر سال 1384ش. يکی از خيرين تهية سنگ محراب را عهده دار شد و بعد از مدتی چندين قطعه سنگ مرمر که گفته می شد از مرغوبترين سنگهاست، به مسجد دانشگاه اهدا کرد. يک روز مطلع شديم که يک يا چند دانشجو شبانه به سراغ اين سنگها رفته اند و با شکستن چند قطعه از آنها و نوشتن شعار روی چند قطعة ديگر نسبت به تجمل گرايي در ساخت مسجد و اشرافی گری در دانشگاه اعتراض کرده اند. در اولين صحبت بين دو نماز بعد از مشاهدة اين رفتار عجيب، گفتم که عدالت خواهی يکی از ويژگيهای دانشجويان پرشور است، ولی اگر اين عدالت خواهی در چارچوب ضوابط شرعی نباشد سر از بيراهه و گمراهه درخواهد آورد و پس از اشاره ای به خوارج گفتم که اين سنگها يا به ملکيت مسجد درآمده بود و يا هنوز ملک هديه دهنده بوده، و در هر دو صورت، مرتکب اين عمل هم گناه کرده است و هم ضامن است و بايد خسارت پرداخت کند. بعد از اقامة نماز عشاء يکی از دانشجويان طرفدار اين کار با استناد به ماجرای مخالفت امام صادق عليه السلام با کرايه دادن شتر به خليفه عباسی، در توجيه اين عمل خلاف شرع گفت که ما اصلا نبايد به اين گونه کارها رضايت داشته باشيم و بايد به هر شکل ممکن به آن اعتراض کنيم. حقير هم در نوبت بعدی نماز گفتم که امام عليه السلام اين تذکر را به کرايه دهندة شتر به خليفه داد ولی شبانه پای شترهای او را نشکست و فرق است بين روشنگری و ارتکاب عمل خلاف شرع و اگر اين استدلال شما درست باشد وقتی مقام معظم رهبری برای غبارروبی حرم امام رضا عليه السلام به مشهد تشريف می برند شب هنگام وقتی آقای واعظ طبسی خواب هستند ايشان هم بايد تيشه به دست بگيرند و سنگهای حرم رضوی را تخريب کنند، مبنای اين جمله اخير بنده، دفاع از نقش معماری در انتقال ارزشهای دينی است که طبعاً در جایی ديگر بايد مورد بحث قرار گيرد. اين ماجرا گذشت و بعد از مدتی که برای کارهای متعارف دانشگاه خدمت آيت الله مهدوی مشرف بودم، در پايان ديدار، عرض کردم که چنين قصه ای هم در دانشگاه اتفاق افتاد و حقير هم چنين صحبتی کردم. ايشان پس از ابراز لطف، سه بار فرمودند که اين کارها (شکستن سنگها) خيلی بي-دينی می خواهد و کسی که بتواند دست به چنين کارهايي بزند بايد خيلی بي دين باشد که جرأت چنين کاری را داشته باشد، سپس به مناسبت به ماجرای ساختن مسجد اعظم قم از سوی مرحوم آيت الله العظمی بروجردی اعلی الله مقامه و مخالفت عده ای از تندروها با ايشان و چگونگی مواجهة ايشان با مخالفتها اشاره کردند ، که خود ماجرايي شنيدنی است. اين سه خاطره نياز به تحليل ندارد و به خوبی شخصيت و منش اخلاق مدار و اعتدال گرای اين استاد فرزانه را که همه عمر خود را بی هيچ چشمداشتی در اين جهان گذرا وقف اسلام و انقلاب و نظام اسلامی کرده است، نشان می دهد. دانشگاه امام صادق عليه السلام را بايد با آيت الله مهدوی کنی شناخت، و دانش آموختة واقعی دانشگاه را با ميزان پای بندی به اخلاق و شرع در عين برخورداری از دانش. اين سه خاطره حکايتگر همة آن چه که در بارة آيت الله مهدوی کنی دامت برکاته می توان گفت نيست، ولی دريچة صدقی است که در چشم انداز آن می توان اين پرسش را مطرح ساخت که اکنون اين متدينان بی دين کجا هستند؟ ... اميد می رود در اين انتخابات دين داری بر بی دينی پيروز شود. محسن الویری
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت