وقتی برخی حساسیت اوضاع را نمی فهمند
به نظر می رسد علی رغم همه شعارهایی که پیش از این درباره تاثیر حضور هاشمی بر رفتار اصولگرایان مطرح میشد (یعنی احتمال اجماع بر یک نفر در مقابل هاشمی) فعلا همه چیز در حد ادعا باقی مانده. نه تنها اجماعی حاصل نشده که بعضیها عمدا یا سهوا دارند بر طبل اختلاف میکوبند.
وبلاگ آهستان: ظاهرا اصولگراها هنوز حساسیت اوضاع فعلی را درک نکردهاند. اگر درک درستی از شرایط موجود و برنامه رقیب داشتند، کمی تامل میکردند و تغییری در رفتار و گفتار و مواضع خود ایجاد میکردند. برای پیروز شدن در انتخابات و بر رقیبی مثل هاشمی رفسنجانی، ابتدا باید این مساله را بفهمیم که مصلحت اصلی و نهایی ما چیست؟ پیروزی بر رقیب اصلی (هاشمی و اصلاحات) یا حذف رقبای نزدیک به خود؟!
به نظر می رسد علی رغم همه شعارهایی که پیش از این درباره تاثیر حضور هاشمی بر رفتار اصولگرایان مطرح میشد (یعنی احتمال اجماع بر یک نفر در مقابل هاشمی) فعلا همه چیز در حد ادعا باقی مانده. نه تنها اجماعی حاصل نشده که بعضیها عمدا یا سهوا دارند بر طبل اختلاف میکوبند.
از آن طرف، آمدن آقای هاشمی به صحنه انتخابات، باعث شده است که بخش زیادی از نیروهای اصلاح طلب و منتقد، علیرغم همه اختلافاتی که ممکن است با هاشمی داشته باشند، اطراف او جمع شوند. چرا؟ خیلی ساده میگویم: چون عقل دارند و میفهمند که مصلحت بزرگتر (پیروزی در انتخابات) را نباید فدای مصلحت کوچکتر (مخالفت با هاشمی) کنند.
با نهایت تاسف، ظاهرا فهم و درک این مساله ساده، برای بعضیها در این سوی بازی، سخت است! کافیست سایتهای اصولگرا و یا مدعی اصولگرایی را ببینید. همهی فکر و ذکرشان کوبیدن و له کردن همدیگر است. انگار نه انگار که مصلحت بالاتری نیز وجود دارد.
منظورم این نیست که همه اصولگراها روی یک نفر اجماع کنند، نه. این انتظار زیادی است از آنها! منظورم این است که لااقل حالا همدیگر را تخریب و حذف نکنند. کاش فقط لحظهای بیندیشند که تخریب و حذف فلان نامزد اصولگرا هیچ نتیجهی مثبتی برایشان ندارد. خیلی دوست دارم مثلا این را از عقلای رجانیوز بپرسم که تخریب قالیباف در شرایط حاضر چه سودی برای شما دارد؟ این کار چه تعداد رای از سبد قالیباف کم و به سبد شما اضافه میکند؟
کینه و بغض این آدمها به حدی است که حتی تحلیل سیاسی و جامعه شناختی منتشره در خبرگزاری فارس را درباره جریانهای حاضر در انتخابات (که اتفاقا دارد به طور همزمان از قالیباف و جلیلی و لنکرانی در مقابل هاشمی دفاع میکند) تحریف و تیتری انتخاب میکنند که اصلا در متن آن تحلیل نیامده و منظور نویسنده هم آن نبوده! تحلیلگر مذکور دارد به طور ضمنی این را میگوید که در مقابل هاشمی، باید به آرای هر سه نفر و پایگاه اجتماعی آنها توجه کرد. اما رجانیوز تیتر میزند: «قالیباف در این شرایط پایگاه گفتمانی نخواهد یافت!» یعنی اصلا منظور و نیت نویسنده را هم نفهمیده!
به هرحال آدم عاقل وقتی شرایط حاضر را میبیند، میفهمد که برای پیروز شدن بر رقیبی مثل هاشمی و جریان اصلاحات، به آرای همه نامزدهای اصولگرا نیاز دارد. یعنی باید آرای مردم در لایههای مختلف جامعه را بدست آورد. بنابراین عقل میگوید اگر اصولگراها فعلا به نفع یکدیگر کنار نمیکشند (که البته بهتر است کنار بکشند)، لااقل کاری به کار همدیگر نداشته باشند. حداقلِ فایدهاش این است که هرکدامشان بخش خاصی از آرای مردم را جلب میکنند و در صورت به دور دوم کشیده شدن انتخابات، مجموعا آرای بیشتری نسبت به رقیب اصلی خود دارند. اما وقتی تمام انرژی خود را صرف حذف کسی میکنند که آرای قابل ملاحظهای از لایهها و طبقات مختلف دارد، عملا همه چیز را برای پیروزی رقیب اصلی خود (هاشمی) در همین دور اول فراهم میکنند! کاش این را بفهمیم!
*****
فضای سیاست آنقدر مسخره شده که من این روزها اصلا حال و حوصله سر و کله زدن با این جماعت مدعی حزباللهی را ندارم. یعنی اگر این فضای انتخاباتی وجود نداشت، برای این قبیل آدمها و سایتها و رسانههایشان اصلا وقت نمیگذاشتم و آنها را به وحدت دعوت نمیکردم، اما همان طوری که نوشتم، فعلا مصلحتی بالاتر وجود دارد و عقل حکم میکند که با ایما و اشاره و کنایه و حتی گاهی با زبان تند و صریح با این دوستان حرف بزنیم و آن مصلحت بالاتر را به یادشان بیاوریم.
کاش لااقل این مطلب سایت کلمه را علیه قالیباف میدیدند و حرفی میزدند . این دوستان همیشه منتظرند تا یک تیتر از قالیباف و توکلی و افروغ و آدمهایی مثل اینها را در سایتهای ضدانقلاب ببینند تا فورا داد بزنند که ببینید ضدانقلاب از این آدمها حمایت کرده؛ اما حالا در سکوتی سنگین فرو رفته و دم نمیزنند. شاید حق دارند. بالاخره در کوبیدن قالیباف با کلمه مشترکند!
دیدگاه تان را بنویسید