علی محمد قلیها: جايي خواندم انتقادي كه چرا خط سه مترو، مسافر جابه جا نمي كند. چرا؟ اتفاقا چراي مباركيست. چون پاسخ مي طلبد و كنايه شيريني زده بودند كه شهردار افتتاح كرده اما خبري نيست. برادر! به زخم ما نمك پاشيديد. حتماً از روي دلسوزيست كه چنين سينه به تنور چسبانديد اما بدانيد اگر معوقات را دولت پرداخت كرده بود اين روزگار ما نبود كه با سيلي صورت سرخ نگه داريم. برادر! بي بي از بي
چادري پنهان است. شما آن مهار محال را نديديد. رضايتمندي حاصل از نظرسنجي هاي بي طرفانه را نديديد. نديديد رئيس سر كيسه را شل نكرد. فس فس كردن ما دليلي دارد. ما از بي كفني زنده ايم. مؤمن مسجد نديده! از تنور اين دولت، آبي براي ساكنان شهر زيرزميني گرم نمي شود. شما هم گوشه اي نشسته ايد و نمي گويم دماغتان چاق است اما از دور دستي بر آتش داريد و روزه خوردنمان را ديديد و نماز خواندن نديديد. گفتيد افتتاح خط سه، نگفتيد ما تا اينجا آمديم چند واگن هم شما كمك كنيد و اعتبارش را تأمين تا راه را ادامه دهيم. دعاي خير اين مردم و البته آهشان دامن گير همه مان مي شود. درد زياد داريم. درد خروار آيد و مثقال رود. شما اسب را گم كرده ايد و پي نعلش مي گرديد؟ به ياد آريد راه آهن شيراز كه فسانه اي شد به تاريخ. از لطايف روزگار حالا همين ها مارا به افتتاح بي عمل تعبير مي كنند. كلاغي روده خودش در آمده بود مي گفت من جراحم! استخوان لاي زخم نگذارم. اطلاعات غلط آدمي را به تحليل اشتباه مي رساند. منابع خبري تان را چك كنيد و دليل يابي كنيد. كدام مجموعه اي كه اندك خردي داشته باشد حاضر است خط سه آماده اش را تمام وقت تقديم مسافران نكند. داد
بزنيم قطار نداريم؟ دوست و دشمن بشنوند؟ پدر آمرزيده ها ! بي بي از بي چادري پنهان است.
دیدگاه تان را بنویسید