اعترافات یکی از اعضای فراری پادگان اشرف

کد خبر: 234254

پس از آن به اردوگاه «الرمادی» رفتم که اردوگاه اسرای جنگی و پناهندگان سیاسی بود. پس از مدتی به مقر حزب بعث رفتم و در آنجا 40 دینار و یک پتو گرفتم. از آنجا که سر پناهی نداشتیم، تیم شکار سازمان با وعده وضعیت بهتر، ما را به سازمان بردند.

مهر: یکی از اعضای جدا شده از گروهک تروریستی منافقین که موفق شده از چنگ منافقین فرار کند با اشاره به شکنجه های صورت گرفته در پادگان اشرف گفت: خود من بارها اقدام به خودکشی کردم اما متاسفانه موفق نشدم. مرگ از تحمل آن شرایط به مراتب بهتر بود. عبدالکریم ابراهیمی یکی از اعضای جدا شده از گروهک تروریستی منافقین در حاشیه بازدید از پادگان اشرف در گفتگو با خبرنگاران مهر و فارس درخصوص ماجرای پیوستن به این گروهک تروریستی با بیان اینکه سال 1368 پس از اتمام خدمت سربازی برای یافتن کار بهتر از کشور خارج شده و به عراق رفتم تا از آنجا به یک کشور اروپایی بروم، اما آنجا بازداشت شده و مدت 20 روز در زندان استخبارات به سر بردم، گفت: پس از آن به اردوگاه «الرمادی» رفتم که اردوگاه اسرای جنگی و پناهندگان سیاسی بود. پس از مدتی به مقر حزب بعث رفتم و در آنجا 40 دینار و یک پتو گرفتم. از آنجا که سر پناهی نداشتیم، تیم شکار سازمان با وعده وضعیت بهتر، ما را به سازمان بردند. این عضو سابق گروهک تروریستی منافقین درخصوص فعالیت های خود در این سازمان گفت: به همراه جمعی که تازه جذب شده بودند، در همان ابتدا وارد فعالیت‌های نظامی شدیم و آموزش‌های ایدئولوژیک و عقیدتی به ما دادند. نوارهایی بود که ایدئولوژی سازمان در آن تشریح و سخنرانی‌های مریم رجوی روی آن ضبط شده و همه ورودی‌های جدید باید آن را گوش دهند. وی افزود: پس از آن وارد یگان‌ها شدیم و من به بخش توپخانه رفتم. طراحی آتش، دیده بانی و حملات خمپاره‌ای از دیگر آموزش‌هایی بود که در آنجا پشت سر گذاشتم. ابراهیمی در خصوص شناخت از ماهیت سازمان منافقین پیش از ورود به آن اظهار داشت: شناخت کافی از ماهیت سازمان نداشتیم، اما شنیده بودم اسلام را تبلیغ و آزادی را دنبال می‌کنند و ما شیفته آنها شده بودیم و فکر می‌کردیم که اشرف بهشت روی زمین است، اما پس از یکسال به اصل ماهیت سازمان پی بردم. این عضو جداشده سازمان در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران که از وی پرسید که آیا نمی‌دانستید که این سازمان تروریستی در سال 67 به ایران حمله کرده است؟ گفت: پس از خدمت سربازی برای تشکیل خانواده به مشکل مالی خوردم و برای فرار از این وضعیت به خارج رفتم، اما در چنگ سازمان گرفتار شدم و قصدی برای پیوستن به آنها نداشتم. ابراهیمی با برشمردن دلایل رویگردانی خود از سازمان منافقین با بیان اینکه عملکرد آنها باعث شد که من از نظر ذهنی و اعتقادی از سازمان دور شوم، در بیان مصادیق این عملکرد گفت: در سازمان تبلیغ نماز می‌کردند اما در عمل به آن توجهی نداشتند. سران فرقه سخنرانی‌های زیادی برای اعضا داشتند. زمانیکه سخنرانی‌های آنها طولانی می‌شد از تاخیر در نماز یا حتی قضا شدن آن ابایی نداشتند. در واقع سخن آنها با عملشان در تضاد بود. وی افزود: از دیگر سو موضوع بسیار مهم دیگری که باعث رویگردانی من و بسیاری دیگر از اعضا شده بود فساد اخلاقی گسترده و فراگیر در مناسبات بین اعضا و به خصوص بین سران بود گرچه سران سازمان تلاش داشتند تا این مناسبات غیر اخلاقی و غیر اسلامی عیان نشود. این عضو فرار کرده از پادگان اشرف پس از اشاره به موارد متعددی از مصادیق انحرافات اخلاقی و فسادهای جنسی داخلی سازمان منافقین، اظهار داشت: من از نظر عقیدتی با آنها فاصله داشتم به همین دلیل مسئولیتی نگرفتم و پیشرفتی نکردم. تلاش داشتم هر طور که شده فرار کنم. این حس در بین بیش از 90 درصد اعضای سازمان وجود دارد. ابراهیمی افزود: اما از آنجا که اعضای مردد یا معترض ترس و واهمه زیادی از خفقان و استخبارات عراق داشتند، جرات فرار نداشتند و به واسطه همین نگاه بود که در سال 1373 بازداشت شدم. وی با بیان اینکه من هم جز 500 زندانی معروف به نفوذی‌ها در سازمان بودم، گفت: در آن زمان عده زیادی دستگیر شدند که برخی از آنها زیر شکنجه و برخی دیگر به دلیل بیماری مرموزی در ماه‌های بعد کشته شدند. عبدالکریم ابراهیمی با بیان اینکه وقتی فردی از سازمان فرار می‌کرد، پس از بازداشت از سوی استخبارات مورد شکنجه‌های وحشتناکی قرار می‌گرفت که بارها آرزوی مرگ می‌کرد، اظهار داشت: بر اثر فشارهای وارده در داخل اشرف به اعضا، عده‌ای دست به خودکشی می‌زدند که عمده اقدام به خودکشی‌ها در حمام‌ صورت می‌گرفت زیرا کسی در آنجا مراقب افراد نبود. بعدها قفل داخلی درب حمام برداشته شد و افرادی همواره در بیرون کشیک می‌دادند تا کسی در حمام خودکشی نکند. وی افزود: خود من بارها اقدام به خودکشی کردم اما متاسفانه موفق نشدم. مرگ از تحمل آن شرایط به مراتب بهتر بود. عضو سابق گروهک تروریستی منافقین درباره همکاری های این گروهک با دولت وقت عراق و شخص صدام حسین گفت: ما در سال 1991 در کردستان عراق و جنوب این کشور فعال بودیم، البته من به عنوان تدارکاتچی فعالیت می‌کردم. نیروهای سازمان موسوم به ارتش آزادیبخش بازوی صدام در مقابله با کردها به حساب می‌آمدند و همین ارتش بود که رژیم صدام را نگه داشت. سازمان در سرکوب شیعیان در جنوب نیز فعال بود که 3 تن از فرماندهان این گروهک در آن عملیات کشته شدند. ابراهیمی در خصوص تسلیحات و امکانات نظامی که در اختیار این گروهک قرار گرفته بود، اظهار داشت: سازمان هر مهماتی که می‌خواست تهیه می‌کرد. سال 1373 فرانسه زاغه‌های بزرگی در اطراف اشرف ساخت که مهمات را از زاغه‌های خود به آنجا منتقل می‌کردند، انواع خمپاره‌ یا تیربار، مین، تانک، مهمات مهندسی و انواع چاشنی در این زاغه‌ها وجود داشت. هلیکوپترهای نظامی نیز در اختیار سازمان بود و یک یگان هوایی هم داشتیم. وی هم چنین درباره واقعه 19 فروردین سال 1391 که طی آن عملیات ارتش عراق بخشی از پادگان اشرف را آزاد کرد، گفت: سران سازمان در آن روز اقدام به کشته سازی کردند تا در مجامع بین‌المللی از آن استفاده کنند. اگر از دستور سرپیچی کرده و جلو نمی‌رفتیم، احتمال سر به نیست شدنمان از سوی سران سازمان وجود داشت. سران منافقین گفته بودند برای برون رفت از مخمصه احتیاج به کشته داشتند. سران فرقه اجازه نمی‌دادند که به زخمی‌ها رسیدگی شود تا آنها کشته شوند و در مجامع بین‌المللی برگه‌هایی برای ارائه داشته باشند. ابراهیمی در بخش دیگری از این گفتگو درخصوص برنامه های تبلیغاتی و عملیات جنگ روانی سران این گروهک برای اعضا گفت: تلویزیون سیمای آزادی که روزی یک تا 2 ساعت برنامه داشت را باید به اجبار می‌دیدیم، زیرا برخی اخبار و تحلیل‌های مورد نظر سازمان را نشان می‌داد، به جز این شبکه هیچ گونه دسترسی به کانال ها و شبکه های رادیو و تلوزیونی نداشتیم. حتی وقتی من پس از فرار از کمپ لیبرتی برای اولین بار موبایل دیدم نمی دانستم که این وسیله چیست و به چه درد می خورد. این عضو جداشده از سازمان منافقین درخصوص برنامه سرکردگان آن در کمپ لیبرتی گفت: سران سازمان در پی وقت کشی هستند. آنها تصور می‌کنند که با رفتن مالکی و روی کارآمدن یک دولت جدید بتوانند در لیبرتی پناهندگی گرفته و به حیات خود ادامه دهند. حتی آنها امید دارند تا روزی به اشرف بازگردند و دائما روی سقوط دولت نوری مالکی تبلیغ می کنند. عبدالکریم ابراهیمی در پایان با بیان اینکه آرزو دارم تا بار دیگر به وطنم بازگشته و خانواداده خود را از ندیک ملاقات کنم گفت: تلاش دارم تا ماهیت این فرقه را برای مردم ایران و دنیا افشا ‌کنم و به سهم خود تا آخرین قطره خون در جهت آزادی دیگر اسرای در بند این فرقه تلاش خواهم کرد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت