خدادادعزیزی: ما را فراری دادهاند
حماسه ساز ملبورن از شرایط فوتبال انتقاد دارد. او معتقد است وقتی واقعیتها را میگوید به آقایان برمیخورد و او را بداخلاق توصیف میکنند.
ایسنا: خداداد عزیزی در آستانه چهاردهمین سالروز بازی تاریخی ایران و استرالیا که به صعود تیم ملی به جام جهانی 98 منجر شد، در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره این بازی، شرایط کنونی فوتبال ایران و دلایل عدم پیشرفت فوتبال در چند سال گذشته صحبت کرد. * 14 سال پیش تیم ملی ایران با حماسه سازی شما و دیگر بازیکنان یک صعود تاریخی به جام جهانی داشت. چه شده که فوتبال ما پس از گذشت این همه زمان همچنان از آن بازی یاد میکند. یک بار در یک برنامه تلویزیونی از من درباره پیشرفت فوتبال سوال کردند که من به آنها گفتم ببینید فوتبال ما چقدر ضعیف و کم افتخار شده که هنوز هم وقتی میخواهیم در فوتبالمان از یک نتیجه خوب یاد کنیم، یاد بازی ایران و استرالیا میافتیم. این که مردم از آن بازی به نیکی یاد میکنند یک موضوع است، اما این که ما در فوتبالمان دیگر اتفاق به این شیرینی نداشتهایم یک موضوع دیگر است. این نشان میدهد که فوتبالمان به چه بدبختی و فضاحتی رسیده است که در آن نمیتوان برای چند سال گذشته افتخاری را برشمرد. ما علاوه بر این که افتخاری در فوتبالمان نداشتهایم چیز جالبی هم در آن نمیبینیم. در حالی که کره جنوبی در کنار تیم ملی قوی که دارد لیگ پویا و جذابی دارد و تیم جوانانشان هم قهرمان آسیا میشود، اما ما هیچ چیز نداریم. نه لیگ خوبی داریم. نه ردههای سنی جوانان و نوجوانانمان خوب است. نه زیر ساخت لازم برای پیشرفت فوتبال داریم. چند وقت پیش یکی از نمایندگان مجلس گفته بود که دو سال فوتبال را تعطیل کنید. من فکر میکنم بهتر است این فوتبال را تعطیل کنیم و دست دلالان و سودجویان را از آن قطع کنیم. * این بار هم برای صعود به جام جهانی کارمان به اما و اگر کشیده است و فقط سال 2006 بود که صعود بیدردسری داشتیم. ما همان سال هم صعود آسانی نداشتیم، چرا که در دور مقدماتی در آستانه حذف شدن بودیم و در بازی برابر قطر با گلهایی که در دقایق 84 و 90 زدیم توانستیم به مرحله بعد صعود کنیم. اما در سالی که به جام جهانی 98 رفتیم تیم ملیمان واقعا خوب بود. بازیکنان خوبی داشتیم. مردم هم از فوتبال لذت میبردند، اما الان هیچ لذتی از فوتبال نمیبرند. چرا که همه فوتبال شده رابطه و پارتی بازی و دعوا. به غیر از اینها ما چیز دیگری در این فوتبال نمیبینیم. در آن زمان حداقل فوتبال سلامت داشت، اما الان چه؟ * به نظر میرسد در معرفی بازیکنان بزرگ به فوتبال هم ناموفق بودهایم، چرا که علی کریمی که خودش عنوان میکند، انتظار حضور در جمع بهترینهای آسیا را نداشته به عنوان نامزد کسب جایزه بهترین بازیکن آسیا انتخاب میشود. بدون شک فوتبال ما پس رفت داشته است. شما به من بگویید آیا بعد از علی دایی، مهاجم خوب دیگری در فوتبال ما آمده است؟ با تمام احترامی که برای سایر مهاجمان حال حاضر فوتبال قائل هستم، باید بگویم که نه. چرا خودمان را گول بزنیم؟ هنوز که هنوز است از بین فوتبالیستهای ما علی کریمی انتخاب میشود. واقعا چرا کریمی باید انتخاب شود؟ علی دوست من است و من همیشه حامی او بودهام، اما چرا جوانان ما نباید انتخاب شوند؟ کریمی مصدوم که در سه ماه گذشته هم آن چنان نتوانسته بازی کند باید با 35 سال سن برای بهترینهای آسیا انتخاب شود؟ کسانی که ستارهها را میکوبند هیچ وقت بزرگ نبودند که بدانند همیشه در چشم بودن یعنی چه. برای همین کوچکترین کارهای امثال علی دایی و علی کریمی به چشم میآید، اما بعضی از افراد هزار کار هم بکنند، کسی توجهی به آنها نمیکند. این فوتبال فقط برای تاسف خوردن به درد میخورد. وقتی هم که این حرفها را میزنیم بعضیها ناراحت میشوند. من یک بار گفتم لیاقت فوتبال مشهد خیلی پایین است، رییس هیات فوتبال این شهر از من ناراحت شده بود که چرا چنین حرفی را زده بودم. واقعا الان فوتبال مشهد چه چیزی دارد؟ تیم پیام که یک زمان برای خود جایگاه خوبی در فوتبال داشت الان کجاست؟ ابومسلم را هم که تکه تکه کردهاند. حرفی که من میزنم واقعیت است، اما از من ناراحت میشوند. البته فوتبال سیاسی همین است و انتظار دیگری از آن نمیرود. وقتی روسای سیاسی برای فوتبال تصمیم میگیرند، همین میشود. می نشینند و جلسه میگذارند در حالی که نمی دانند باید چه کار کنند. * همان طور که خودتان اشاره کردید در ردههای پایه که همه کشورهای دنیا به دنبال قدرتمند کردن این تیمها هستند، ناکام بودهایم. آخرین مورد آن هم حذف تیم جوانان از رقابتهای آسیایی بود. شما خودتان ببینید که چطور مربیان تیمهای جوانان و نوجوانان را انتخاب کردهاند. ویژگی مربی این تیمها این است که دلسوز باشد نه این که با رابطه سر کار آمده باشد. من هیچ خصومتی با اکبر محمدی ندارم، اما او در تیم نوجوانان موفقیتی نداشت. چه شد که او را به تیم جوانان آوردند؟ واقعا نمیدانم با چه کارنامه و سابقهای او را برای این تیم انتخاب کردند. اگر دلیلی غیر از رابطه دارد به من بگویید. علی دوستی، مربی نوجوانان است و من اولین نفری هستم که پشت او می ایستم. او بهترین گزینه برای نوجوانان بوده و هست. چرا که کارش را بلد است و تجربه کافی دارد. ما به جای این که بیایم و به جوانانمان نوع دویدن و تاکتیک پذیری را یاد دهیم، با رابطه مربی میآوریم. وقتی مربی خودش در آن سطح فوتبال بازی نکرده و نمیداند باید به بازیکنانش چه چیزی یاد بدهد مشخص است که آینده این جوانان هم به خطر میافتد، در حالی که به راحتی میتوانیم سادهترین چیزها را به این جوانان یاد دهیم. این نظر شخصی من نیست و خیلیها به این فوتبال انتقاد دارند. فوتبال در همه جای دنیا تبدیل به یک بیزینس شده اما ما از این بیزینس هیچ استفادهای نمیکنیم. یک زمان ما در اروپا 11 - 12 لژیونر داشتیم. اگر این بازیکنان تا 15 میلیارد تومان ارز هم به کشور وارد میکردند خودش خیلی بود و به اندازه یک کارخانه سنگ آهک میارزید. همان سالی که من و دایی و باقری به آلمان رفته بودیم نزدیک به یک میلیارد آن زمان پول گرفتیم و واقعا پول کمی نبود. ضمن اینکه این فقط یک پیشرفت فوتبالی نیست بلکه از نظر اقتصادی هم میتوانیم سود کنیم. من نمیدانم واقعا مدیران ما به این چیزها فکر کردهاند یا نه؟ البته این مدیران چیزی به فکرشان نمیرسد! واقعا فوتبال ما به خاک سیاه نشسته است. البته هنوز مانده تا سیاه شود، الان رنگش دودی است! * چه اتفاقی برای این فوتبال افتاده که از جمع بازیکنان حاضر در جام جهانی 98 افرادی مثل احمدرضا عابدزاده، کریم باقری و... حضور پررنگی در آن ندارند و حتی باقری میگوید نمیتوانم در این فوتبال کثیف کار کنم. - جواب این سوال خیلی ساده است. ما را فراری میدهند. الان روی نیمکت تیم الهلال عربستان سامی الجابر مینشیند یا در برنامههای تلویزیونیشان بازیکنان بزرگ خود مثل ماجد عبدالله و خالد موالید را میآورند. اما در کشور ما وقتی تلویزیون را روشن میکنید میبینید کسی دارد درباره فوتبال صحبت میکند که در زندگیاش یک شوت هم به توپ فوتبال نزده است. امثال من، باقری و عابدزاده و دایی همه چیز این فوتبال را تجربه کردهایم و نیاز به هیچ چیز نداریم. وقتی هم که واقعیت را میگوییم متهم میشویم که آدم خوبی نیستیم. آنها دوست دارند وقتی که شب است شما بگویید روز است. الان وقتی یکی از بازیهای بایرن مونیخ را نگاه میکنید میبینید در ورزشگاه از بکن باوئر گرفته تا اولی هوینس و رومینیگه و بازیکنان قدیمی این تیم شاهد بازی این تیم هستند و مطمئن باشید که در ادامه بازیکنان دهه اخیر این تیم هم به این جمع اضافه خواهند شد. اما در فوتبال ما از چه کسانی استفاده میکنند. به عنوان مثال در تیم ملی بهتر است کریم باقری کنار کیروش باشد یا امید نمازی؟ حالا میگوییم دوستان از ادبیات من و علی دایی خوششان نمیآید و اصلا ما بداخلاق هستیم. چرا از کریم باقری که آدم موجه این فوتبال است استفاده نمیکنند؟ من نه امید نمازی را تا الان از نزدیک دیدهام و نه او را میشناسم. فدراسیون فوتبال میتواند به کیروش بگوید ما یکی از بازیکنان بزرگ تیم ملی را کنار شما میگذاریم تا به تیم ملی کمک کند اما در فوتبال ما اسطورهها و ستارهها جایی ندارند. یک موضوع برایتان بگویم؛ زمانی که دنیزلی به ایران آمد و مربی پاس شد، من بعد از چند ماه رضایتنامهام را از این تیم گرفتم و رفتم. وقتی که سال گذشته در پرسپولیس بود هم به دو سه ماه نرسید که با علی کریمی به مشکل خورد. مشکل دنیزلی این بود که با بازیکنان بزرگ نمیتوانست کار کند. دوست داشت وقتی مثلا در فرودگاه کنار تیمش است، خودش مورد توجه باشد نه کریمی. مگر اینکه یک تیم بیستاره را دست دنیزلی میدادند. حالا ماجرای فوتبال ما هم همین قصه دنیزلی است. مدیران این فوتبال نمیتوانند ببینند که علی دایی چه جایگاهی دارد. متوجه نیستند که تخصص دایی فوتبال است و شب تا صبح نخوابیده تا به این جایگاه رسیده است. متاسفانه از بین بردن ستارههای این فوتبال تبدیل به یک عادت شده است. خود رسانهایها هم قلمشان مراعات کسی را نمیکند و اگر بخواهند به یک نفر انتقاد کنند، هرچه بخواهند مینویسند و رحم هم نمیکنند. من زمانی که با دایی همبازی بودم هم از او حمایت میکردم و حالا میبینید که هنوز کسی مثل دایی به فوتبال ما نیامده است. آیا بعد از کریم باقری هافبک خوبی به فوتبال ما آمده است یا مثل احمدرضا عابدزاده دیگر در فوتبالمان دیدهایم؟ اسطوره کشی در فوتبال ما به یک رسم تبدیل شده است. * با این شرایطی که میگویید به نظر میرسد راضی به کار کردن در این فوتبال نیستید. - برای افرادی مثل من باقری، دایی، عابدزاده و مهدوی کیا که او هم واقعا یکی از ستارههای فوتبال ما بوده کار کردن در این سیستم سخت است چرا که ما اصل کار را انجام میدهیم و حاضر نیستیم با مسائل دیگر آن کنار بیاییم. من خودم تا به حال با چهار تیم کار کردم. اما بزرگترین مشکلی که در این فوتبال دیدهام بیپولی است. من مربی وظیفه دارم که پول بازیکنی که به تیمم آوردهام را بگیرم و به او بدهم اما هرجا مربیگری کردم مشکل مالی داشتیم. اگر مشکلی وجود نداشته باشد، دلیلی هم برای به وجود آمدن حاشیه نیست. آن زمان اگر نتیجه نگرفتم میتوانند راحت برکنارم کنند. فوتبال زندگی من است. من دو زندگی دارم؛ یکی با خانوادهام که وقتی پیش آنها هستم حرفی از فوتبال نمیزنم و دیگری هم فوتبال. همین الان هم هفتهای دو سه بار به سالن میروم و فوتبال بازی میکنم. از بچگی با فوتبال بزرگ شدهام. اگر پیشنهاد خوبی به من داده شود روی آن فکر میکنم اما حاضر نیستم با هر شرایطی کار کنم. اگر موقعیت خوبی باشد و وضعیت مالی آن باشگاه هم خوب باشد حاضرم کار کنم و سرم را هم برای آن تیم بدهم اما اگر وضعیت مالی مثل شرایط حال حاضر ابومسلم باشد، باعث میشود همان تصمیمی را بگیرم که الان در ابومسلم گرفتهام. * مسئولان این باشگاه استعفای شما را قبول کردند؟ - وقتی استعفا میدهم دیگر کاری ندارم که قبول میکنند یا نه. البته خود حشمتخان مهاجرانی به خانه من آمد و با من صحبت کرد و حتی یک جلسه هم با وفایی داشتم اما من به آنها گفتم که شرایط به گونهای نیست که بتوانم در ابومسلم بمانم. اگر هم اتفاقی بیفتد همه چیز روی سر من خراب میشود. حالا استعفای من را قبول کردهاند یا نه من فعلا به تمرینهای تیم نرفتهام. اصلا شرایط خوبی در تیم وجود ندارد بازیکن وضعیت خودش را نمیداند و الان که نزدیک نیم فصل است، هیچ کس نمیداند که باید پول خود را از چه کسی بگیرد. یک عده میگویند که استعفای من صوری بوده است اما من وقتی کاری میکنم زیاد به حرف مردم توجهی نمیکنم و کاری که فکر میکنم درست است را انجام میدهم.
دیدگاه تان را بنویسید