مادری که پسرش شبیهِ پیامبر بود
سلام بر دامانِ پاکِ شما که شبیهترینِ مردم به پیامبرِ خدا را پرورید.
جهان: شما نبودید بانو، ولی نوبت بنیهاشم که رسیده بود، آقا گفته بودند اوّل از همه علی، فقط قبلِ رفتن چند قدم جلوی چشمهام راه برود. شما نبودید ولی همه دیدند علی که راه میرفت، آقا دست هایشان را به آسمان بلند کردند و خودِ خدا را به شهادت طلبیدند که جوانی را به میدان میفرستد که شبیهترین خلایق است به پیامبر، که هر وقت کسی دلش برای پیامبر تنگ میشد، علی را نگاه میکرد. شما نبودید آن لحظههای دلکندن اهلِ حرم از علی... شما نبودید آن لحظههای سختتر، آنجا که صدای«یا ابتاه علیکَ منّی السّلامِ» علی بلند شد. آنجا که میان هلهلههای دشمن ، آقا زانو به زمین زدند، صورتشان را گذاشتند روی صورتِ علی و گفتند: بعدِ تو خاک بر سرِ دنیا. آه... شما نبودید وقتی آقا مستأصل مانده بودند که این مصحفِ پاره پاره را، این آیههای مکّی و سورههای مدنی را چهطور جمع کند، برگرداند به خیمهها. شما نبودید بانو و چه خوب که نبودید. * سلام مادرِ علی بزرگتر!
دیدگاه تان را بنویسید