مردیکهقربانیتوطئههمسردومششد/عکس
پنجم مرداد امسال زن جوانی با مراجعه به کلانتری 130 نازی آباد به مأموران اعلام کرد که همسرش به نام "اصغر . ح"40 ساله 31 تیر از منزل خارج شده و از آن زمان به بعد به خانه مراجعه نکرده است . با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع فقدانی ، پرونده برای رسیدگی در اختیار پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت
مهر: با ارجاع پرونده به پایگاه هفتم پلیس آگاهی ، همسر فقدانی با مراجعه به پایگاه به کارآگاهان گفت : " همسرم به نام "اصغر . ح" ، 31 تیر از خانه خارج شد اما پس از آن دیگر به خانه مراجعه نکرد . در طی این چند روز زن ناشناسی چندین بار با من تماس گرفت و ضمن اظهار نگرانی در خصوص سرنوشت اصغر ، خود را به عنوان همسر دوم اصغر ! معرفی و مدعی شد که اصغر آخرین بار 31 تیر در حالیکه در وضعیت خوبی قرار نداشته به منزل او مراجعه و درخواست کرده تا این زن وی را بیمارستان ببرد " . با توجه به اظهارات همسر فقدانی در خصوص تماس های مکرر زن ناشناس ، کارآگاهان پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران ، با شناسایی هویت این زن ناشناس به نام "مریم . الف" 38 ساله، 15 مرداد به تحقیق از وی پرداختند . مریم در اظهارات اولیه خود ضمن طرح ادعای دوباره خود به عنوان همسر دوم فقدانی ، به کارآگاهان گفت : 31 تیر اصغر به منزل من آمد و در حالیکه به علت مصرف زیاد شیشه در وضعیت مناسبی قرار نداشت از من درخواست کرد تا به همراه وی به پارک بروم . در حالیکه به همراه اصغر به پارک رفته بودم ، مجبور شدم تا او را به بیمارستان منتقل کنم. پس از بهبودی نسبی و ترخیص از بیمارستان ، اصغر را با ماشین به نزدیکی خانه اش رساندم که ناگهان به یک دستگاه خودرو پژو پارس مشکی با سه سرنشین اشاره کرده و از من خواست کرد که توقف کنم. اصغر پس از جدا شدن از من ، سوار خودرو پرشیا شد و من نیز به خانه بازگشتم و پس از آن هیچ اطلاعی از او ندارم و او نیز طی این مدت جوابگوی تماس های من نمی باشد .
با توجه به اظهارات مریم . الف و احتمال وقوع جنایت ، پرونده از پایگاه هفتم به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع و تحقیقات تخصصی در خصوص سرنوشت فقدانی در دستور کار کارآگاهان اداره یازدهم قرار گرفت . با توجه به اظهارات اولیه مریم ، کارآگاهان به تحقیق در خصوص صحت و سقم اظهارات وی پرداختند . در ادامه تحقیقات و با وجود ادعای مریم در خصوص انتقال اصغر به بیمارستان ، کارآگاهان اداره یازدهم با مراجعه به بیمارستان و انجام تحقیقات اطلاع پیدا کردند که بر خلاف اظهارات وی ، شخصی با هویت و مشخصات "اصغر . ح" به بیمارستان مراجعه نکرده است . همزمان با انجام تحقیقات در بیمارستان و در ادامه رسیدگی به پرونده ، کارآگاهان اداره یازدهم موفق به شناسایی ارتباط مریم با جوانی به هویت یعقوب 23 ساله شدند که بلافاصله هماهنگی های لازم قضایی لازم انجام ، مریم و یعقوب 15 شهریور ، هر دو نفر دستگیر و جهت انجام تحقیقات به اداره یازدهم منتقل می شوند. کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی ، با توجه به دلایل و مدارکی که نشان از وقوع جنایت داشت ، همزمان با انجام تحقیقات از مریم و یعقوب ، به بررسی بانک اطلاعاتی اجساد ناشناس کشف شده پرداخته و در طی تحقیقات خود موفق به شناسایی جسد فقدانی شدند که چندی پیش توسط گشت کلانتری 170 کهریزک کشف شده بود . با کشف جسد فقدانی در منطقه کهریزک و همچنین نظریه پزشکی قانونی در خصوص "مرگ ناشی از مسمومیت شدید به علت مصرف زیاد قرص های خواب آور" و مشخص شدن کذب بودن اظهارات مریم ، پرونده با موضوع ارتکاب جنایت به همراه دو متهم پرونده - مریم و یعقوب - در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت . این در حالی بود که مریم و یعقوب با وجود اعتراف به آشنایی با یکدیگر منکر هرگونه ارتکاب جنایت بودند . کارآگاهان اداره دهم در ادامه رسیدگی به پرونده ، با بررسی حساب های بانکی مقتول اطلاع پیدا کردند که مبلغ 10 میلیون تومان از حساب عابر بانک متعلق به وی برداشت شده که در ادامه ، کاراگاهان اطلاع پیدا کردند که این مبلغ توسط مریم برداشت شده است . مریم ضمن اعتراف به برداشت این مبلغ ، مدعی طلب 10 میلیون تومانی خود از مقتول شد و مدعی شد که اصغر عابر بانک خود را به او داده تا نسبت به برداشت این مبلغ از حساب اقدام کند !!! . در ادامه تحقیقات و در شرایطی که مریم همچنان بر بیگناهی خود اصرار داشت ، کارآگاهان به تحقیق از یعقوب پرداختند . سرانجام یعقوب در اظهارات خود به انتقال جسد اصغر به منطقه کهریزک اعتراف کرد اما اظهار داشت که هیچ نقشی در مرگ اصغر نداشته است . یعقوب در اعترافات خود به کارآگاهان گفت : از حدود یک سال پیش بود که به واسطه مراجعه مریم به محل کارم در یک طلافروشی واقع در منطقه یاغچی آباد ، پس از گذشت مدت کوتاهی با او آشنا شدم . در حدود ساعت 5 صبح اول مرداد، مریم با من تماس گرفت و اظهار داشت که اصغر در داخل ماشین وی فوت کرده و از من درخواست کمک کرد . بلافاصله با او در منطقه یاغچی آباد قرار ملاقات گذاشتم . زمانیکه به بالای سر اصغر رسیدم ، متوجه شدم که او فوت کرده و در حالیکه جسد در داخل ماشین مریم بود ، به دنبال مکانی بودیم تا جسد را در آنجا رها کنیم که ناگهان خود را در بیایان های منطقه کهریزک دیدیم که جسد را همان جا رها کردیم .
با توجه به اعتراف صریح یعقوب به انتقال جسد اصغر به بیابان های کهریزک ، مریم نیز به ناچار لب به اعتراف گشود و به جنایت اعتراف کرد و گفت: حدود سه سال پیش بود که با اصغر آشنا شدم . طی این مدت ، اصغر مرا تهدید می کرد که نباید ارتباط خودم را با او قطع کنم . دیگر از تهدیدهای او خسته شده بودم تا اینکه 31 تیر ، در حالیکه اصغر شیشه زیادی مصرف کرده بود به دیدن من آمد . از من درخواست کرد تا به همراهش به پارک بروم و من نیز با او به پارک رفتم . از آنجائیکه پیش از آن تصمیم به کشتن اصغر گرفته بودم ، تعدادی قرص خواب آور را که در داخل کیف خود گذاشته بودم به عنوان دارو به اصغر دادم . او نیز که به علت مصرف شیشه در حالت هوشیاری کاملی قرار نداشت ، این قرص ها را استفاده کرد و پس از خوردن آنها سوار ماشین شد . در حالیکه کم کم هوا در حال روشن شدن بود متوجه شدم که او دیگر تکان نمی خورد و زمانیکه بیشتر دقت کردم فهمیدم که او نفس نمی کشد است . بلافاصله به یعقوب زنگ زده و موضوع را با او در میان گذاشتم و از او درخواست کمک کردم . یعقوب نیز خودش را به من رساند و هر دو نفر جسد اصغر را به بیابان های کهریزک برده و رها کردیم . از آنجائیکه اطمینان داشتم ، دیر یا زود پلیس مرا شناسایی خواهد کرد ، تصمیم گرفتتم تا با هدف صحنه سازی و منحرف کردن مسیر تحقیقات پلیس ، با خانواده اصغر تماس گرفته و در اظهارات اولیه خود نیز داستان پرشیا مشکی را مطرح کردم .
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح متهمان در خصوص ارتکاب جنایت ، قرار بازداشت موقت برای هر دو متهم صادر و جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند.
دیدگاه تان را بنویسید