مخالفت با فلسفه از سر جهل است/ اینها همان متحجرانی هستند که خون به دل امام (ره)کردند

کد خبر: 221623

من به عزیزانی که نسبت به فلسفه بی‌مهری می‌کنند توصیه می‌کنم قابلیت فلسفی و عرفانی ما را بشناسند بعد مخالفت کنند! باید عینک خود را عوض کنند؛ عینک هیجانی و احساسی بدون توجه به الزامات کلام را بردارند. این عزیزان عینک‌های غربی به چشم زده‌اند. ظاهراً شعار ضد غربی می‌دهند اما عینک‌های خاص ضد فلسفه و متحجرانه و تاریخ‌گرایانه غرب را به چشم زده‌اند؛ اما دم از مبارزه با غرب می‌زنند. این از عجایب روزگار است!

مخالفت با فلسفه از سر جهل است/ اینها همان متحجرانی هستند که خون به دل امام (ره)کردند

سرویس فرهنگی«فردا»: مقام معظم رهبری در دیدار روز 15 شهریور با اعضای شورای عالی حوزه‌های علمیه سراسر کشور با اشاره به منزلت و جایگاه این شورا در تربیت روحانیون و علمای تأثیرگذار بر ضرورت جدی گرفتن تحول در حوزه‌های علمیه و زنده کردن ظرفیت‌های درونی آن، و ارتقای سطح اخلاق، فکر و معرفت دینی طلاب تأکید کردند.

رهبر انقلاب اسلامی، مبنای اصلی کار در حوزه‌های علمیه را تربیت فقیه خواندند و خاطرنشان کردند: لازم است در کنار توجه به این مبنای اصلی، به آموزش و فراگیری علوم عقلی اعم از فلسفه و کلام نیز اهتمام شود.

همچنین مقام معظم رهبری در دیدار قبلی خود در سال 1389 با اعضای شورای عالی حوزه قم تصریح کردند: اهمیت و عظمت فقه نباید ما را از اهمیت علم فلسفه و رشته فلسفه غافل کند چرا که هر کدام از فقه و فلسفه، مسئولیت‌هایی بر دوش دارند. پرچم فلسفه اسلامى دست حوزه‌هاى علمیه بوده است و باید باشد و بماند.

مقام معظم رهبری اظهار داشتند: امروز اگر نظام و جامعه ما از فلسفه محروم بماند، در مقابل شبهات گوناگون، فلسفه‌هاى وارداتى مختلف، لخت و بى‌دفاع خواهد ماند لذا آن چیزى که می‌تواند ما را به جواب برساند غالباً فقه نیست بلکه علوم عقلى فلسفه و کلام است و این دو از مهمترین رشته‌هاى علمی در حوزه‌های علمیه به شمار می‌روند.

در همین زمینه خبرگزاری فارس در گفتگویی با دکتر عماد افروغ به بررسی این سخنان و تحلیل آن پرداخته است.

* مخالفت با فلسفه ناشی از جهل است

افروغ در ابتدای این گفت‌وگو اظهار داشت: مخالفت‌هایی که به طور عمده با فلسفه و به طور خاص با فلسفه صدرایی می‌شود، ناشی از جهل است. به نظر نمی‌رسد که مخالفان فلسفه جایگاه فلسفه را به خوبی بشناسند بعد مخالفت کنند.

وی افزود: مخالفان فلسفه در تمام ادوار تاریخی به صورت غیر مستقیم با تکیه بر زاویه فلسفی به مقابله با فلسفه می‌پردازند، متاسفانه مخالفان فلسفه نه روش و مسائل فلسفی را می‌شناسند و نه جایگاه فلسفه را درک کرده‌اند.

نویسنده کتاب «درآمدی بر رابطه اخلاق و سیاست» ادامه داد: زمانی که صحبت از جایگاه فلسفه سیاسی می‌شود در واقع می‌خواهیم تبیین صحیح و جوهری از پدیده انقلاب اسلامی داشته باشیم و نباید حادثه بزرگی به مثابه انقلاب اسلامی را به حادثه سیاسی و پدیده انضمامی صرف تقلیل داد.

*نباید با غافل شدن از صبغه فلسفی انقلاب، انقلاب را به سیاست فرو کاست

وی افزود: نباید از صبغه‌ فلسفی و اندیشه‌ای انقلاب اسلامی غافل شد این صبغه‌ را ما به طور متقن و مستدل در نگرش صدرایی می‌بینیم، اگر کسی با فلسفه صدرایی مخالفت دارد.

این استاد دانشگاه افزود: باید به افرادی که باور دارند نگاه حضرت امام در خصوص تلفیق دین و سیاست، اخلاق و سیاست، پیوند فرد و جامعه، دنیا و آخرت، حکمت نظری و حکمت عملی، رابطه نفس و بدن، معرفت و تفکر، معرفت و ایمان فلسفی است، توضیح دهند چگونه حضرت امام خمینی(ره) به تبیین این مفاهیم پرداخت؟ با کدام آموزه غیر فلسفی می‌شود این پیوند‌ها را توجیه کرد؟

افروغ تصریح کرد: به خوبی این مفاهیم در کل گرایی توحیدی و ناثنویت‌‌گرایی ملاصدرا قابل ردیابی است. اگر ما قرار است یک نگاه مجموعه‌ای و منظومه‌ای به عالم داشته باشیم و عالم را یکپارچه ببینم، با کدام روش‌شناسی می‌توان به این معنی رسید؟

*امام با بسط تفکر حکمت صدرایی دست به انقلاب زد

وی ادامه داد: حیف نیست که ما حکمت متعالیه را که شاهکار عظیم ملاصدرای بزرگ است، نادیده بگیریم؟ امام با بسط این تفکر بزرگ توانست دست به انقلاب اسلامی بزند. ناشی‌گری است اگر بدون فهم این عمق، مواضع هیجانی و احساسی و اخباری و اشعری‌گرایانه داشته باشیم.

افروغ افزود: نباید پیرایه‌هایی به اسلام ببندیم که خود امام سخت با این پیرایه‌ها مخالف بودند. خود ایشان می‌گویند یکی از اهداف انقلاب اسلامی مقابله با همین تفاسیر غلطی بوده که به نام اسلام رخنه کرده بود. شاهد من منشور روحانیت حضرت امام بود امام با چه لحنی با متحجران و مخالفان فلسفه و عرفان یاد می‌کند؟

وی ادامه داد: اگر قصد دارید با فلسفه و عرفان مستتر در انقلاب اسلامی برخورد‌های مبنایی و اندیشه‌ای داشته باشید، خوب این کار بکنید! چرا به نام اسلام و امام این برخورد‌های مبنایی را انجام می‌‌دهید؟! امام برای تفکر و تعقل جایگاه در خوری قائل بود.

* متحجران خون به دل امام کردند

نویسنده کتاب «حقوق شهروندی و عدالت» در ادامه گفت‌وگوی خود با خبرگزاری فارس اظهار داشت: امام خمینی(ره) از متحجران چنان خون دلی خورد که از جای دیگر و مکان دیگر نخورده است و این خون دل متاسفانه شامل تحجری بود که در حوزه‌های ما رخنه کرده بود. این عبارت‌های خود حضرت امام است.

افروغ ادامه داد: نکته دوم این است که اگر جمهوری اسلامی خواستار تحول جدی در زمینه‌های گوناگون فرهنگ، اقتصاد و سیاست در قالب نظم تئوریک است و خواهان برنامه‌ریزی است، باید از سطح زیرین‌ شروع کند که سطح هستی‌شناسی است.

وی گفت: برای تحول جدی در همه ابعاد نخست باید عینک خود را برداریم تا جهان را به گونه‌ای دیگر ببینیم. آن عینک را چه علمی غیر از فلسفه که متولی هستی‌شناسی است در اختیار انسان و جامعه می‌گذارد؟ غیر از فلسفه چه علمی دلمشغول وجود شناسی است؟ این سخن حقی است که اگر جمهوری اسلامی ایران خواستار تحول در علوم انسانی است باید نوع نگاه ما به هستی با تکیه بر معرفت‌شناسی تحول پیدا کند.

*تحول در حوزه علوم انسانی از فلسفه آغاز می‌شود

این استاد دانشگاه ادامه داد: تحول در حوزه علوم انسانی از فلسفه آغاز می‌شود. اگر جمهوری اسلامی ایران قصد دارد در حکمت عملی و نظری حرف تازه برای دنیا بزند، باید عینک فلسفی‌اش را عوض کند و این عینک فلسفی با عینک اصالت ماهیت شناخته شده به دست نمی‌آید بلکه با عینک اصالت وجود به دست می‌آید.

*فقهی که نتواند پاسخگوی نیاز‌های نیاز‌های جمهوری اسلامی باشد قبول نیست

وی افزود: این بحث بسیار مهمی است که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی حوزه تاکید بر فلسفه و کلام و فلسفه صدرایی داشتند، حوزه نیز باید اهتمام ویژه داشته باشد. به این معنی نیست که هر فقهی را بپذیریم بلکه فقهی که امام منتقد آن بود مرادمان نیست بلکه فقه متناظر با انقلاب اسلامی را می‌خواهیم. فقهی که سخنگوی نیازهای حکومتی جمهوری اسلامی ایران باشد فقه سیاسی متناظر با حادثه عظیم انقلاب اسلامی است.

افروغ ادامه داد: بنابراین ما نیاز به هر فقهی نداریم فقهی بی‌توجه به کل‌گرایی توحیدی مراد ما نیست ما فقهی نمی‌خواهیم که به ناثنویت‌گرایی منتهی شود فقه بی‌توجه به وحدت در عین کثرت باشد.

* مخالفان فلسفه عینک غربی به چشم دارند

وی گفت: من به عزیزانی که نسبت به فلسفه بی‌مهری می‌کنند توصیه می‌کنم قابلیت فلسفی و عرفانی ما را بشناسند بعد مخالفت کنند! باید عینک خود را عوض کنند؛ عینک هیجانی و احساسی بدون توجه به الزامات کلام را بردارند. این عزیزان عینک‌های غربی به چشم زده‌اند. ظاهراً شعار ضد غربی می‌دهند اما عینک‌های خاص ضد فلسفه و متحجرانه و تاریخ‌گرایانه غرب را به چشم زده‌اند؛ اما دم از مبارزه با غرب می‌زنند. این از عجایب روزگار است! من به نیت آنان کار ندارم، به بینش آنان کار دارم.

*منتقدان فلسفه به روش‌شناسی غربی تن دادند

نویسنده کتاب «‌محتواگرایی و تولید علم» ادامه داد: انقلاب اسلامی پدیده نوظهوری است، بنابراین تبیین ویژه می‌طلبد. از یک طرف از ساحتی غرب را محکوم می‌کنیم اما در ساحتی دیگر به هستی‌شناسی و روش‌شناسی او تن می‌دهیم. این نگاه مطلوبی نیست و به نظر من، نقض غرض است.

* عمیق‌ترین لایه تحول، لایه فلسفی است

وی به خبرنگار فارس گفت: ما اگر واقعاً متوجه این معنا شویم، امروز مخصوصاً بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران به فقه سیاسی متناظر به این واقعه روی می‌آوریم. اگر این معنا را فهم کنیم آنگاه باید از زیرین‌ترین لایه شروع کنیم، زیرین‌ترین لایه، لایه فلسفی است. با هستی‌شناسی متناظر با انقلاب اسلامی نهایتاً‌ به فقه سیاسی متناظر به این حادثه در جمهوری اسلامی می‌رسیم. حضرت امام و رهبری تصریح دارند.

افروغ ادامه داد: متأسفانه غفلت‌هایی در کشور صورت گرفته است و نظام فقهی به صورت کامل اجرا نمی‌شود. منظور فقیه جزی نیست، منظور فقیه کلی است که ما باید با روش‌شناسی صحیح به فلسفه فقه توجه داشته باشیم که در آن فلسفه فقه، هم به حقوق مستتر در فقه توجه داشته باشیم هم توجه کنیم احکام کل از احکام اجزاء جداست. اگر عالم را بر حسب هستی‌‌شناسی فلسفی خودمان ساخت یافته و لایه‌لایه ببینیم، آن وقت حکمی که برای کل صادر می‌کنیم با حکمی که برای اجزا صادر می‌کنیم، یکسان نیست.

وی گفت: به طور مثال آب یک واقعیت نوظهور است، قابل تقلیل به اکسیژن و هیدروژن نیست. اکسیژن به آتش برسد آتش شعله‌ورتر می‌شود اما آب را بر روی آتش بریزیم آتش خاموش می‌شود.

افروغ ادامه داد: مثال بارز دیگر، بانکداری اسلامی (بانکداری بدون ربا) است که این روزها مطرح است. ما جزئیات احکام فقه را در خصوص بانکداری اسلامی پیدا کردیم اما نهایتاً قاعده کلی که در اسلام است قابل تقلیل به اجزا نیست. ما همیشه می‌گوییم ربا باید حذف شود. برای حکم کلی بانکداری باید فکر می‌کردیم.

* مجمع‌الجزایری به عالم ننگریم

این استاد دانشگاه اظهار داشت: ملاصدرا قابلیت زیادی به ما می‌دهد، برای اینکه تفکر او یک هستی‌شناسی یکپارچه و هماهنگ است. این معرفت‌شناسی هماهنگ و طولی موجب می‌شود از لحاظ هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی، مجمع‌الجزایری به عالم ننگریم.

افروغ ادامه داد: حاصل این نگاه، منظومه انقلاب اسلامی شده و حیف است که انقلاب اسلامی به درستی تئوریزه نشود و ما مجبور نشویم صرفاً به حادثه بیرونی و انضمامی منتج به انقلاب اسلامی به تحلیل انقلاب اسلامی بپردازیم.

نویسنده کتاب «‌محتواگرایی و تولید علم» ادامه داد: حیف است که دست نیاز به سوی کسانی دراز کنیم که در واقع با هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی دیگری انقلاب اسلامی را تحلیل کردند و خواسته یا ناخواسته در دام آنها بیفتیم.

*مخالفان فلسفه مواضع پوپولیستی و هیجانی دارند

وی در بخش پایانی گفت‌وگوی خود با خبرگزاری فارس، ضمن توصیه به مخالفان فلسفه اظهار داشت: این عزیزان باید خودشان را بالا بکشند. هرچه بالاتر بروند حکیمانه‌تر با مسائل برخورد می‌کنند. هرچه فهم آنها عمیق‌تر شود با فلسفه و آرای ملاصدرا آشنایی بیشتری پیدا می‌کنند، مواضع آنها صحیح‌تر می‌شود و تئوری آنها از انقلاب دقیق‌تر می‌شود و تبیین بهتری از انقلاب اسلامی ارائه می‌کنند. دست از مواضع هیجانی و احساسی و پوپولیستی هم برمی‌دارند.

افروغ در پایان خاطرنشان کرد: هیچ‌وقت درصدد پاسخگوی به این مواضع هیجانی و احساسی برنیامدم، چون عمر ما کوتاه است و موضوعات برای مطالعه زیاد. ما نباید عمرمان را برای پاسخ به موضع‌گیری‌های هیجانی، احساسی و شهرت‌طلبی صرف کنیم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت