آیا «بولتن نویسان» و «اخباری مسلکان» پیروز انتخابات شدند!؟

کد خبر: 192507

اکنون شبه تئوریسین هایی به میدان آمده و با ترهاتی شبیه به جزوه های داخلی سازمان مجاهدین خلق که خود را حائز اکثریت رای مردم می دانستند، می کوشند بر چشم حقیقت خاک تردید بپاشند.این امر البته در سنت بولتن نویسی و توجیه انحراف چندان غریب نیست اما برای شروع کار بهتر است این حضرات در باب جواب دادن «پایداری بر مبانی اخباری گری» در انتخابات کرمان و قم و کهکیلویه و خمینی شهر و اصفهان و ... وجیزه بنویسند تا صدق مدعیاتشان آشکار شود!

آیا «بولتن نویسان» و «اخباری مسلکان» پیروز انتخابات شدند!؟
سجاد نوروزی: از شگفتی های سیاست ورزی در روزگار ما «خودپیروز بینی»بعد از انتخابات و تئوریزه کردن مبانی«شانتاژ» و «سیاست ورزی مبتذل» است. مهمترین وجه این امر را موسوی در انتخابات سال 88 انجام داد و با ارائه تزهایی به غایت شگفت انگیز خود را پیروز انتخابات اعلام کرد و در ادامه نیز با طی طریق در همین مسیر فاجعه ها آفرید . امروز هم بعد از اعلام نتایج غرور آفرین حماسه «بسط عینی فلسفه سیاسی مردمسالاری دینی» برخی گویا مایل اند همین تز مضحک را منتها با لعاب دین فروشی و شبه ارزشی عرضه کنند تا شاید آنچه در عرصه عینیت حادث نشده است برای دلخوش بودن در ساحت ذهنیت، رنگ و بویی یابد. مشخص است که اخباری مسلکان و بولتن نویسانی که در انتخابات گذشته کوشیدند با واژه سازی های غیر عقلانی و غیر اخلاقی فتوحاتی را سامان بدهند ناکام مانند .این امر نشان می دهد که مبانی تئوریک فلسفه سیاسی اسلام و انقلاب اسلامی در ساحت کنش اجتماعی پابرجاست و هیچ گاه روی خوش به خط ارتجاعی ای که عقب گرد و عدول از مواضع نوآورانه مکتب امام در سیاست ورزی را تبلیغ می کند نشان نمی دهد. این امر پس از حجم عظیم شانتاژ و تبلیغات اخباری مآبانه از آن جهت حائز اهمیت است که پیشتازی قرائت صحیح و اصولگرایانه از مکتب انقلاب اسلامی میان متدینین و قاطبه مردم کاملا عیان است . چه آنکه اگر غیر از این بود باید شاهد نتایجی دگر بودیم. نتیجه انتخابات در تهران و مناطقی مانند کرمان و کهکیلویه و خمینی شهر و قم و... نشان می دهد مدعیان پایداری از رای مردم بی بهره بودند . آقای جلالی رییس دفتر آیت الله مصباح در کرمان نتیجه بی اخلاقی ها و دروغ بستن به نیروهایی انقلاب را به چشم سر دید و «سونامی اش» بر سر اخباریون آوار شد و در شهرهایی دیگر نیز چهره های خاص گروه پایداری از اعتماد مردم بی بهره مانده و تنها 6 نامزد اختصاصی این گروه در سراسر کشور رای آوردند . در این باب چند نکته اهمیت دارد؛ 1- اکنون شبه تئوریسین هایی که هنرشان «توجیه انحراف» و «آسمان و ریسمان بافتن های پراگماتیستی » در تایید دولت است به میدان آمده و با ترهاتی شبیه به جزوه های داخلی سازمان مجاهدین خلق که خود را حائز اکثریت رای مردم می دانستند، می کوشند بر چشم حقیقت خاک تردید بپاشند .این امر البته در سنت بولتن نویسی و توجیه انحراف چندان غریب نیست و پیشینیانی هم که عامل به این سنت بودند این چنین به تحمیق خود و جریان متبوعشان می پرداختند . برای شروع کار بهتر است این حضرات در باب جواب دادن «پایداری بر مبانی اخباری گری» در انتخابات کرمان و قم و کهکیلویه و خمینی شهر و اصفهان وجیزه بنویسند تا صدق مدعیاتشان آشکار شود! 2- در انتخابات تهران به مدد شکسته شدن رای که آن هم با سعی وافی اخباریون حاصل شد چند تن از سهمیه های آقای محصولی در لیست پایداری در سبد 55 نفره حضور دارند . این امر اتفاقا به علت اقبال به سنت لیستی رای دادن در میان سازمان رای گروه پایداری است و الا در میان جامعه آماری ای که به اعضای جبهه متحد اقبال نشان دادند و خصلت گزینشگری اصولگرایانه کاملا عیان است خصلتی که حتی درمیان کاندیداهای جبهه متحد نیز خود را نشان داد . پس مقایسه های مضحک میان آرای کسانی که از رای بیش از دو میلیونی مردم تهران حداکثر 10 تا 15 درصد آن را کسب کرده اند مثل اعلایی از حرافی و پریشان گویی برای اثبات «خودپیروز بینی» است . مگر آنکه به دروغ کسی را مشاور کسی خواند و سپس نتیجه گرفت چون مشاور فلان قدر رای کسب کرد فلانی نیز اقبال مردمی ندارد!! بماند که این سنخ ترهات آدمی را به یاد لفاظی های مسعود رجوی در تحلیل جامعه رای حزب اللهی ها در انتخابات مجلس اول و پس از آن می اندازد. 3- اصولگرایان بیشتر جهدشان بر شعف و پاسداشت حماسه 12 اسفند است اما گویا برخی می خواهند از این نجابت انقلابی بهره ها ببرند و با وارونه گویی مرکب خود را برانند. این وارونه گویی ها نشانی آشکار از انحراف و ارتجاعی جدید است که نوک پیکانش اندیشه احیاگرایانه امام و رهبری حکیم را نشانه رفته است . کسانی که عمده جهدشان تهمت به نیروهای انقلاب است یقینا جزء «منحرفین از اصول انقلاب» محسوب می شوند نه بهترین نیروهای انقلاب! فقط هنگامی که در مبانی انحراف عیان شود می توان ترهات به هم بافت و بازی مبتذل«ما بردیم-مابردیم» به راه انداخت و بسان مارگیران قدیمی ماری مدهوش را از سبد برون کشید و به خلق الله قدرت دروغین نشان داد. 3- جدال امروز میان «اصولیون » و «اخباریون» است . جدالی که تقریبا بخش مهمی از تاریخ تشیع وجود داشته است و به بارور تر شدن معرفت دینی مومنان منجر شد. اکنون نیروهای اصولگرا که با اتکا به مبانی نقلی و عقلی مکتبی توانستند فتنه و انحراف را در هم شکنند حریفی جدید در مقابل خود می بینند که جهدی عظیم می طلبد که برآن فائق آیند . در تاریخ اسلام خوانده ایم که چگونه اخباریون فضا را انچنان بر اصولیون سخت می کردند که خواندن کتب فقهی اصولی باید در خفا انجام می شد . امروز هم اصولگرایان ابایی از ان ندارند که در اثر معرکه گیری های اخباریون به این روز بیفتند اما عقلانبت دینی که در قاطبه مردم دیده می شود از چنین رخدادی جلوگیری خواهد کرد . کسانی 6 سال به توجیه انحراف پرداختند و با سطحی نگری و رویکرد شعاری به کاسبکاری با شعارهای انقلاب پرداختند امروز سرنوشت شان این است که در زادگاه خود هم از رای مردم - که در جامعه ایرانی به طور سنتی رای آور است - بی بهره باشند . انتخابات نهم نشان دادکه مردم در شهرهای کوچک و بزرگ دست اخباریون را خوانده اند و اجازه نخواهند داد که مومنین با لفاظی های بی مبنا سرگرم شوند تا برخی مبانی ذهنی و عینی «انحراف» را سامان دهند و برخی دیگر به توجیه آن مشغول باشند. برخی باید در انتظار روزی باشند که «استخوان در گلو» پاسخ چرایی تئوریزه کردن «منطقه ممنوعه انحراف» را پس بدهند. فقط خدا کند سرنوشتشان مانند بولتن نویسان سازمان مجاهدین و فداییان خلق نشود. آنها هم ید طولایی در نوشتن بولتن هایی تحلیلی داشتند و اتفاقا نه درس خوانده مکتب «علوم انسانی دینی» بلکه «مهندس» میکانیک و عمران و معماری بودند...
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت