دانشجوی ایرانی قهرمان این روزهای چین +عکس
دو سال پیش که سینا، به همراه برادرش از ایذه لرستان، ویزای تحصیلی گرفتند و راهی شهر ووهان شدند، فکرش را نمیکردند که داستان یک سفر تحصیلی ساده، به اینجا ختم شود، به جایی که حالا، امروز، یکی از برادران، تبدیل به قهرمان ملی کشور اژدهای زرد شود.
دو سال پیش که سینای 29 ساله، به همراه برادرش از شهر ایذه استان لرستان، ویزای تحصیلی گرفتند و راهی شهر ووهان شدند، فکرش را نمیکردند که داستان یک سفر تحصیلی ساده، به اینجا ختم شود، به جایی که حالا، امروز، یکی از برادران، تبدیل به قهرمان ملی کشور اژدهای زرد شود.
از دانشگاه تا قهوهخانه سینا صدایش خسته است اما با حوصله جواب میدهد. با اینکه به قول خودش، هر روز، بدون خستگی در حال کارکردن است، در حالی که صدای دستگاه قهوه جوش میآید و از آن طرف مراقب است تا شیر هم سر نرود، آرام داستان را از ابتدا تعریف میکند. سینا به ما میگوید: «اول با ویزای تحصیلی وارد چین شدم. قرار بود در یکی از بهترین دانشگاههای شهر ووهان چین، درس بخوانم.» یک ترم بعد، اما کاری در یکی از شرکتهای بزرگ چین پیدا میکند و به عنوان باریستا (قهوهچی) در یکی از شعب این شرکت کافیشاپی، مشغول به کار میشود. رضایت شغلی باعث میشود او قید درس و مشق را بزند و حتی ویزای اقامتش را تغییر دهد و این بار ویزای شغلی بگیرد. تا دو سال، او با همین شغل، روزگار میگذراند تا این که ویروس کرونا، پایش را میگذارد در خیابانهای شهر ووهان. بعد از شیوع ویروس، شهر به حالت قرنطینه درآمده و عبور و مرور در خیابانها هم محدود و قدغن شده است. در شرایطی که هرروز تعداد مبتلایان بیشتر میشود و در بسیاری از مغازهها و فروشگاهها بسته است و برخی از کسب و کارها هم از رونق افتادهاند، همکاران سینا دور هم جمع شدهاند تا کاری انجام دهند. هنوز روزهای اول شیوع ویروس کرونا بود و تعداد افراد مبتلا هم کم بودند و حتی هنوز هیچ تبعه خارجی هم از چین خارج نشده بود. شرایط اما به نحوی بود که ترس به جان مردم افتاد و خیلیها از بیماری جدید میترسیدند، همه اینها باعث شد تا گروه کوچک هفت نفره سینا و دوستانش کاری برای بالا بردن روحیه مردم شهرشان انجام دهند. نهضت قهوهای سینا تعریف میکند که همان شب، هر کدام از کارکنان، ایدهشان برای بالا بردن روحیه مردم شهر را مطرح کردند، اما یکنفر از همه ایدهاش بهتر بود: «یکی از همکارانم پیشنهاد داد تا به پرستاران و پزشکانی که به طور داوطلبانه در بیمارستانها مشغول به کار شدهاند، قهوه و شیرقهوه رایگان بدهیم.» صبح روز بعد، پس از این که ماموران کنترل خیابانی، تب و درجه حرارت هرکدامشان را چک کردند و اجازه ورود به خیابان و بعد مغازه را دادند، دست به کار شدند و قهوه و شیرشان را جوشاندند تا ساده و بیادعا، به یکی از بیمارستانهای نزدیک کافیشاپ قهوه سرد و گرم برسانند. طعم نوشیدنیها برای کارکنان بیمارستان، آن قدر دلچسب بود که گروه کوچک به این فکر افتادند تا به دیگر بیمارستانهای نزدیک هم قهوه برسانند. به خاطر همین، در یکی دو روز اول، تنها به یکی از بیمارستانهای نزدیک، قهوه و شیرقهوه میرساندند، اما بعد بیمارستانها بیشتر شدند تا این که بعد از 18 روز، این تعداد به پنج بیمارستان نزدیک کافیشاپ رسید. کرمی تعریف میکند که دیروز صبح، یکی دیگر از بیمارستانها هم درخواست داد تا به آنها نوشیدنی سرد و گرم برسانیم. حالا سینا میگوید که روزانه، حدود 450 تا 600 قهوه سرد و گرم به بیمارستانها میرسانند. مهربانی جانانه حدود ده روز پیش که هواپیما، به شهر ووهان رفت تا دانشجویان ایرانی را که در ووهان بودند، به کشور بازگرداند، برخی از دانشجویان و اتباع ایرانی که در این شهر اقامت داشتند، سوار هواپیما نشدند تا به ایران بیایند. یکی از آنها، سینا بود. برادرش اما به ایران بازگشت و امروز به همراه دانشجویان در قرنطینه است، سینا اما در شهر قرنطینهشده ووهان مانده است؛ شهری که مردمش از ترس ابتلا به ویروس خود را در خانهها محبوس کردهاند و بیرون نمیروند. حالا هر روز به تعداد مبتلایان اضافه میشود و هر روز، موج جدیدی از این ویروس شیوع پیدامیکند. با این شرایط، عقل سلیم حکم میکند که بهقولمعروف یک پای دیگر قرض بگیرند و شهر بحرانزده را ترک کنند. سینا اما در شهری که خطر مرگ در آن وجود دارد، مانده است و حتی کار میکند. وقتی از دلیل ماندنش در شهری که ویروس در آن هنوز جولان میدهد، میپرسیم، جواب سادهای میدهد: «همه مردم در شهر ووهان ترسیدهاند، من هم ترسیدهام اما تصمیم گرفتم که پیش دوستان و مردم شهر بمانم تا با کارم، به آنها قوت قلب بدهم.» او توضیح میدهد که مردم چین با خارجیها خیلی مهربان هستند و همین مهربانی باعث شده تا او بخواهد، مهربانیشان را با مهربانی، جبران کند. بعد میخندد و میگوید: دعا کنید که ویروس به سراغ ما نیاید. روزهای شلوغ در شرایطی که تمام مردم شهر در قرنطینهاند، عبور و مرور محدود است و مردم اجازه دارند تنها هر ده روز یک بار برای خرید و تامین مایحتاج روزانه از خانههایشان خارج شوند، این گروه اما به شکل دیگری کار میکنند. سینا توضیح میدهد که آنها مجوز دارند و پلیس به آنها اجازه تردد در شهر را داده است، بنابراین آنها اجازه دارند به خیابان بروند. البته قانون سفت و سخت، سنجش درجه حرارت بدن آنها انجام میشود. یک روز کاری، این گروه هفتنفره اما خیلی جالب شروع میشود. درست است که خیابانهای شهر ووهان مانند شهر ارواح است و پرنده در خیابانها پر نمیزند، اما آنها ساعات و روزهای شلوغ و پرمشغلهای را دارند. اول صبح، دو نفر از اعضای این گروه، به فروشگاههای نزدیک مراجعه میکنند تا رکن اصلی قهوه مهربانیشان یعنی شیر را خریداری کنند. بعد که شیر به کافه رسید، همه دست به کار میشوند و دستگاهها را روشن میکنند، شیر میجوشانند و قهوه سرد و گرم درست میکنند. قهوهها که آماده شد، بستههای تحویل در خودرو یکی از کارکنان قرار میگیرد تا به بیمارستانها برسد و خستگی را از تن پرستاران و پزشکان بتکاند. این خودرو هم مانند خود کارکنان مجوز عبور و مرور دارد. اعضای گروه اجازه ورود بیمارستانها را ندارند به همین دلیل در حیاط بیمارستان، قهوهها را تحویل میدهند. سینا با اشاره به کمبود مواد اولیه در شهر ووهان که قرنطینه است، میگوید: «در انبار کافیشاپ، قهوه و مواد اولیه دیگر را داریم، شیر و آبمیوه هم روزانه و از فروشگاهها، تامین میشود.» هزینههایی که تا قبل از رسانهای شدن، همگی از جیب رئیس کافیشاپ تامین میشد و حالا اما مردم چین، از همه شهرها، تصمیم گرفتهاند به این مهربانی بپیوندند تا شاید هرچند کوچک، سهمی در مهربانی داشته باشند. مهربانی که گویا قدرتش از ویروس کرونا بیشتر است.
دیدگاه تان را بنویسید