چرا سردار همدانی نام خانوادگی فرزندانش را تغییر داد؟
حمید حسام در مراسم رونمایی از کتاب جدید خود گفت: سردار همدانی نام خانوادگی فرزندان خود را تغییر داده بود و تا روز شهادت ایشان، همکاران فرزندش نمیدانستند او فرزند شهید همدانی است.
خبرگزاری مهر: حمید حسام در مراسم رونمایی از کتاب جدید خود گفت: سردار همدانی نام خانوادگی فرزندان خود را تغییر داده بود و تا روز شهادت ایشان، همکاران فرزندش نمیدانستند او فرزند شهید همدانی است.
نشست بررسی ساختار و تدوین کتب خاطرات شهدای مدافع حرم با محوریت کتاب «خداحافظ سالار» و مراسم رونمایی از کتـاب «هفتاد و دومین غواص» جدیدترین اثر حمید حسام با حضور ایننویسنده و جمعی از علاقهمندان به ادبیات انقلاب و دفاع مقدس، عصر دیروز یکشنبه ۸ دی در کتابفروشی بهنشر در شهر مشهد برگزار شد.
سردار همدانی نام خانوادگی فرزندانش را تغییر داده بود
حسام در این نشست گفت: سردار همدانی نام خانوادگی فرزندان خود را تغییر داده بود و تا روز شهادت ایشان، همکاران فرزندش نمیدانستند او فرزند شهید همدانی است. این شهید بزرگوار معتقد بود که هیچ کس در جامعه نباید بداند که شما فرزند من هستید تا به خاطر من برای شما تبعیض قائل شود، لذا برخی روایت هایی که در «خداحافظ سالار» بیان شده نباید حمل بر تفاوت و تمایز باشد. سعی کردم از لحن تکراری استفاده نکنم اما بخش هایی همانند رسالت زینبی بودن در صحبت های همسر شهید است و من مقید و ملزم هستم این واژه ها را به کار ببرم چون پیام بزرگی دارد. بحث دیگر تاریخ و اطلاعات است؛ سردار همدانی میان مسلحین و داعش تمایز قائل بودند، درست مانند افرادی که در شرایط امروز منتقد و معترض هستند اما برانداز نیستند آنجا هم عده ای که ناراحت بودند مسلح شده بودند لذا بسیار دقت شده بود دادههای دقیق تاریخی ارائه شود و مرزبندی بر اساس واقعیت های موجود در سوریه بیان شده بود.
نویسنده کتاب «آب هرگز نمیمیرد» گفت: «خداحافظ سالار» قصه عشق زمینی است که پایان آن آسمانی میشود، این کتاب را پیوند حماسه و عشق دانست و گفت: اعتقاد دارم تا زمانی که همسر مینشیند و دست به قلم میبرد، اثر کاملاً ریتم داستانی دارد و از زمان بازگشت از سوریه در واقع مختصات داستانی خیلی بیشتر شده و گزارشی ارائه شده است، لذا دلیل طولانی شدن به دلیل حجم زمان و اتفاقاتی همچون سال ۸۸ است که ناگزیر بودم به آنها اشاره کنم، این شکل گزارشی بودن را می پذیرم و اگر بخش هایی از آن حذف شود، خوش خوانتر میشود. اگر این مدل را در تدوین انتخاب کنیم باید به دو مورد متعهد باشیم یک راست بگوییم و در عین حال تلاش کنیم و از ادبیات و مختصات داستانی کمک بگیریم؛ همانند تعبیر مقام معظم رهبری در یکی از تقریظها که فرموده بودند: «شما به کلمات راوی جان دادید» لذا هنر نویسنده است صحبت راوی را در موقعیت مناسب به کار ببرد؛ نویسندهها در تدوین این کارها به چند دسته تقسیم می شوند، ممکن است به آنها مطالبی داده شود که کار تحقیقی می شود که میزان توفیق نویسنده نسبی است، مورد بعد نویسنده سوژه را میشناسد و به جهت شناخت از کنش ها و نوع اندیشه میزان توفیق از دسته اول بیشتر است، اما در مورد سوم نویسنده سوژه را زیسته و با آن یکی شده است لذا این نوع ادبیات برای عده ای مجاز است که به نظرم سوژه را زیسته باشند.
باید سوژه را زیسته باشید
نویسنده کتاب «وقتی مهتاب گم شد» ادامه داد: وقتی سوژه را خوب بشناسید میتوانید نقدی به اندیشههای او بزنید که اصلاً در نوشته ها وجود ندارد، گمشده ما بیان مشاهدات نیست و تحول درونی را نمی توانید بیان کنید مگر این که سوژه را زیسته باشید. یافتن قصه در روایت بسیار مهم است و در کتاب «آب هرگز نمی میرد» این بسامد سه واژه آب، ابوالفضل(ع) و تشنگی دست به دست هم دادند و کتاب ۷۰۰ صفحه ای شکل گرفت. وقتی عناصر زیبایی که بسامد و کلیدواژه های شخصیت در مصاحبه های شفاهی هستند را کنار هم بگذاریم، به داستانی تبدیل می شود در حالی که داستان نیست و نام آن را تدوین داستان-خاطره و قصه برگرفته از واقعیت می گذارم.
دیدگاه تان را بنویسید