نبش قبر هم گره پرونده را باز نکرد! +عکس
نبش قبر مرد تهرانی برای باز کردن گره کور ارثیه پدری به بن بست خورد.
روزنامه خراسان: روز ۲۱ اردیبهشت سال ۹۱ با قتل مردی در تهران راز یک همسرکشی فاش شد و این درحالی بود که همسر این مرد با داستان سرایی تلاش میکرد راز شوم خود را فاش نکند.
مرد جوان با شلیک گلوله کشته شده بود و با توجه به صحنه قتل مشخص بود قاتل آشناست، اما همسر مقتول ادعا کرد با فرزندانش به مهمانی رفته بودند و از قتل چیزی نمیدانند.
شش سال بعد و در حالی که هیچ سرنخی نبود مردی رازگشایی کرد و گفت: چندی قبل با یکی از دوستانم به نام خشایار که در حالت مستی بود شروع به صحبت کردم که ناگهان در همان عالم مستی ادعا کرد که با همدستی خواهرزنش به قتل باجناقش دست زده است که هوشنگ نام دارد. بازداشت قاتلان همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان به سراغ فرانک و شوهرخواهرش خشایار بروند. در ابتدا این زن و مرد جوان ادعای بی گناهی کردند، اما وقتی فرانک شنید که دامادشان ماجرای قتل را برای یکی از دوستانش بازگو کرده است به ناچار از جنایت شوهرش پرده برداشت. فرانک گفت: همسرم سالها قبل با زنی ازدواج کرده بود، اما پس از مدتی زندگی در کنار هم وقتی هوشنگ دید از زنش صاحب فرزند نمیشود از او طلاق گرفت و پس از جدایی، به خواستگاری ام آمد. وی افزود: هوشنگ ۲۰ سال از من بزرگتر بود. در ابتدا من نمیخواستم با او ازدواج کنم، اما خانواده ام با توجه به شرایط مالی خوبی که هوشنگ داشت اصرار کردند تا به خواستگاری اش جواب مثبت بدهم که به ناچار و به دلیل اصرار خانواده ام با هوشنگ ازدواج کردم. زن جوان گفت: هوشنگ مشکل اخلاقی داشت و با من بدرفتاری میکرد و همیشه به دنبال یک راه حل میگشتم تا این که تصمیم به قتل او گرفتم. برای اجرای نقشه ام نیاز به یک همدست داشتم به همین دلیل ماجرا را با خواهرم و شوهرخواهرم درمیان گذاشتم و آنها نیز راضی شدند تا به من کمک کنند. فرانک درباره چگونگی قتل ادامه داد: روز حادثه تعدادی قرص خواب آور داخل آب میوه شوهرم ریختم و منتظر ماندم تا هوشنگ بیهوش شود، وقتی شوهرم بیهوش روی تختش افتاد طبق نقشه قبلی همراه بچهها از خانه بیرون رفتم، اما در ورودی را باز گذاشتم که شوهرخواهرم پس از رفتن ما وارد ساختمان شد و با شلیک گلوله به زندگی شوهرم پایان داد و من از آن روز آزاد شدم. خشایار نیز در اعترافاتش گفت: وقتی فرانک از من و همسرم کمک خواست، تصمیم گرفتیم به او کمک کنیم به همین دلیل روز حادثه وقتی فرانک و بچه هایش از خانه بیرون رفتند با تفنگی که در دستم بود وارد خانه شدم و مستقیم به اتاق خواب رفتم و ابتدا هوشنگ را صدا زدم وقتی دیدم جوابی نمیدهد به سمت او شلیک کردم و با اطمینان از مرگش به سرعت از خانه خارج شدم و به منزل بازگشتم. بخشش پس از اعترافات زن و مرد جوان به قتل، دو فرزند هوشنگ که تنها اولیای دم پرونده بودند به دادسرای امور جنایی تهران مراجعه کردند و از مادرشان که در این پرونده اتهام معاونت در قتل داشت و از شوهر خالهشان که به مشارکت در قتل عمدی پدرشان متهم شده بود اعلام گذشت کردند و آنها را بخشیدند. نبش قبر پس از این که اولیای دم از خون پدرشان گذشت کردند، خواهران هوشنگ سناریوی عجیبی را پیش روی بازپرس پرونده قرار دادند و ادعا کردند که برادرشان هیچ وقت بچهدار نمیشده و سالها تحت درمان قرار داشته و به خاطر همین از همسر اولش جدا شده است. خواهران هوشنگ ادعا کردند برادرشان مدتی پس از ازدواج با فرانک دو بچه به ما نشان دادند و گفتند فرزندانشان هستند در صورتی که طبق مدارک پزشکی برادرم هیچ وقت بچه دار نمیشد و، چون نمیخواستیم در زندگی شان دخالت کنیم حرفی نزدیم. بدین ترتیب با توجه به اظهارات خواهران مقتول چنان چه ادعای آنها درست باشد اعلام رضایت فرزندان مقتول در پرونده بیاثر خواهد شد و خواهران مقتول به عنوان اولیای دم در پرونده شناسایی خواهند شد. این درحالی است که خواهران مقتول خواهان قصاص و مجازات همسر و با جناق برادرشان بودند. باتوجه به اظهارات خواهران مقتول، تنها راه برای افشای راز این موضوع نبش قبر و گرفتن آزمایش دی انای مقتول و تطبیق آن با دختر و پسری است که مدعی بودند فرزندان مقتول هستند. با وجود مجوز فقهی نبش قبر هوشنگ، اما با توجه به این که پسر و دختر فرانک در خارج از کشور هستند و آزمایش دیانای را انجام ندادند درخواست خواهران هوشنگ رد شد. بنا بر این گزارش، پرونده با توجه به بخشش فرزندان هوشنگ برای بررسی جرم از جنبه عمومی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
دیدگاه تان را بنویسید