روزنامه خراسان: اوایل مهر امسال ماموران کلانتری ۱۰۵ سنایی از سرقتهای حرفهای از چند دفتر آژانس هواپیمایی مطلع و تیمی از ماموران تجسس کلانتری برای تحقیقات پلیسی و دستگیری عامل این سرقتها وارد عمل شدند.
ماموران در گام نخست پی بردند که سارق پس از تعطیلی دفاتر آژانس هواپیمایی با استفاده از ابزارهای خاص به تخریب قفل و کرکرههای فلزی جلوی درهای دفاتر اقدام و سپس لپ تاپ، دلار و یوروها را سرقت کرده است.
بدین ترتیب تیم پلیسی به سراغ دوربینهای مداربسته در محلهای سرقت رفتند و خیلی زود تصویر دزد جوان را دیدند که در هر سکانس از دزدی هایش با استفاده از کلاه گیس و کلاههای نقاب دار سعی بر پنهان نگه داشتن چهره واقعی خود داشته است. تحقیقات پلیسی در حالی ادامه داشت که ماموران از سرقتهای دیگری مطلع شدند وبا توجه به گسترده شدن این دزدیها تصویر به دست آمده از دوربینهای مداربسته در اختیار تیمهای گشت پلیسی قرار گرفت. بازداشت دزد حرفهای تجسسها برای دستگیری متهم در دستور کار ماموران پلیس قرار داشت تا این که روز سه شنبه ۱۶ مهر ماه نگهبان یک آژانس هواپیمایی در تماس با پلیس ۱۱۰ از تردد مرد مرموزی که شبیه سارق یکی از دفاتر آژانس هواپیمایی است، خبر داد که خیلی زود ماموران کلانتری ۱۰۵ سنایی در محل حاضر شدند، اما اثری از مرد مرموز نبود. نگهبان ساختمان ادعا کرد که مرد جوان به سمت یکی از کوچههای خیابان شهید بهشتی رفته است. ماموران خیلی زود به مسیر حرکت مرد مرموز رفتند و توانستند این جوان را که در خیابانهای خلوت پرسه میزد، دستگیر کنند. او در ابتدا خود را بی گناه معرفی میکرد، اما وقتی در برابر تصاویر
دوربین مداربسته قرار گرفت به ناچار لب به سخن باز کرد. تیم پلیسی در بازرسی از مخفیگاه دزد جوان در خیابان شریعتی، ۱۷ لپ تاپ و دو گوشی سرقتی را کشف کردند. متهم در اعترافاتش ادعا کرد دلار و یوروها را به فروش رسانده و با پولهای بادآورده این خانه را اجاره کرده است.
آفتاب لب بوم سامان،35 ساله، سارق سابقه داری است که به گفته خودش تنها سه ماه برای زندگی وقت دارد و به خاطر بیماری هپاتیت c در یک قدمی مرگ است. سابقه داری؟ بله، دو بار به خاطر رابطه نامشروع و سرقت به زندان رفتم. سرقت قبلی چه بود؟ سرقت از اماکن و دفترها که یک یا دو سرقت بیشتر انجام نداده بودم. چقدر پول به دست آوردی؟ 70 میلیون تومان که به خاطرش حدود پنج سال زندان بودم. کی آزاد شدی؟ هشت ماه قبل از زندان آزاد شدم. چرا دوباره دزدی کردی؟ اعصابم به هم ریخته بود و بیکار بودم به همین دلیل دست به دزدی زدم. چرا سرکار نرفتی؟ چون سابقه دار بودم کسی به من کار نمی داد. بار اول چرا دزدی کردی؟ چون ورشکسته و بیکار بودم. چطور؟ در کار تولید لباس بودم که تحریم ها باعث شد شرایط بدتر شود و بیکار شدم. اعتیاد داری؟ بله شیشه می کشم. دلیل سرقت ها بیکاری بود یا اعتیاد؟ بیشتر اعتیاد باعث این سرقت ها بود. ازدواج کردی؟ مجرد هستم، نامزد
داشتم که به خاطر یک سری مشکلات از هم جدا شدیم. شیوه و شگرد سرقت ها؟ از زیر کرکرهها و تخریب درها وارد دفاتر آژانس هواپیمایی میشدم و دست به سرقت می زدم. چقدر دزدی کردی؟ 17 لپ تاپ که همه آن ها را بعد از دستگیری بازگرداندم و حدود شش هزار دلار به سرقت بردم. چرا لپ تاپ ها را نفروختی؟ تازه آزاد شده بودم و مالخر نداشتم که آن ها را بفروشم. با پول دلارها چه کردی؟ 50 میلیون تومان به دست آوردم که یک خانه اجاره کردم. چرا با خانواده ات زندگی نمی کردی؟ 35 ساله شدم و دیگر جایی برای من در خانه نبود. چه ربطی به سن دارد؟ خوب سابقه دار بودم. خانواده ات تو را نپذیرفتند؟ پذیرفتند اما رفتارشان درست نبود، به همین دلیل تصمیم گرفتم در خانه پدری نباشم. فکر می کردی دستگیر شوی؟ به چیزی فکر نمی کردم. چرا ؟ بدبختی از این بیشتر که از دکتر بشنوی سه ماه بیشتر زنده نیستی؟ نمی دانم چرا روز آخر زندگیام نمیرسد که همه چیز تمام شود. بیماری خاصی داری؟ هپاتیت C دارم.
علت بیماری؟ خالکوبی کردم، گویا نفر قبلی من هپاتیت داشته است. آزاد شوی دوباره دزدی می کنی؟ نه، نان و پنیر و هندوانه می خورم ولی دزدی نمی کنم، خسته شدم از این که باز دستگیر شوم. من اگر سارق خوبی بودم که چهار بار در یک محله برای سرقت نمی رفتم. چه برنامه ای برای زندگی ات داری؟ متاسفانه هیچ برنامه ای ندارم. چه کسی در زندگی تو مقصر است، خودت، جامعه یا خانواده؟ اول از همه جامعه بعد از آن مقصر اصلی خودم هستم. جامعه چرا؟ جامعهای که یکی داراست و یکی ندار چه جامعه ای است که باید به فکر خالی کردن جیب دیگری باشیم. یعنی دزدی کنیم؟ نه، دزدی کار درستی نیست و همه تو را به یک چشم دیگر می بینند و شرایط بدتر از قبل می شود. چه کار کنیم؟ هر کاری جز دزدی، به کم قانع باشیم و سالم زندگی کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید