قتل وحشتناک پدر با کینه تبعیض! +عکس
جوان ۲۵ ساله شیشهای در بازسازی صحنه جنایت مدعی شد برادرش با شکایت او و به دلیل پرداخت نکردن دیه در زندان به سر میبرد و پدرش را نیز با «کینه تبعیض» به قتل رسانده است.
روزنامه خراسان: متهم ۲۵ ساله یک پرونده جنایی که پس از بازجوییهای تخصصی دست از قصه گویی برداشته و به قتل وحشتناک پدر پیرش اعتراف کرده بود، در حالی توسط کارآگاهان، به صحنه جنایت هدایت شد که هنوز آثار خونهای پدر بی گناه بر خاکهای زمین محصور در هسته مرکزی شهر نمایان بود. این قاتل خونسرد که با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفته بود، در حالی که میگفت: چاقو (آلت قتاله کشف شده) را به مادرم بدهید تا مرا قصاص کند به تشریح ماجرای این جنایت تلخ پرداخت و گفت: دو برادر و دو خواهر دارم. برادر بزرگم نگهبان یک پروژه ساختمانی است و برادر دیگرم نیز با شکایت من در زندان به سر میبرد.
«محمدرضا-ش» درباره چگونگی شکایت از برادرش ادامه داد: ما در منطقه شهرک شهید رجایی (قلعه ساختمان) ساکن هستیم مدتی قبل از آن که پدرم را بکشم با برادرم درگیر شدم چرا که من برای تامین مخارج اعتیادم مجبور بودم ضایعات جمع آوری کنم و این ضایعات را به خانه میبردم تا آنها را بفروشم. پدرم نیز به خاطر این که نگهبان یک زمین بزرگ محصور در منطقه میدان شهدا بود مدتها به خانه نمیآمد و ما با مادرم زندگی میکردیم. در این میان برادرم که از رفتارهای نامتعارف من خشمگین شده بود مدام مرا سرزنش میکرد که «چرا این آشغالها را به منزل میآوری و بوی تعفن به راه میاندازی؟!» من هم که از اعتراض او به شدت عصبانی بودم با یکدیگر درگیر شدیم که ناگهان برادرم گردنم را فشار داد و من صدمه دیدم! بعد از این ماجرا از او به دادسرا شکایت کردم و برادرم به پرداخت چندین میلیون تومان دیه محکوم شد، ولی به خاطر این که نمیتوانست دیه مرا بپردازد با اصرار من و طبق قانون روانه زندان شد که هنوز هم در زندان است.
جوان ۲۵ ساله که به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه هم اعتیاد دارد در ادامه بازسازی صحنه جنایت اضافه کرد: به همین خاطر پدرم همواره مرا سرزنش میکرد و اصرار داشت تا با گذشت از دیه، برادرم را از زندان آزاد کنم، ولی من بدون دریافت دیه نمیتوانستم رضایت بدهم و همیشه به پدرم میگفتم اگر راست میگویی و دلت به حال پسرت میسوزد پول دیه مرا پرداخت کن تا من هم رضایت بدهم!...
در واقع پدرم همیشه بین من و دیگر برادرانم تبعیض قائل میشد و برادر بزرگ ترم را نیز بیشتر از من دوست داشت به همین خاطر کینه عمیقی از پدرم به دل گرفته بودم! خلاصه پدرم پول دیه را نمیداد و مدعی بود که درآمدش کفاف هزینههای زندگی را نمیدهد او حتی مقداری صیفی جات نیز در همان زمین محصور کاشته بود تا حداقل مصرف خانواده را تامین کند. با وجود این من به دلیل قرصهایی که مصرف میکردم و مدتی هم در بیمارستان بستری بودم، حال طبیعی نداشتم و اعصابم به هم میریخت. تا این که روز حادثه پدرم با من تماس گرفت که به محل کارش (نگهبانی از زمین محصور) بروم تا مقداری گوجه و طالبی به منزل ببرم، وقتی به آن جا رسیدم باز هم جر و بحث ما به آزادی برادرم کشید که من هم ناراحت شدم و در میان همین کشمکشها چاقویی را که از داخل ضایعات برداشته بودم بر پیکرش فرود آوردم، ولی نمیدانم چند ضربه به او زدم! حالا میگویند آثار ۲۱ ضربه کارد روی بدنش وجود داشته است! بعد از آن هم پیکر غرق در خون پدرم را داخل همان زمین رها کردم و از محل بیرون آمدم. سپس در ورودی را از بیرون قفل کردم و چاقوی خون آلود را هم به پشت بام یکی از اهالی محل انداختم که پلیس آن را کشف کرده است.
بنابر گزارش اختصاصی خراسان، در بازسازی صحنه این جنایت وحشتناک که سرهنگ علی بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) نیز حضورداشت، کارآگاه جمالی (افسر پرونده) جزئیاتی از محتویات پرونده و چگونگی دستگیری متهم با راهنمایی و هدایتهای قاضی کاظم میرزایی را شرح داد و سپس قاضی با تجربه شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پایان بازسازی صحنه جنایت را اعلام کرد و به این ترتیب متهم این پرونده جنایی نیز با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.
سابقه خبر
دوازدهم شهریور گذشته، مالک یک زمین محصور برای سرکشی از زمین به بولوار شهید کامیاب مشهد رفت چرا که نگهبان این زمین از حدود ۴۸ ساعت قبل به تماسهایش پاسخ نمیداد. او وقتی وارد زمین شد ناگهان پیکر غرق در خون پیرمرد ۶۵ ساله را دید که به دلیل شدت گرمای هوا دچار فساد نعشی شدیدی شده بود. دقایقی بعد با تماس وی و اهالی محل، نیروهای انتظامی وارد زمین مذکور شدند و مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.
بررسیهای میدانی قاضی میرزایی که با چند فرضیه احتمالی وارد مرحله عملیاتی شده بود طی چند دقیقه به اختلافات خانوادگی رسید و تحقیقات روی این موضوع اجتماعی متمرکز شد.
به دستور مقام قضایی کارآگاهان محمدرضا یکی از پسران مقتول را دستگیر کردند که جوانی معتاد بود. او ابتدا سعی داشت خود را بی خبر از ماجرای قتل نشان دهد، اما فقط چند ساعت در برابر بازجوییها دوام آورد چرا که کارآگاهان با فرماندهی و نظارت مستقیم سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی) شواهد و مدارک انکارناپذیری را جمع آوری کرده بودند که متهم با دیدن آنها چارهای جز اعتراف نیافت و به قتل پدرش به بهانه تبعیض اقرار کرد.
دیدگاه تان را بنویسید