گلچین بهترین متن های ولادت امام حسین (ع)
متن ولادت امام حسین(ع) به یک اتفاق مبارک در روز سوم شعبان سال چهارم هجری اشاره دارد و ولادت امام سوم شیعیان را به زبان و بیانهای مختلف شادباش میگوید. متن ولادت امام حسین به سه صورت متن تاریخی ولادت امام حسین (ع)، متن ادبی به مناسبت میلاد امام حسین (ع) و متنهای کوتاه برای تولد امام حسین (ع) را در ستاره بخوانید.
ستاره: امام حسین(علیهالسلام) نوه پیامبر اسلام(ص) و دومین فرزند حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در مدینه دیده به جهان گشودند. بنابر زندگینامه امام حسین(ع) ولادت آن حضرت در سوم شعبان سال چهارم هجری اتفاق افتاد. در مطلب حاضر متنهای مختلف درباره ولادت آن امام همام گردآوری شده است. این متنها را بر اساس زبان نوشتار و کوتاهی یا بلندی متن به سه دسته متن تاریخی، متن ادبی و متن کوتاه ولادت امام حسین دستهبندی کردیم. ضمن تبریک تولد امام حسین(ع) شما را به خواندن این متنها دعوت میکنیم. چنانچه علاقهمند به ارسال پیام تبریک ولادت امام حسین(ع) برای دوستان و آشنایان هستید؛ بازدید از مطلب جدیدترین پیام های تبریک ولادت امام حسین (ع) را از دست ندهید.
متن تاریخی ولادت امام حسین(ع)
سوگ ولادت علی بن الحسین علیه السلام، از اسماء بنت عُمَیس چنین نقل میکند: من در ولادت حسن و حسین علیهماالسلام، قابله جدهات ـ فاطمه علیهاالسلام ـ بودم ... وقتی حسین علیه السلام به دنیا آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به سراغ من آمد و فرمود: ای اسماء! فرزندم را بیاور. من حسین را در پارچه سفیدی پیچیدم و او را به دست رسول خدا صلی الله علیه و آله دادم. پیامبر گرامی اسلام در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و در دامنش نهاد و گریست. عرض کردم: پدر و مادرم به قربانت! چرا گریه میکنی؟! فرمود: بر این پسرم. عرض کردم: او که هم اکنون به دنیا آمده است. فرمود: ای اسماء! این پسرم را گروه ستمگران میکشند. خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند. آنگاه فرمود: ای اسماء! این مطلب را به فاطمه مگو، چون او تازه فرزند به دنیا آورده است... (امام سجاد میفرمایند) پرسیدم: آیا با همه کوششها، این راز دردناک از زهرای مرضیه مکتوم ماند؟ اسماء ادامه داد: نه به خدا سوگند! چگونه پوشیده بماند در حالی که هر روز گروه فرشتگان شرفیاب میشدند و خبر شهادت حسین عزیز را میآوردند و ماتم او را ساعت به ساعت تازه میکردند.
❆❆❆❆❆
محبت شدید پیامبر صلی الله علیه و آله رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به حسین علیه السلام محبت شدیدی داشت و در مناسبتهای مختلف و حوادث زیادی با رفتار و گفتار گرانمایهاش این محبت را ابراز میداشت. ابوهریره میگوید: با دو چشمان خود دیدم و با دو گوش خود شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله، دو دست حسین علیه السلام را در دست نهاده بود و پاهای حسین علیه السلام بر قدمهای پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داشت، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«تَرَقَّ عَیْنَ بَقّة» بالا بیا کوچولو! حسین علیه السلام بالا آمد تا قدمهایش را بر سینه مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله نهاد، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دهانت را باز کن، وقتی حسین علیه السلام دهانش را باز کرد، حضرت رسول صلی الله علیه و آله دهان حسین علیه السلام را بوسید و فرمود:«اَللّهُمَّ اَحِبَّهُ فَإِنّی اُحِبُّهُ» خدایا! حسین علیه السلام را دوست بدار، من او را دوست دارم. پس هرکه مرا دوست دارد، باید این دو (امام حسن و امام حسین) را دوست بدارد.
❆❆❆❆❆
پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر دادند که امّ ایمن شب و روز گریه میکند، وی را به حضور آوردند، پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: چرا گریه میکنی؟ گفت: خوابی دیدم که بسی دردناک است. فرمودند: خوابت را بگو. گفت: بر من سخت و ناگوار است که خواب را بر زبان آورم. فرمودند: خوابت آن گونه نیست که تو میپنداری؛ آن را بگو. گفت: خواب دیدم که پارهای از پیکرت جدا شد و در خانه من افتاد. پیامبر لبخند زده و فرمودند: آسوده باش، فاطمه پسری به نام حسین به دنیا میآورد که تو او را پرورش میدهی و نگهداریاش مینمایی و او پاره تن من است که در خانه تو خواهد بود. روز هفتمِ ولادت، أمّ ایمن حسین علیه السلام را به بغل گرفت و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. پیامبر با خوشحالی بسیار فرمودند:«مَرْحَبا بِالْحامِلٍ وَالْمحْمُولِ، هذا تَأْویلُ رُؤیاکِ»؛ آفرین بر تو و کودکی که در بغل داری، این است تعبیر خوابی که دیده بودی.
متن ادبی به مناسبت میلاد امام حسین(ع)
قدم نورسیده آفتاب قدوم نورسیده آفتاب را ملائک بیشمار، به تبریک آمدهاند و بر بام خانه دختر خورشید، بال میافشانند. از بهشتِ دامان بتول، بهاری سرزده است و خانه علی و زهرا، امروز، خانه تمام شادیها و دستافشانیهاست. خدا، لبخند میزند این روز شگفت را و مرد تنهای نخلستانها، به نسل سبز این کودک میاندیشد. به نور ممتدی که سینه به سینه، تا قیامت خواهد رفت؛ «وَلَو کَرِهَ الْکافِرُون». عاشورا متولد شد اتفاق کمی نیست... بگذار تمام کائنات بدانند آغاز تو را! دو دریای آبی، به هم آمیختند و در پیوند خدایی و زبانزدشان، اقیانوسی پدید آمد که تاریخ را دیگرگونه خواهد کرد. بگذار از امروز، همه شمشیرها، خود را مهیا کنند! بگذار لبها برای تشنگی، آبدیده شوند! بگذار کفر، ازهماکنون، دست به کارِ تیز کردن تیغ کینه باشد و ایمان، کوه صبرش را به شانههای تو تکیه دهد! تاریخ، در راه است تا با خون معصوم تو، خود را رقم زند. حادثهها در راهند. آبهای متلاطم و دستهای جفاپیشهای که سدِّ سیراب شدناند، توفان خونخواهی حق و رسوایی باطل، خطبههای بلیغِ روسیاهی کفر، قرآن فصیح بر منبر نیزهها و خدایی که دلشدگانِ زخمخورده را خود به پرسش و مرهم میآید؛ همه در راهند. تو، مولود عشق، امروز، در آغوشِ مادر، مهیّای فردای خونخواهی و «هل من ناصر» باش! لبخند بزن، تا خون در رگهای طبیعت جاری شود! لبخند بزن، تا خدا به یمن آمدن تو، اهالی روزگار را امان دهد! لبخند بزن، تا همه بدانند «عاشورا» متولد شد.
❆❆❆❆❆
بهارهای شگفتی در راهند فردا گلی میشکفد که بادها را پرپر میکند. بهارهای شگفتی در راهند؛ این را من نمیگویم؛ آسمان میگوید با هزاران بهاری که دیده است. بهارهای شگفتی در راهند؛ این را زمین میگوید؛ زمین که مادر همه بهارهای آمده است. زمین که آبستن بهارهای شگفتی است که در راهند. فردا گلی میشکفد که گلها به پیشواز آمدنش، پرپر میشوند. درختها، سجده میکنند مقدمش را، کوهها سر بر آستان کرم او میگذارند و دریاها، وامدار زلال چشمانش میشوند. فردا گلی میشکفد که عطرش از همه پنجرههای بسته عبور خواهد کرد؛ از همه دیوارهای سنگی، برجهای بتُنی، خیابانهای تاریک، کوچههای رنگ و رو رفته. فردا گلی میشکفد که پنجرهها را باز خواهد کرد و آینهها را شفاف. فردا گلی میشکفد که ابرها را به باران دعوت میکند، باران را به زمین تشنه میفشاند، گلها را میرویاند و خورشید را صدا میکند تا رنگینکمانی شگفت، شرق تا غرب زمین و آسمان را به هم بدوزد؛ رنگینکمانی زیباتر از همه آذینها و خیر مقدمها، رنگینکمانی که مزین به نام زیبای زیباترین گل دنیاست. فردا باران میبارد، گلی میشکفد. مردی میآید؛ فردا مردی که قرار است در باران بیاید، خواهد رسید؛ بعد توفان میگیرد، باران تند میبارد. فردا، گلی میآید؛ گلی که کشتیبان «سفینه النجاه» است. میآید و آرامش را به دلهای عاشق میآورد و منتظران را سوار میکند. فردا گلی میشکفد که بادها را پرپر میکند. توفان، تاب ایستادگی در برابرش را ندارد؛ پرپر میشود، نسیم میشود و به پای مبارکش بوسه میزند: «السلام علیک یا سفینه النجاه».
❆❆❆❆❆
شور یک تولد این شبها، مدینه فرشتهباران است و هوا بوی بشارتی سبز و سرخ میدهد؛ بوی مراتع سبزی که غروب، به تماشایشان نشسته باشی. زمین، شانههایش را برای قدوم آسمانی فرزند خورشید، تکانده است و یحیی ابن زکریا، از پس ِ پردههای غبارآلود تاریخ، دوباره متولد خواهد شد. ام ایمن، تمام دیشب را نخوابیده و گریهاش، برای لحظهای بند نیامده است. چند روزی بیشتر به سوم شعبان سال چهارم هجری نمانده و التهاب غریبِ اشیا و بهت ثانیهها و دقیقهها، بوی تردید دارد. هوا رنگِ دلهره به خود گرفته است و خاک، سرخی شرم. حسین علیه السلام، بر زمین قدم بگذارد؟ زمینی که رسم مهماننوازی آسمانیان نمیداند؟! زمینی که یکبار برای همیشه، مسیح را در آن میزبانی کردند؟! زمینی که یحیی ابن زکریا را بر عرصهاش سر بریدند و برای پلیدی بردند که حکم قتل زندگی را صادر کرد؛ زمینی که... ام ایمن، تمام دیشب را نخوابیده و گریهاش لحظهای بند نیامده است. او در عالمِ رؤیا، پاره تن پیامبر را در خانه خود یافته است. چه چیز وحشتناکتر از آلوده شدن خانهاش به خون پیامبر؟! اعضای تن پیامبر، در خانه او چه میکنند؟! ام ایمن، آنقدر پریشان است که تمام همسایهها را هم نگران کرده و به سراغ پیامبر فرستاده است. پیامبر این روزها در انتظار یکی از بهترین ساکنان روی زمین است و چشم انتظار یکی از برترین جوانان اهل بهشت دارد و چشم در راه طاووس ِ اهل بهشت، کشتی نجات، ستاره امان اهلِ زمین و بیشترین سهم خود را از گلهای روی زمین دارد. ام ایمن تمام دیشب را نخوابیده است... و پیامبر خوابِ او را اینگونه تعبیر میکند که:«ای ام ایمن، به زودی فاطمه فرزندی به دنیا میآورد که تو دایه او خواهی بود و به او شیر خواهی داد پس بعضی از اعضای پیکر من و پاره تن من در خانه تو خواهد بود...» ام ایمن شاد میشود و نوری به روشنایی حضور حسین علیه السلام بر قلبش میتابد.
متنهای کوتاه برای تولد امام حسین(ع)
سلام بر امام حسین سلام بر تو که گلویت، بوسهگاه پیامبر بود. ای خلاصه فاطمه و علی! بر ما بتاب که در تیرگی خاک، بی آفتاب یاد تو، پامال عبور روزهاییم و تنها عشق است که میتواند در تعریف تو، قد راست کند. امروز، خانه محقر علی، در آفتاب جمال تو، به مرکزیّت عالم، شناخته خواهد شد و نورِ سرگردانِ حسین که سالها پیش از خلقت آدم در افلاک غوطه میخورد، در قاب جسم خویش، حلول خواهد کرد. بیا ای همکلام جبرئیل و پیمبر، که عشق تو، هول قیامت و سکرات مرگ را بر ما آسان میکند.
❆❆❆❆❆
دریایی به نام حسین میگویند:«پایان شب سیه سپید است» و ازاین رو، خورشید تو دوبار، متولد شد؛ یکی در خانه فاطمه و دیگربار بر نیزههای شبزدگان. روزی که عطر تو در ایوان ملائک پیچید، ملائک، تبریکگویِ پروردگارِ تو بودند، تا ذرات جهان، به سجود درآمدند و تو را ذکر گفتند؛ «یاحسین». خداوند، تو را آفرید تا از رعدِ گریههای شبانه علی، بارانِ رحمت خود را بر زمین ببارد و به ازای هر قطره اشک علی، دریایی به نام حسین را هدیه کند. میلادت مبارک یا ثارالله...
❆❆❆❆❆
در دوستیِ حسین هیچ سجادهای باز نشد که نام تو را رمز عبور خود نکرد، یا حسین! خاکِ تو، آبروی سجده من است و آب، با تولد تو، در فرهنگ لغات دلم، همخانواده حسین شد. آنکه تو را زیارت کند، هزار هزار درجه نزد خداوند به او عطا کنند؛ چراکه باران مهرِ تو، پوسته سخت دانه دل را میشکافد. یا حسین! از قرنهای آن سوی تقویم، وقتی نوازشِ نور تو در رگهایمان جاری میشود، چه تماشا دارد لذت گم شدن و غرق شدن در اسمت! در روز ولادتت به آبرویت قسم ما را از درگاهت مران و از خوان کرم خود ما را بهرهمند ساز.
❆❆❆❆❆
شفیع قیامت روز ولادت حضرت امام حسین روزی عجیب است. حسین، تنها واژهای است که وقتی زاده شد، برخاست؛ مثل عطر، وقتی که سرِ مظروف آن را جدا میکنند و سرریز میشود. تکرار نام «حسین» بر نوارهای سبز دیوارهای مسجد، یادمان داد که او بیش از یک نفر بود. نام زیبای «حسین» را باید آنقدر نوشت، تا محراب و جانماز و نقش اسلیمی طاقنماهای زمین، به ناتمامِی آن حضرت اقرار کنند؛ یا حسین! در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفتوگوی تو خیزم به جستوجوی تو باشم
❆❆❆❆❆
بشارت به زمین و زمان تاریخ را بشارتِ ظهور، آب را بشارتِ تولد روشنی باد و تاریخ را بشارتِ ظهورِ یک تحول جاویدان! زمین، تندتند نفس میزند و صدای گامهای روشنی از دور میآید؛ از سمتِ افق. آب، چند چنگ بر گلو دارد و سخت احساسِ تشنگی میکند. شمشیرها، در اعماق تاریخ، سر خم میکنند و نیزهها در آسمان زار میزنند. فرشتهها، لحظهای لبخند میزنند و لحظهای بغض میکنند. بعدها پیامبر، بشارت امتداد سرخی صبح را تا بینهایت میدهد. و بعدها، چهره شفقگونِ صبح، روی نیزه، شکستِ شمشیر مقابل خون را فریاد میکند. «سلام بر تو روزی که متولد شدی و روزی که از دنیا رخت بستی و روزی که دوباره زنده مبعوث میشوی». خجسته باد آمدن سومین بهار ولایت و مبارک باد این طلوع سبز بیپایان؛ میلاد لالهترین سرور جهان بر تمام عزتمداران و دوستدارانت مبارک باد!
در پایان ضمن آرزوی اینکه در روز قیامت مورد شفاعت امام حسین (علیه السلام) قرار گیریم؛ بار دیگر ولادت حضرت اباعبدالله را به مخاطبان ستاره تبریک عرض مینماییم.
دیدگاه تان را بنویسید