بانوی خَیری که راننده وانت است! +عکس

کد خبر: 928655

خیابان‌ها کیپ از ترافیک شده‌اند. در چهره‌ها که دقیق می‌شوی شتاب می‌بینی و کلافگی بی‌حاصل. در شلوغ‌ترین روزهای سال اما ما با بانوانی وعده دیدار داریم که روزهای پایان سال را بهانه‌ای برای سراغ گرفتن از تنهاترین آدم‌های این شهر کرده‌اند.

بانوی خَیری که راننده وانت است! +عکس
خبرگزاری فارس: محبوبه سادات میر ترابی که با وانت بارش جلوی پایمان نیش ترمز می‌زند، همه آن تصاویر درهم‌رفته پرازدحام را در ذهنمان می‌شوید و می‌برد. با لبخند روی لب‌های سنجاق شده‌اش سلام می‌کند و دعوت می‌کند تا کنار دستش بنشینم و با این وانت‌بار سفید سراغ یار دیرینه‌اش «ساغر هاشمی» برویم. دوستی که دست راست او در کارهای خیریه شده است و می‌گوید اگر او همراهش نباشد همه کارها لنگ می‌م

به خودمان مسئولیت دادیم

همین‌طور که مدام دنده عوض می‌کند راوی روزهایی می‌شود که تازه با همسایه‌های نیازمندش آشنا شده است: «ما نسلی هستیم که انقلاب را دیده‌ایم. روزهای جنگ را لمس کرده‌ایم. برای من آن روزها پیش از آن‌که روزهای مقاومت باشد روزهای همبستگی بود. ما در تحریم بودیم. جنگ بود. بیشتر همسایه‌های‌مان وضع مالی مناسبی نداشتند؛ اما با همه این حرف‌ها مثل کوه پشت‌هم بودند. روزی چند بار به هم سر می‌زدند. همه از دار و ندار هم باخبر بودند و بیشتر به هم کمک می‌کردند. دم عید که می‌شد مراسم گل‌ریزان برای خانواده‌های نیازمند پا می‌گرفت. همان روحیه باعث شد من و دوستانم برای سرکشی به خانواده‌های نیازمند به خودمان مسئولیت بدهیم.» محبوبه سادات می‌گوید ساماندهی رسیدگی به خانواده‌های نیازمند از بسیج محله‌اش آغازشده است: «فعالیت‌های اجتماعی‌ام را از بسیج شروع کردم. اصلاً معنای بسیج برای من در همین امور اجتماعی خلاصه می‌شد. خیلی‌ها الآن نسبت به این واژه حساسیت دارند، اما ما که محضر امام خمینی و کلام ایشان را درک کرده‌ایم این واژه را مقدس می‌دانیم. بسیجی برای ماکسی است که با از خود گذشتگی به دیگران کمک‌رسانی می‌کند و معنای حیاتش در جهاد خلاصه می‌شود. در بسیج مساجد و سراهای محله‌ای گروهی برای رسیدگی به نیازمندان تشکیل دادیم. نقطه عطف این گروه برای من، آشنایی با ساغر هاشمی بود. ایشان حالا از نزدیک‌ترین دوستان من است و رسیدگی به نیازمندان تبدیل به اصلی‌ترین دغدغه این روزهایش شده است.با کمک او مدام به خانه های نیازمندان سرکشی می کنیم و کمک های خیران را به دست شان می رسانیم.»

این زنان ستون خانواده‌شان هستند

محبوبه سادات با همان آرامشی که لحظه‌ای از رفتار بی‌عجله‌اش جدانمی شود راه می‌گیرد و جلوی یک نانوایی پارک می‌کند. ساغر هاشمی گرم گفتگو و حساب‌ و کتاب با شاطرهاست. محبوبه سادات را که می‌بیند گل ازگلش می‌شکفد. کارت‌هایی که به دست دارد را به او می‌دهد و اعداد و ارقامی رد و بدل می‌کنند. هاشمی می‌گوید ساکن منطقه 1 تهران است اما بیشتر وقتش را در محله‌های جنوبی می‌گذراند:«من و خانم میر ترابی علاوه بر این‌که فعالیت‌های اجتماعی و شغلی خارج از خانه‌داریم، در وهله اول مادر خانه‌دار هستیم. برایمان سخت بود دیدن مادرهایی که بنا به دلایل مختلف در این شرایط سخت نا به سامان اقتصادی تبدیل به زن سرپرست خانوار شده‌اند؛ یعنی هم باید خانه‌دار باشند، هم مادری کنند، هم جای پدر بچه‌ها باشند و بار مسئولیت‌های معیشتی و آموزشی فرزندانشان را به عهده بگیرند. این بانوان به حمایت نیاز دارند. آن‌ها ستون خانواده‌های‌شان هستند و اگر نباشند خانواده‌ای باقی نمی‌ماند. من آشنایی با این بانوان سخت‌‌کوش را برکت زندگی‌ام می‌دانم. برای همین همراه باخانم میرترابی تا جایی که امکان داشته باشد برای این دسته از بانوان وقت و انرژی می‌گذارم.» ساغر هاشمی می‌گوید آغاز کار خیر برای او از یک گروه مجازی شروع‌ شده است: «خواهرم من را عضو گروهی کرد که تعدادی از خانم‌ها در آن هرماه مبالغی را برای نیازمندان جمع‌آوری می‌کردند. بعد از مدتی من خودم گروهی تشکیل دادم؛ اما همیشه این دغدغه وجود داشت که نیازمندان واقعی را چطور پیدا کنیم. آشنایی با محبوبه سادات این فکر و خیال‌ها را برای همیشه از من گرفت. ایشان هم با گروهی که در بسیج محله داشتند به‌ طور دائم به خانه‌های نیازمندان سرکشی می‌کردند و به این شکل راستی آزمایی انجام می‌شد. از همان روزها باهم همراه شدیم. حالا بیش از 200 نیکوکار در گروه مجازی ما عضو هستند و با کمک آن‌ها و خانم میرترابی رسیدگی در ابعاد مختلف به نیازمندان ادامه دارد.»

خداحافظی با خرید نان قسطی

محبوبه‌سادات یکی از ژتون‌های نان را به ما نشان می‌دهد و از همسایه‌هایی می‌گوید که بی‌اغراق به نان شب محتاج هستند: «در بررسی‌ها و سرکشی‌هایمان به نانوایی محله متوجه شدیم تعدادی از خانواده‌ها نان قسطی تهیه می‌کنند. ابتدا باور این مسئله برای ما دشوار بود اما تحقیق‌های محله‌ای نشان داد که این دسته از خانواده‌ها به معنای واقعی کلمه به نان شب محتاج‌اند. وقتی این موضوع را باخانم هاشمی و خیرهای گروهشان در میان گذاشتیم بنا شد تا در طول ماه سهمیه نان برای نیازمندان در نظر بگیریم. ژتون‌هایی تهیه کردیم و سراغ 3 نانوایی در محله‌مان رفتیم. خوشبختانه شاطرها هم استقبال کردند. قرار شد هر وقت نیازمندی به نانوایی آمد بی‌سروصدا این کارت‌ها را به نانوا بدهد. نانوا به تعداد عددی که روی کارت درج‌شده نان تحویل می‌دهد و آخر هرماه بر اساس این کارت‌ها ما هزینه این نان‌ها را به او می‌پردازیم.»

نانوایی‌مان رونق گرفته است

«علی دوری» تند و فرز چانه‌های خمیر را ورز می‌دهد و روی خمیرگیر پهن می‌کند. وقتی با محبوبه سادات و ساغر جلوی پیشخوان می‌رویم دست به‌پیش بندش می‌برد وباقی کار را رها می‌کند. دوری می‌گوید این دو دوست حسابی خوش‌قدم هستند و از شریک شدن با آن‌ها برکت به نانوایی اش قدم گذاشته است: «خدا این خانم‌های نیکوکار محله ما را خیر بدهد. پیش‌ از این هم من هیچ‌وقت نیازمندان را دست‌خالی روانه نمی‌کردم. بیشتر از 20 سال است که در نانوایی مشغولم. از وقتی این خانم‌ها من را شریک کار خیرشان کرده‌اند نیازمندان بیشتری به ما سر می‌زنند. آبروی آن‌ها آبروی ماست و سعی می‌کنیم بدون این‌که کسی بفهمد به آن‌ها نان رایگان بدهیم.» دوری می‌گوید به‌محض این‌که ژتون‌های نان را دست کسی می‌بیند خودش جلو می‌رود و کار آن نیازمند را راه می‌اندازد: «حالا دیگر خانواده‌های نیازمند محله‌مان دغدغه خرید نان ندارند. شاید کمک ساده‌ای به نظر برسد اما اگر پای حساب‌ و کتاب بنشینیم در ماه هزینه قابل‌توجهی صرف خرید نان می‌شود. من با هر نانی که به دست نیازمندان می‌دهم برای این دو خواهر و همه اعضای گروه خیریه‌شان دعا می‌کنم. اینجا هم شاهد این هستم که نیازمندان با گرفتن نان رایگان تا چه اندازه خوشحال می‌شوند. یقین دارم همین دعاهای خیر به زندگی و کسب و کارهمه ما برکت می‌دهد.»

تهیه دارو با تخفیف ویژه

مقصد بعدی ما معروف‌ترین داروخانه شرق تهران است. داروخانه بنژامین در چهار راه ایستگاه پل نیروی هوایی جا خوش کرده است. اینجا بیش از۶ دهه قدمت دارد و هرروز پاخور نیازمندانی می‌شود که با معرفی هاشمی و میر ترابی در آن داروهایشان را تهیه می‌کنند. هاشمی می‌گوید بسیاری از کودکانی که او و اعضای گروه خیریه پروانه‌ها تحت پوشش قرار داده‌اند بیمار هستند و با خارج شدن تعداد بسیار زیادی از داروها از پوشش بیمه خرید آن‌ها برای خانواده‌های‌شان دشوار شده است: «خوشبختانه متولیان داروخانه بنژامین همکاری مثال‌زدنی با ما دارند. مؤسس این داروخانه آقای کلانتری راد بودند که به‌تازگی به رحمت خدا رفتند. یاد ایشان همیشه بین ما زنده است. با همکاری او نیازمندانی که به داروخانه معرفی می‌شدند داروهای موردنیازشان را با کمترین هزینه ممکن دریافت می‌کردند.»

راه و رسمی که ماندگار شد

محبی از متصدیان داروخانه محبوبه سادات را به‌خوبی می‌شناسد و با او گرم گفتگو شده است. یک بسته مچ‌بند طبی به محبوبه سادات می‌دهد تا از آن عکس بگیرد و در گروه مجازی به اشتراک بگذارد. محبی می‌گوید بین او و این خیران اعتماد حرف اول را می‌زند: مدت‌هاست که با این دوستان آشنا شده‌ایم. متولی اینجا آقای راد هم از جرگه خیران بودند و همیشه سفارش نیازمندان را به ما می‌کردند.هفته گذشته خانم میرترابی برای خانم نیازمندی که خیاطی می‌کند یک مچ بند طبی تهیه کرد و حالا خرید آن را به اطلاع خیران گروهش می رساند. متأسفیم که داروهای زیادی به‌صورت آزاد به فروش می‌رسند و بیمه‌ها دیگر کارایی برای قشر ضعیف و کم برخوردار جامعه‌مان ندارند. اینجا هرروز شاهد این هستیم که مردم با چه مشقتی از نیازهای درجه اولشان می‌زنند تا بتوانند داروهایشان را تهیه کنند. با کمک این خانم‌ها، نیازمندان واقعی را شناسایی می‌کنیم و داروها را با تخفیف‌های قابل‌توجه به آن‌ها تحویل می‌دهیم. آقای کلانتری دیگر در بین ما نیستند اما این کار خیرشان ماندگار شده و ما حالا به‌جای ایشان به این همکاری ادامه می‌دهیم.

راننده وانت شدم تا هزینه ها کمتر شود

محبوبه سادات دوباره پشت فرمان می‌نشیند و می‌گوید برای کاهش هزینه‌های حمل‌ونقل بسته‌های ارزاق، سر آخر مجاب شده تا خودش راننده وانت‌بار شود: «با کمک خیران محله و گروه خیریه پروانه‌ها هرماه به 80 خانواده سبد ارزاق تحویل می‌دهیم. در این سبد مواد غذایی اقلام سنگینی مثل گونی‌های 10 کیلویی برنج قرار دارد. توزیع بسته‌های ماکارونی، گوشت سفید و قرمز، رب گوجه‌فرنگی و حبوبات از دیگر کمک‌هایی است که به این خانواده‌ها داریم. هرماه باید به درب منزل این نیازمندان برویم و این توزیع را انجام دهیم. هزینه حمل‌ونقل این اقلام که پخش آن‌ها یک روز کامل زمان می‌برد سرسام‌آور می‌شد. به همین دلیل با مشورت همسر و فرزندانم تصمیم گرفتم راننده وانت‌بار شوم.

حالا با کمک خانم‌ها این بسته‌ها را پشت وانت می‌گذاریم و برای توزیع به خانه نیازمندان می‌رویم.تا جایی که امکان دارد باید به شیوه جهادی هزینه‌های جانبی را کم کنیم تا خانواده‌های بیشتری از کمک خیران بهره‌مند شوند.» محبوبه سادات به سوپرمارکتی اشاره می‌زند و می‌گوید رسیدیم.

با مشارکت آن‌ها کمک های ما به اهلش می‌رسد

سر آقای شاه‌محمدی مثل همیشه شلوغ است. مغازه‌اش یک آن از مشتری‌هایی که درآمد و شد هستند خالی نمی‌شود. محبوبه سادات می‌گوید با کمک آقای شاه‌محمدی اقلام غذایی برای نیازمندان تهیه می‌شود. شاه‌محمدی به ما خوش‌آمد می‌گوید و از تجربه مشارکت در کار خیر می‌گوید: «همیشه دعاگوی این خواهران خیر هستم. مثل چشم‌هایمان به آن‌ها اطمینان داریم و می‌دانیم هر کمک کوچکی که می‌کنیم با مشارکت آن‌ها به دست اهلش می‌رسد. واقعیت این است که ما کار بزرگی انجام نمی‌دهیم و زحمت همه کارها ازجمله شناسایی نیازمندان واقعی و کار سخت توزیع مواد غذایی و دیگر کمک‌ها به عهده این دو خواهر بزرگوار ما است.» محبوبه سادات می‌گوید آقای شاه‌محمدی در هر بار مراجعه تخفیف‌های زیادی به آن‌ها می‌دهد و موقع حساب و کتاب کردن تعداد زیادی بسته اقلام غذایی را به‌ رایگان داخل کیسه‌های خرید ما می‌اندازد تا به دست نیازمندان برسانیم.

از پرداخت اجاره خانه تا تهیه سیسمونی

این روزها بیشتر وقت ساغر هاشمی به هماهنگ کردن و رساندن کمک‌ها به نیازمندان می‌گذرد با این‌ حال می‌گوید هنوز خیلی از کارها روی زمین‌ مانده است:« کمک‌های خیران گروه پروانه‌ها ابعاد مختلفی پیداکرده است، البته هدف اصلی ما رسیدگی به وضعیت کودکان نیازمند است. ما به‌جز تهیه ارزاق ماهیانه هزینه‌هایی برای اجاره خانه، زایمان، عمل جراحی، تهیه پوشاک، سیسمونی نوزاد و تهیه دارو به نیازمندان پرداخت کرده‌ایم. گاهی از مازاد کمک‌های نقدی به تعدادی از نیازمندان وام‌هایی داده‌شده است؛ اما باوجود این کمک‌ها نیاز این خانواده‌ها که بیشتر آن‌ها را زنان سرپرست خانوار سرپا نگاه داشته‌اند تمامی ندارد. امید داریم با افزایش تعداد خیران بتوانیم از نیازمندان بیشتری دستگیری کنیم. محبوبه سادات می‌گوید این روزها در حال جمع‌آوری سیسمونی برای نوزادان نیازمندانی هستند که همزمان با سال جدید به دنیا می‌آیند و از همه خیرانی که در این کار خیر شرکت داشته‌اند تشکر می‌کند.

همه ما نیروی ایشان هستیم

متولیان خیریه پروانه‌ها چشم‌ و چراغ سراهای محله و مساجد و اعضای بسیج هستند. اهالی آن‌قدر به آن‌ها اطمینان دارند که حالا اتاقی در سرای محله به آن‌ها اختصاص داده‌شده است. کریمی مدیر سرای محله تسلیحات می‌گوید این دو دوست به مرکز آن‌ها رونق داده‌اند و همکاری با آن‌ها را مایه مباهات می‌داند: «همه ما مدیون کارهای خیر این دو خواهر بزرگوار هستیم. برای این‌که کمک‌ها در جای مناسبی ذخیره و سپس توزیع شود یکی از اتاق‌های اینجا را در اختیارشان قرار داده‌ایم. همه همکاران من حکم کارمندان ایشان را دارند و در کار خیر با افتخار کمک‌حال آن‌ها می‌شویم.»

با «سایه »کار خیر سرعت می گیرد

میر ترابی و هاشمی روی تیره‌ و تار خستگی‌ها را سفید کرده‌اند. در روزهای پایانی سال که همه به فکر رتق‌ و فتق کارهای عقب‌افتاده‌شان هستند آن‌ها بی‌وقفه با دست‌های پر مهمان‌خانه نیازمندان می‌شوند. میر ترابی می‌گوید این روزها با استفاده از فضای مجازی می‌توان به کارهای خیر سرعت داد: «من هرروز به سایتی به نام « سایه »‌سر می‌زنم. این سایت توسط جوانان خوش‌فکری راه‌اندازی شده تا خیران در کمترین زمان کمک‌هایشان را به دست نیازمندان واقعی برسانند. نشانی این سایت؟ است و با ورود و ثبت‌نام در آن می‌توانیم لوازمی که دیگر نیازی به آن‌ها نداریم را به دست کسی برسانیم که به آن‌ها نیاز فوری دارد. خوشبختانه این امکانات سرعت زیادی به کارهای خیریه بخشیده و امیدواریم خیران بیشتری با ورود به آن کمک‌حال ما برای رفع نیازهای فوری نیازمندان شوند.» از ساغر و محبوبه سادات که جدا می‌شویم چند لحظه ای با نگاه بدرقه‌شان می‌کنیم. دوشادوش هم راه می‌روند و در شلوغی‌های پیاده‌روی خیابان دماوند پیدا و پنهان می‌شوند. گرم گفتگو شده اند و پیش می روند. شک نداریم که موضوع گفتگو، بچه‌هایی هستند که هر چه زودتر باید سهم لباس عیدشان را از خیریه پروانه‌ها تحویل بگیرند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت