ادعای عجیب مرد تهرانی که میگوید فرستاده خداست؟ +عکس
پسر جوان و با انرژی که بعد از سرقت خودروی عمویش و فروش آن در سایت دیوار با تهدید اسلحه یکی از دوستانش را تهدید به مرگ کرده بود ادعا میکند از طرف خدا آمده و انتخاب شده است.
رکنا: پسر جوان و با انرژی که بعد از سرقت خودروی عمویش و فروش آن در سایت دیوار با تهدید اسلحه یکی از دوستانش را تهدید به مرگ کرده بود ادعا میکند از طرف خدا آمده و انتخاب شده است.
چندی قبل مرد جوانی با حضور در اداره پلیس ادعا کرد از پسر جوانی در سایت دیوار یک خودرو خریده است، اما بعد از آن متوجه میشود که خودرو برای عمو پسر جوان بوده و سرقتی است. بدین ترتیب ماموران برای دستگیری پسر جوان وارد عمل شدند و در تجسسهای ابتدایی پسر جوانی پای در اداره پلیس گذاشت و از تهدید مسلحانه یکی از دوستانش خبر داد.
پسر جوان در حالیکه یک فیلم از صحنه تهدید مسلحانه داشت به ماموران گفت: قصد رفتن به محل کارم را داشتم که ناگهان یکی ازدوستانم را جلوی خانه دیدم که به سمتم اسلحه کشید و با تهدید خواست تا دیگر کاری به او نداشته باشم و سپس پا به فرار گذاشت.
ماموران با توجه به تصویر جوان مسلح تحقیقات خود را آغاز کردند و مشخص شد این جوان مسلح همان دزد خودروی عمویش است.
همین کافی بود تا ماموران اداره یکم پلیس آگاهی با شناسایی مخفیگاه متهم در عملیاتی غافلگیرانه حمید را دستگیر کنند.
گفتگو با آهنگساز هفتتیرکش حمید ۲۹ ساله که به گفته خودش اعتیاد ندارد ادعا میکند که از سالها قبل یک نفر در ذهنش به او حرف میزند و میگویند او از سوی خدا انتخاب شده و فرستنده خدا است. سابقهداری؟ نه. الان به چه جرمی دستگیر شدی؟ تهدید مسلحانه و سرقت. ماجرای سرقت خودرو چه بود؟ خودروی عمویم را دزدیدم و بعد در سایت دیوار آگهی کردم و به فروش رساندم. چرا؟ فکر میکردم بعد از فروش خودروی عموم، مرد خریدار پیگیر ماجرا نمیشود و من نیز با عمویم یک حساب و کتاب میکنیم و مشکل حل میشود. چرا دزدی کردی؟ به پول نیاز داشتم. شغل؟ آهنگساز و تنظیم کننده هستم. در آمد خوبی داری؟ بله، ولی در آن دوره که خودروی عمویم را سرقت کردم نیاز زیادی به پول داشتم. چقدر پول میخواستی؟ قصد داشتم یک خودرو و خانه بگیرم و در آرامش زندگی کنم و، چون کسی به من کمک نمیکرد این کار را کردم و، چون با عمویم رابطه خوبی دارم فکر نمیکردم از من شکایت کنم. پس از سرقت عمویت چه واکنشی نشان داد؟ خبر ندارم خیلی زود دستگیر شدم و عمویم را ندیدم. ماجرای تهدید مسلحانه چه بود؟ برادر کوچک یکی از دوستانم را تهدید کردم. چرا؟ چند سالی است که او از لحظا ذهنی مرا اذیت میکند به همین خاطر خواستم او را از زندگی بیرون کنم. با او صحبت کردی دیگر مزاحمت نشود؟ بله، یک روز به خانهاش رفتم و از او خواستم دیگر کاری به من نداشته باشد، اما حرفم را گوش نکرد به همین خاطر به کرمانشاه رفتم و یک اسلحه خریدم و به جلوی در خانهاش رفتم و وقتی از خانه خارج شد به رویش تفنگ کشیدم و تهدیدش کردم که اگر از زندگیام بیرون نرود یک کاری دستش میدهم که داخل خانه رفت و شروع به داد و فریاد کرد و با توجه به فیلمی که از من گرفته بود شکایت کرد. ماجرای صدای داخل ذهنت را تعریف کن؟ قبل از هر حرفی یک موضوع را به شما بگم، شاید ۵۰ درصد حرفهای من را باور کنند شایدم هم نه، ولی من با توجه به اعترافاتی که کردم نیازی به دروغ پردازی ندارم و هیچ مزیتی ندارد که داستانسرایی کنم. من از ۵ سال قبل بعد از آشنایی با برادر دوستم در ذهنم صداهایی میشنیدم. چه صدایی بود؟ یک صدای واضح که همیشه با من حرف میزند و به من گفتند که تو از فرستاده خدا هستی و، چون کارهای خوبی انجام دادم و تنها زندگی میکنم آهنگسازی زیادی انجام دادم از طرف خدا انتخاب شدم و هر روز به من میگفتند چه کاری انجام دهم. اعتیاد داری؟ نه، ۹ سال سیگار میکشیدم که الان نزدیک به ۷ سال است که سیگار هم نمیکشم. به دکتر مراجعه کردی؟ یک بار به سراغ پدرم رفتم و گفتم من از طرف خدا آمدم و میخواهم به مکه بروم و نیاز به پول دارم. پدرت باور کرد؟ نه، با خنده گفت که اگر تو از طرف خدا آمدی دیگر چرا پیش من آمدی؟! فردای آن روز مرا به کمپ ترک اعتیاد برد که متوجه شدند من اعتیاد ندارم و حتی پیش روانشناس رفتم که گفتند مشکلی ندارم. حرفی داری؟ حرفهایم را باور کنید. تتو زیاد روی صورت و بدنت داری؟ بله، علاقه زیادی به تتو دارم. بنا به این گزارش، متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار دارد
دیدگاه تان را بنویسید