مجتهدی که اولین حوزه علمیه زنانه را تاسیس کرد +عکس

کد خبر: 913367

«بانو امین» اولین زن مجتهد جهان اسلام است که تسلط و علم بالای او سبب تحیر علمای طراز اول شیعه شد.

مجتهدی که اولین حوزه علمیه زنانه را تاسیس کرد +عکس
خبرگزاری فارس: فقیه، عارف، حکیم و مفسر قرآن مشهور اصفهانی؛ این ویژگی‌ها ناخودآگاه تصویر یکی از مردان بزرگ تاریخ را به ذهن می‌آورد، اما این‌ها مشخصات «بانو امین»، اولین زن مجتهد ایرانی است. کسی که شرایط سخت دوره قاجار و پهلوی و مصیبت‌هایی که در زندگی برایش پیش می‌آید، سد راهش نمی‌شود و با حمایت خانواده‌‌اش، سال‌ها علوم مختلف را یاد می‌گیرد. در چهل‌سالگی به مرحله‌ای می‌رسد که علمای طراز اول شیعه، از تسلط و رتبه علمی او متحیر می‌شوند و بزرگانی مانند علامه جعفری، علامه طباطبایی و شهید مطهری از ایران و بسیاری از علمای خارجی، از جمله حوزه نجف برای دیدار ایشان درخواست وقت می‌کنند. این بانوی دانشمند مسلمان، هم یک همسر و مادر مهربان و خوش‌سلیقه است و هم کتاب‌های زیادی می‌نویسد، اولین حوزه علمیه مخصوص زنان را تأسیس می‌کند و شاگردان زیادی را تربیت می‌کند و با تألیف بیش از 10 اثر برجسته و تفسیر 15 جلدی قرآن کریم با نام «مخزن العرفان»، شهرتی جهانی می‌یابد.

کودکی که بیشتر از بازی کردن، به درس خواندن علاقه دارد

سیده نصرت بیگم امین در سال ۱۲۶۵ در اصفهان به دنیا می‌آید؛ پدرش حاج سید محمدعلی امین التجار، مردی مؤمن و از بازرگانان سرشناس اصفهان است. سیده نصرت تنها دختر خانواده است و سه برادر دارد. در آن سال‌ها فرستادن دختران به مکتب و مدرسه نه تنها مرسوم نیست بلکه پدر و مادرهایی هستند که حتی یادگرفتن خط و نوشتن را برای دختران‌شان جایز نمی‌دانند. اما زهرا خاتون، مادر نصرت‌بیگم که بانویی متدین است، سواد و قرآن یادگرفتن دخترش برایش خیلی مهم است و او را در 4سالگی به مکتب می‌فرستد.

فضای مکتب‌خانه‌های آن سال‌ها بسیار خشک است و معلمش خانم پیر سخت‌گیری است که او را «گوشت ناپز» می‌داند اما تشویق مادر و علاقه‌اش به یادگیری باعث می‌شود همه این سختی‌ها را تحمل کند و خوب درس بخواند. نصرت‌بیگم خردسال نیز علاقه زیادی به خواندن و نوشتن و یادگرفتن دارد؛ آنقدر که اغلب آن را به بازی کردن ترجیح می‌دهد.

همسرش مشوق اصلی اوست

سیده نصرت بیگم همزمان با درس‌خواندن، ۱۵ ساله که می شود با پسرعمویش ازدواج می‌کند. همسرش حاج میرزا از بازرگانان سرشناس اصفهانی است و به «معین‌التجار» مشهور است. هوش و ذکاوتش باعث می‌شود همسرش همیشه در کارها با او مشورت کند. اما وظایف و مسئولیت‌های جدیدش نه‌تنها مانع مسیر کسب علم او نمی‌شود بلکه همسرش نیز از مشوقان اصلی او است و حتی شرایط برگزاری کلاس‌ها و بهره‌گرفتن از درس اساتید را در منزل را برای او فراهم می‌کند تا بدون دغدغه و در آرامش و امنیت خانه، درس خواندن را ادامه دهد.

نصرت بیگم به ادامه تحصیلات خود در علوم دینى، فقه و اصول و زبان عربى ادامه می‌دهد و همزمان در حکمت و فلسفه نیز شروع به علم‌آموزی می‌کند. در این زمان او 20ساله است و آنطور که بعدا می‌گوید: «به جهت اشتیاق شدیدی که به مطالعه داشتم چنان خود را می‌‏یافتم که گویا از امور لهو و مزخرف دنیا اعراض دارد و به این‌ها انس نمی‌‏گیرد؛ بلکه قلبم به چیز دیگری بستگی دارد. هرگاه از یک عالم یا واعظی چیزی از اوصاف حق تعالی می‌‏شنیدم قلبم به سخن او میل مفرطی می‌‏نمود. گویا سرتاپا گوش می‌‏شدم».

خدا یک چیزی به من داد، خودش هم گرفت

به لحاظ وراثتی، طایفه امین در کسب و تجارت، یک طایفه معتبر هستند اما نه اهل علم. سیده نصرت بیگم همانطور که با محیط زندگی و استهزاهایی که متوجهش می‌شود، مبارزه می‌کند، با وراثتش نیز مبارزه می‌کند و در یک خاندان بسیار ثروتمند و متمول، همه هم و غمش را کسب علم قرار می‌دهد.

اما زندگی به او بسیار سخت می‌گیرد و مادری می‌شود که داغ هفت فرزند را به چشم می‌بیند و تنها یک فرزند برای او می‌ماند. نصرت بانو این داغ‌های سنگین را «ابتلاء» و «آزمایش الهی» می‌داند و با آنکه بسیار داغدار است، مسیرش را با قوت بیشتری طی می‌کند. نقل شده است که دو فرزند کوچک بانو امین در دوران جنگ جهانی اول به فاصله چند روز فوت می‌کنند و آیت الله حاج میر سیدعلی نجف‌آبادی، استاد وی که برای تدریس به خانه بانو امین می‌رود، تصمیم می‌گیرد کلاس درس را برای سه روز تعطیل کند، سیده نصرت بیگم امین علت این تعطیلی کلاس را جویا می‌شود و استاد می‌گوید: «من شرمم می‌‎شود که بچه‌تان تازه از دنیا رفته برای درس بیایم» و او پاسخ می‌دهد: «من پیش خدا شرمم می‌شود که سه روز است چیزی نخوانده‎ام. خدا یک چیزی به من داد خودش هم گرفت.» آیت‌الله نجف‌آبادی می‌گوید: «من همیشه فکر می‌کردم حاجیه خانم بعد از مرگ فرزندان‌شان دست از تحصیل می‌کشند؛ اما دو روز بعد می‌دیدم ایشان افرادی را برای تحصیل پی من فرستاده‌اند».

کتابی که حیرت علمای نجف را بر می‌انگیزد

سیده نصرت بیگم در علوم اصلی زمان خودش مانند صرف، نحو، بلاغت، تفسیر، علم حدیث، فقه و اصول استاد می‌شود و در فلسفه و عرفان نیز به تسلط می‌رسد. در سن 40 تا 45 سالگی است که اولین تألیفش به نام «اربعین الهاشمیه» را به زبان عربی منتشر می‌کند. این کتاب به عنوان کتاب چهل حدیث ایشان به شمار می‌رود و در آن به شرح فلسفی، عرفانی، اصولی و فقهی احادیثی درباره توحید و صفات حق تعالی و اخلاق و احکام شرع می‌پردازد. وقتی این کتاب به حوزه علمیه نجف رسید، مورد تقدیر و تحیر علما قرار می‌گیرد. استاد او، سیدمحمدعلی نجف‌آبادی در تأیید قدرت علمی سیده نصرت بیگم می‌گوید: «بانو امین هرچه در این کتاب نوشته است، تراوشات فکری خودشان است». این کتاب الان از مهم‌ترین کتاب‌های نفیس اسلامی است.

علما برای ملاقات اولین زن مجتهده درخواست وقت می‌کنند

بعد از نگارش همین کتاب است که بعضی از علماء و مراجع تقلید در صدد برمی‌آیند از ایشان امتحان اجتهاد بگیرند. از جمله مرحوم آیة الله العظمی محمد کاظم شیرازی، آیت الله العظمی عبد الکریم حائری (موسس حوزه علمیه قم)، آیت الله ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی. پس از امتحان و طرح پرسش‌های بسیار و دریافت جوابیه‌های کافی و مطمئن، به ایشان اجازه اجتهاد و استنباط احکام شرع می دهند. خانم امین همچنین از آیت‌الله محمد رضا نجفی اصفهانی و حجت‌الاسلام‌والمسلمین مظاهری نجفی اصفهانی اجازه روایت حدیث دریافت می‌کند و به آیت الله العظمی مرعشی نجفی و حجة الاسلام و المسلمین زهیر الحسون نیز اجازه روایت می‌دهد.

اینطور می‌شود که خانم امین در مقام تنها بانوی مجتهده عصر خود قرار می‌گیرد و علما و افراد زیادی از کشورهای اسلامی برای ملاقات و گفت‌وگو نزد ایشان می‌آیند. بانو قلمکار، از شاگردان نزدیک بانو امین می‌گوید: به خاطر دارم که در آن زمان حضرات آیاتی چون علامه جعفری، علامه طباطبایی و شهید مطهری از ایران و بسیاری از علمای خارجی، از جمله حوزه نجف برای دیدار ایشان درخواست وقت می‌کردند.

تسلط علمی بانو مورد تقدیر علمای بزرگ شیعه قرار می‌گیرد و این بزرگان به صورت مکتوب جایگاه ویژه بانو امین در علوم اسلامی روز را مورد تأیید قرار می‌دهند. آیت الله محمد تقی جعفری درباره بانو امین گفته‌اند: «با توجه به آثار قلمی که از این خانم در دسترس ما قرار گرفته است، به طور قطع می ‌توان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود، و روش علمی ایشان هم کاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده‌است ، بلکه با نظر به مقام عالی روحی، باید ایشان را در گروه نخبه‌ای از دانشمندان به شمار آورد که به اضافه فراگرفتن دانش، به تولد جدید در زندگی نایل می‌شوند.»

کتاب‌های دیگر او شامل جامع الشتات (به زبان عربی)، معادیا آخرین سیر بشر، النفحات الرحمانیه فی الواردات القلبیة (به زبان عربی)، اخلاق(ترجمه کتاب ابن مسکویه)، مخزن العرفان (تفسیر القرآن در 15 جلد)، روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی، مخزن الثانی فی مناقب مولی الموالی علی علیه السلام، سیر و سلوک در روش اولیاء طریق سیر سعداء است. کتاب‌هایی که جزو کتاب‌های طراز اول و محل مراجعه بسیاری از اساتید و علم‌پژوهان است. بانو امین همه کتاب‌هایش را با نام «بانوی ایرانی» منتشر می‌کند.

همسر و مادری مهربان و خوش‌سلیقه است

اما اراده و صرف وقت برای یادگیری علوم مختلف باعث نمی‌شود از خانه‌داری و هنرهای زنانه غافل بشود. اینکه یک همسر و مادر خوب باشد برایش از اولویت‌های زندگی است و در خانه‌داری بسیار با سلیقه است. روابط اجتماعی خوبی دارد و با آداب خاصی از میهمانان پذیرایی می‌کند. مخصوصا اینکه خانواده‌اش از تجار بزرگ اصفهان است و رفت‌و‌آمدهای زیادی دارند و او باید همه را مدیریت کند. هنرهای زنانه‌ای مانند خیاطی را هم بلد است و در آن مهارت دارد. کسانی که با او ارتباط نزدیک دارند می‌گویند، اصل مهم زندگی‌اش رعایت تعادل بود؛ چه در پرداختن به اولویت‌های زندگی و چه در مدیریت خانه. هر‌موقع میهمان داشت، به اندازه‌‌ همان یک نفر غذا می‌پخت.

یکی دیگر از شاگردان بانو امین می‌گوید: «در مورد زندگی خانم امین باید بگویم که در تنظیم وقت، ابتکاری عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم می‌کردند که به تمام کار‌هایش می‌رسید، گویا خداوند به وقت ایشان هم، برکت داده بود. هرگز از حوادث نمی‌ترسید و در کار‌ها به خدا توکل می‌کرد و از میهمانان با خوشرویی و سادگی پذیرایی می‌کرد. می‌خواست جوانان را بدون اجبار و با منطق، جذب اسلام کند.»

تزکیه نباشد، سقوط حتمی است

بانو امین درباره مشارکت اجتماعی زنان دیدگاه روشنی دارد: «زن از کسب و کار معاف نیست، بلکه نخستین وظیفه او این است که به کارهای داخلی و اختصاصی خود بپردازد و پس از آن به کارهایی که منافی با مقام عفت، تستر و پوشش وی نباشد، مشغول گردد.»

بانو امین با تمام تأکید و تکیه‌ای که بر روی یادگیری علم دارد، بسیار تأکید می‌کند که حتما باید علم با عمل، تهذیب و تزکیه همراه باشد وگرنه فقط باعث غرور می‌شود و در چنین شرایطی ممکن نیست که انسان بتواند صعود کند و سقوطش حتمی و صد در صد است. بر روی تزکیه نفس بسیار تأکید می‌کند و می‌گوید: «نفس را تزکیه کنید که بعثت انبیا به همین دلیل بوده است.»

نوشته‌هایم مدیون ارشاد و کمک «او» است

نگاه موحدانه بانو امین به دنیا و زندگی در تمام کتاب‌ها و شرح‌حال‌نویسی‌هایش پررنگ است. نگاهی که همه داشته‌هایش را مدیون عنایت خداوند می‌داند. او درباره مسیر شکل گرفتن این نگاه می‌نویسد: «بعد از گذشتن زمان طفولیت و کودکی بلکه از اول دوران شناخت، همواره قلبم را متعلق و متوجه به شیء و امر ناشناخته (خداوند متعال) می دیدم و نفسم را طالب ادراک و فهم آن می‌دیدم لکن نمی‌دانستم حقیقت آن چیست و راه وصول و رسیدن به آن چگونه می‌باشد تا اینکه عطا کرد پروردگارم مرا و چشمم را به نور توحید روشن گردانید و بر قلبم درهای اشراقات الهی گشوده شد ...»

شاگردی که یک روز را هم نمی‌تواند بدون ملاقات استاد بگذراند

بانو امین شاگردان بزرگی را تربیت می‌کند که هر کدام از اساتید بزرگ علوم اسلامی می‌شوند. اولین شاگرد او بانو علویه همایونی است که پنجاه سال در حضور او مباحث مختلف را یاد می‌گیرد و به درجه علمی بالایی می‌رسد. بانو علویه اولین زنی است که وارد دانشکده وعظ و تبلیغ تهران (دانشکده الهیات کنونی) می‌شود و در کنار طلاب مرد به درس خواندن مشغول می‌شود. او فعالیت‌های علمی وپژوهشی زیادی را انجام می‌دهد و از زنان بزرگ تاریخ ایران می‌شود. می‌گویند ارتباطش با بانو امین به‌گونه‌ای بود که بانو همایونی حتی یک روز را هم نمی‌تواند بی‌درس و ملاقات استاد بگذراند و هنگام وفات بانو امین، او تنها کسی که بر بالین او حاضر است.

اولین حوزه علمیه مخصوص زنان در مرکز توجه کشورهای اسلامی

فراهم نبودن شرایط برای درس خواندن دختران و زنان در محیطی سالم و بدون داشتن دغدغه شهریه و مخارج بالا، یکی از ذهن‌مشغولی‌های بانو امین است. بعد از سال‌ها برگزاری کلاس و جلسات متعدد در منزل خودش، با پیشنهاد بانو همایونی یک حوزه علمیه مخصوص بانوان را تأسیس می‌کند و تنظیم برنامه درسی و تدریس را تحت مدیریت و نظارت بانو همایونی به شاگردانش می‌سپارد. کار اولین حوزۀ علیمۀ بانوان با عنوان مکتب فاطمه با ۶۰ نفر بانویی که شوق آموختن علوم دینی رارند آغاز می‌شود. در این حوزه رشته‌های فقه، اصول، حکمت، عرفان، فلسفه و سایر علوم اسلامی تدریس می‌شود و بعدها 600 تا 1000 شاگرد را جذب می‌کند. اما از آن مهم‌تر اینکه مکتب فاطمه نه تنها از شاگردان شهریه‌‌ای دریافت نمی‌کند بلکه تمام هزینه‌‌های آن توسط خود حاجیه خانم امین پرداخت می‌شود. سطح علمی و فضای منحصر بفرد این مکتب زنانه باعث می‌شود بسیاری از اساتید دانشگاه‌های کشورهای اسلامی مانند اندونزی، مالزی، پاکستان و ... برای بازدید و کسب تجربه به این دانشگاه سر بزنند.

اولین دبیرستان دخترانه تأسیس می‌شود

اما دخترانی هم هستند که دوست دارند به دبیرستان بروند اما شرایط مدرسه‌های آن دوره مثل مختلط بودن و حضور معلمان مرد این امکان را برای بسیاری از آنان فراهم نمی‌کند. به همین خاطر است که این بانوی ایرانی علاوه بر «مکتب فاطمه»، دبیرستانی دخترانه‌ای نیز تأسیس می‌کند و شرایطی بسیار خوب برای تحصیل دختران در فضایی سالم فراهم می‌نماید. بانو سیده نصرت بیگم علم‌آموزی و بالارفتن سطح معرفتی زنان برایش بسیار مهم است. او معتقد است «خانم‌ها برای رهایی از ذلت و تضییع حقوقشان باید به تحصیل علم و کسب معرفت بپردازند.» همیشه توصیه‌اش این است که دختران و زنان مشکلات دوران تحصیل را تحمل کنند و درس را ادامه دهند، زیرا کمبود افراد متعهد و آگاه در جامعه خیلی حس می‌شود. مسیری که خودش طی کرده را این‌طور توصیف می‌کند: «خدا می‌داند که این راه (تحصیل) را به سختی و اضطرار گذراندم و چگونه مشقت‌هایی که از زخم زبان دوستان و استهزاء آنان به من وارد می‌شد تحمل می‌کردم». یکی از اصلی‌ترین علومی که تأکید می‌کند زنان در آن به تسلط و رتبه علمی بالا برسند، اجتهاد احکام است چون معتقد است «مرد‌ها نمی‌توانند حالات زن را درک کنند که فتوا بدهند پس زنان باید این قدر بخوانند تا خودشان تفقه کنند و البته این احتیاج به تحصیل زیاد دارد.»

سادگی در زندگی دختر ثروتمندترین تاجر اصفهان

بانو نصرت بیگم در دوره‌ای زندگی می‌کند که از سمت قاجاری‌ها و پهلوی‌ها، به‌صورت مداوم مدل‌های فرنگیِ لباس و وسایل خانه و سبک زندگی وارد می‌شود و مورد تأکید قرار می‌گیرد. اما بانو با آنکه بسیار ثروتمند است، منزل و زندگی او و خانواده‌اش تغییری نمی‌کند. آن‌قدر ساده و خودمانی‌است که در جلسات و کلاس‌های درسش اگر کسی او را نشناسد و وارد شود، در ابتدا قادر به تشخیص بانو از دیگر خانم‌ها نیست. رفتار ساده‌ی ایشان، ظاهر بدون تکلف و صحبت کردن روان او باعث می‌شود افراد زیادی برای یادگیری علوم پیش او بیایند. گفته‌اند هر کس برای اولین بار به دیدار بانو می‌آمد، ارتباطش با او دیگر قطع نمی‌شد.

بانو زینت‌السادات قلمکاریان از شاگردان بانو امین است و با وجود اینکه بیشتر از پنجاه سال پیش در کلاس‌های تفسیر او شرکت می‌کرده، هنوز روانی تفسیرهای بانو امین برای عامه مردم و جلسات مباحث عرفانی که بدون هیچ تشریفاتی برگزار می‌شد را یادش هست. و روزهایی که برای عصرهای چهارشنبه و شرکت در کلاس‌های بانو لحظه‌شماری می‌کرده است. بانو زینت‌السادات می‌گوید: «با وجود اینکه ایشان از لحاظ اجتماعی موقعیت بالایی داشت و فرزند یکی از ثروتمندترین تجار زمان بود ولی زندگی مجللی نداشت، خانه‌شان پس از سال‌ها بدون تغییر مانده بود و حتی یک گلدان تزیینی در منزل وی وجود نداشت. با وجود تمکن مالی به ظواهر بی‌توجه بود؛ تواضعش چنان زبانزد شده بود که در کتب خود اسمی از خودش نمی‌آورد و عنوان ذریه‌ای از ذرایع بتول را برای خود برگزیده بود».

رابطه دلسوزانه با کسانی که ظاهر مناسبی ندارند

آرامش و معنویت بانو امین هنوز در خاطر خانم قلمکاریان پررنگ است. برخورد بانو با شاگردانش در هر سطح علمی و معرفتی آنقدر مهربان و صمیمی است که او می‌گوید: «وقتی به محضر ایشان می‌رفتیم، با وجود همه عظمت علمی که داشت، گویی در کنار مادربزرگ خود قرار گرفته‌ایم. هیچ‌گاه نمی‌گفت شما تازه‌کار هستید و متوجه نمی‌شوید بلکه گاهی مقامات بالای عرفانی را برای ما تشریح می‌کرد».

برخورد بانو با کسانی که شاید ظاهر مناسبی ندارند نیز بسیار دلسوزانه و پر از محبت است. هیچ‌وقت برخوردش به سمت تندی نمی‌رود و تلاش می‌کند با همین محبت و ارتباط مادرانه، فطرت پاک آن‌ها را بیدار کند.

خانم فرشته منانی از شاگردان دیگر بانو امین است که اولین برخوردش با او این‌طور توصیف می‌کند: «منزل ایشان در خیابان آذر بود، خانه بزرگی با یک حیاط باغبانی که بانو امین در اتاق مشرف به حیاط روی تختی دونفره نشسته بود و لباس سفیدی به تن داشتند، چهره نورانی ایشان به دل می‌نشست، با صدایی آرامی و آرامشی در رفتار شروع به صحبت کرد و از رعایت تقوا و اطمینان قلب گفت؛ دیدار با وی اشک را از چشمانمان جاری ساخته بود و وقتی خواستیم تا موقع اتصال با خدا برای ما دعا کنند با صداقت گفت: آن موقع خود را هم از یاد می‌برم چگونه شما را دعا کنم».

بانو مجتهده امین پس از سالها رنج و زحمت در تهذیب نفس و تربیت شاگردان و تالیفات گران‌بها، درسال 1362 خورشیدی(1403 قمری) در سن 97 سالگی در می‌گذرد و در تکیه تخت فولاد اصفهان آرام می‌گیرد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد