حکایت شیرزنی که حاج حسین جاده‌ها صدایش می‌زنند +تصاویر

کد خبر: 912163

فرشته بیرانوند با وجود مخالفت‌های خانواده، اما فعل اراده را صرف کرده و فارغ از دیدگاه‌های سنتی و جنسیتی، رانندگی ماشین سنگین را برای تأمین معیشت و البته شکستن حصار تبعیض‌ها انتخاب کرده است.

حکایت شیرزنی که حاج حسین جاده‌ها صدایش می‌زنند +تصاویر

خبرگزاری فارس: بدون شک یکی از دستاورد‌های مهم انقلاب اسلامی را می‌توان امکان حضور بانوان در عرصه‌های مختلف اجتماع عنوان کرد، به‌نحوی که پس از پیروزی شکوهمند انقلاب شاهد شکوفایی استعداد‌های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زنان هستیم.

زن ایرانی بار‌ها ثابت کرده که در چارچوب‌های اخلاقی و البته شئونات اسلامی همچون حجاب قادر به فتح قله‌های افتخار بوده و با فکری آزاد و ذهنی توانمند همواره پله‌های موفقیت را یکی پس از دیگری طی کرده است.

این قشر از جامعه اگر چه مهمترین رسالت خود را تربیت نسلی پاک، مؤمن و خدمت‌گزار می‌داند، اما این مهم هرگز آنان را از انجام فعالیت در اجتماع باز نداشته، هم‌چنان‌که شاهدیم امروز زنان ایرانی بسیاری پا به عرصه مشاغل سختی نهاده‌اند که تصورش گاهی برای مردان نیز سخت و تعجب‌برانگیز است.

حکایت شیرزنی که حاج حسین جاده‌ها صدایش می‌زنند

فرشته بیرانوند یکی از همین بانوان ایران زمین است که با وجود مخالفت‌های خانواده، اما فعل اراده را صرف کرده و فارغ از دیدگاه‌های سنتی و جنسیتی، رانندگی ماشین سنگین را برای تأمین معیشت و البته شکستن حصار تبعیض‌ها انتخاب کرده است.

این بانوی لرستانی که از سوی همکاران مرد به حاج حسین جاده‌ها معروف بوده، قریب به ۱۸ سال است که در رکاب یار آهنین خود طی طریق می‌کند و سرد و گرم زندگی را بار‌ها از جاده و اتفاق‌هایش چشیده است.

بیرانوند که در کنار شغل خشن رانندگی ماشین سنگین، لطائف خود را با مداحی و قرائت قرآن حفظ کرده است، زندگی کاریش را مدیون نگاه‌های مهربانانه امام حسین (ع) می‌داند و آرزویش سفر به کربلا با یار آهنین است.

از همان کودکی به رانندگی علاقمند بودم

۴۲ سال دارد و در خانواده‌ای پرجمعیت و سنتی مشق زندگی کرده، پدرش کشاورز است و با سختکوشی کسب درآمد حلال را به فرزندانش آموخته است.

«با همه خوبی‌های پدرم، اما تبعیض‌هایش میان پسران و دختران خانواده را دوست نداشتم، در انجام کار‌ها از برادرانم کمک می‌خواست و ما را ناتوان در یاری کردن و این در حالی بود که من در خودم این توان را می‌دیدم که هم‌پای پسران کار کنم و در تأمین معیشت خانواده کمک خرج باشم.

«از همان کودکی وقتی دخترکان قصه‌های خیالی را برای عروسکانشان می‌بافتند، من کامیون‌های پلاستیکی برادرهایم را می‌راندم و با ماشین پلیس‌هایشان به دنبال مجرم فراری می‌رفتم، خواهرانم همیشه می‌گفتند فرشته روحیه‌ات مردانه است و نمی‌دانستند من با این کارهایم به‌دنبال شکستن محدودیت‌ها و تبعیض‌های پدر هستم».

حکایت شیرزنی که حاج حسین جاده‌ها صدایش می‌زنند

پدرش زن دیگری اختیار می‌کند و فرشته و سه خواهر دیگر به همراه مادر در خانه‌ای مستقل زندگی خود را ادامه می‌دهند، این اتفاق اگر چه برای خانم بیرانوند تلخ بود، اما راهی شد برای اثبات توانایی‌هایش و اینکه زن با همه ظرایف، اما با اراده قوی قادر به انجام هر کاری است.

«صدایم خوش بود به خصوص در تلاوت قرآن و مداحی اهل‌بیت علیهم‌السلام، از همین ظرفیت برای تأمین معیشت خانواده استفاده کردم، در مجالس سوگواری ائمه روضه‌خوان بودم و در جلسات قرآن قاری و مربی».

کار کردن مانع از ادامه تحصیل او نمی‌شود و به دلیل علاقه فراوان به معارف، علوم قرآنی و حدیث را برای رشته دانشگاهی انتخاب می‌کند، «به این رشته علاقمند بودم و به نوعی آرامش را تنها در میان آیات الهی حس می‌کردم، اگرچه هنوز علاقه به رانندگی در من موج می‌زد، اما نوجوانی سنی نبود که بتوانم وارد این حرفه شوم، ضمن اینکه پول کافی را نیز در اختیار نداشتم».

روزی را بدون هدف سپری نکرده‌ام

دستیابی به آرزوی دیرینه‌اش یعنی رانندگی را مدیون امام حسین (ع) می‌داند، «در یکی از مجالس عزاداری وقتی صاحب مجلس از طی مسیر‌های طولانی آن هم پیاده من باخبر شد، با ضمانت کردن و دادن چک اولین وام برای خرید ماشین را برایم جور کرد».

«در پوست خود نمی‌گنجیدم، باورم نمی‌شد رویا‌های کودکی ام محقق شده، در اولین فرصت گواهینامه را گرفتم و پشت ماشین پیکان جوانان زردم نشستم، چند صباحی را در دوره‌های آموزش رانندگی گذراندم و در آموزشگاه به عنوان مربی بانوان انتخاب شدم».

«دانشگاهم در تهران بود و من مدام برای ادامه تحصیل به این شهر سفر می‌کردم، رانندگی‌ام به واسطه همین رفت‌وآمد‌ها روز به روز بهتر می‌شد و این موضوع اعتماد به نفس من را بالا می‌برد».

«پیکان را فروختم و پرایدی را جایگزین آن کردم، همچنان در آموزشگاه مربی بودم و در رفت و آمد به تهران برای کسب علم، تا اینکه فراخوان ثبت‌نام برای دریافت ماشین سنگین را دیدم و این یعنی یک قدم تا رسیدن به نهایت آرزوهایم».

هیچ‌گاه در زندگی بدون هدف نبوده و در راه رسیدن به تحقق توانایی‌های خود از هیچ تلاشی دریغ نکرده است، برای همین وقتی می‌فهمد گواهینامه پایه یک معادل دکترای رانندگی است و این یعنی نهایت حرفه‌ای بودن، از آن نمی‌گذرد و با اندک مطالعه‌ای آن را در کارنامه افتخاراتش ثبت می‌کند.

«خانواده‌ام به شدت مخالف رانندگی کردن من بودند چه برسد به اینکه پشت تریلی بنشینم، اما من هدفم والاتر از نگاه‌های جنسیتی آن‌ها بود و برای اثبات توانمندی در فراخوان ثبت‌نام کردم و برای تحویل تریلی راهی بندرعباس شدم».

«نگاه‌های مبهوت مردانی را که برای تحویل خودرو به اسکله شهیدرجایی آمده بودند و من را پشت فرمان تریلی‌ام می‌دیدند، هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم، اصلاً مگر آدم روز دست یافتن به آرزوهایش و مهم‌تر از همه اثبات توانایی‌هایش را می‌تواند از یاد ببرد که من بتوانم».

«یا علی گفتم و به سوی خرم‌آباد حرکت کردم، خانواده‌ام با دیدن من و تریلی شوکه شده بودند، باورشان نمی‌شد که تا این حد پای خواسته‌های خود بایستم و این یعنی من به هدفم رسیده بودم».

اقساط تریلی همچون اسمش سنگین بود و این یعنی روز‌های سخت کاری در انتظار خانم بیرانوند است، برای همین پس از اینکه نیت خود را در رفتن به پابوس امام رضا (ع) در اولین سفر عملی کرد، بلافاصله با خرید تانکر پشت تریلی بار زدن به اقصی نقاط مختلف کشور را شروع نمود.

حکایت شیرزنی که حاج حسین جاده‌ها صدایش می‌زنند

صبوری؛ مهمترین درس زندگی در جاده

«باید ماهی یک‌میلیون و ۲۰۰ هزار تومان قسط می‌دادم و این یعنی مضاعف شدن خرج‌های زندگی و البته چند برابر شدن فشار کاری من، تقریبا اوایل از ۶ صبح تا ۶ غروب کار می‌کردم و به شهر‌های نزدیک بار می‌زدم، اما این کفاف زندگی را نمی‌داد».

«اگر چه از رانندگی در شب نمی‌ترسیدم، اما خطر‌های راندن در شب شوخی‌بردار نبود، حرکت در شب برای جابه‌جایی بار را قبول می‌کردم منتها همیشه سعی‌ام بر این بود که در ساعات پایانی شب برای استراحت در جایی امن همچون پلیس‌راه‌ها توقف کنم و برای همین تاکنون خطری متوجه من نشده است».

از جاده و جاذبه‌هایش، از رانندگی و خطراتش، از تصادف و دیدن مرگ همکارانش، از یخبندان و در راه ماندن‌های شبانه‌اش، از گرما و گرمازدگی‌های آزاردهنده‌اش و از چهره‌های متعجب مسافران جاده از رانندگی‌اش خاطرات بسیار دارد.

خانم بیرانوند معتقد است؛ صبوری و خود را نباختن در برابر مشکلات مهمترین درس زندگی در جاده‌ها برای او بوده است، زمانی که در مسیر‌های برف‌رو ساعت‌ها با دنده سنگین حرکت کرده تا به اصطلاح ماشین قیچی نشود، تا وقتی که همکارانش را با تصادف‌های وحشتناک از دست داده و تنها به نگاهی و آهی اکتفا و صحنه را ترک کرده تا مبادا بار فاسدشدنی مشتری آسیبی ببیند.

استراحت‌گاه‌های مناسب، مهمترین نیاز جاده‌ای رانندگان وسائط نقلیه سنگین

علت اصلی اغلب تصادف تریلی‌ها در سطح جاده را خود راننده و خستگی‌هایش می‌داند، «جاده نقش کمتری در تصادف‌ها دارد، طی سالیان اخیر راهداری فعالیت‌های خوبی داشته و با بروز کردن علائم و تجهیزات تا حدودی علت‌های انسانی تصادف‌ها را نیز کاهش داده است».

رانندگان و به ویژه راننده‌های ماشین سنگین باید از فکر و توانمندی خاصی برخوردار باشد، این فرد نه تنها مسؤول جان و مال مردم بوده بلکه نیمی از جان رانندگان مقابل و پشت سر نیز به وی و توانایی‌های رانندگی‌اش وابسته است، بنابراین با تمام هوشیاری و توانمندی بایستی راهی جاده‌ها شود.

استراحت‌گاه‌های مناسب چه از نظر تعداد و چه دسترسی به امکانات مهمترین نیاز جاده‌ای رانندگان وسائط نقلیه سنگین است، بدون شک این موضوع در رفع خستگی و خواب‌آلودگی راننده و در نهایت کاهش تصادفات بسیار موثر خواهد بود.

حکایت شیرزنی که حاج حسین جاده‌ها صدایش می‌زنند

کسب عنوان نخستین راننده نمونه زن کشور/ احترام به قانون، احترام به همه است

۲۶ آذر سال ۸۶ تاریخی ماندگار در تقویم خاطرات خانم بیرانوند است، زمانی که به سبب رانندگی بدون خطا و نداشتن هیچ برگه جریمه‌ای از سوی محمد رویانیان فرمانده پلیس‌راه وقت کشور به عنوان نخستین راننده زن نمونه سال مورد تقدیر قرار گرفت و از همان سال تاکنون نیز همیار پلیس در جاده‌ها محسوب می‌شود.

«دوست ندارم پلیس به خاطر خطایی ماشین را متوقف کند و خودم را جریمه، برای همین تا می‌توانم به قانون احترام می‌گذارم چرا که آن را احترام به خود و تمام رانندگان سطح جاده می‌دانم، ضمناً به همین دلیل هیچ‌گاه حاضر نشدم شاگردی برای راندن تریلی در مسیر‌های طولانی انتخاب کنم و همواره خودم پشت فرمان با احتیاط و دقت رانندگی کرده‌ام».

به توانایی زنان ایمان دارد و معتقد است؛ زن ایرانی هرگاه در انجام کاری مصمم بوده توانسته آن را به بهترین نحو ممکن محقق سازد، همواره با حجاب کامل پشت فرمان نشسته و هیچ‌گاه اجازه نداده که مردان حقیرانه به او نگاه کنند.

حجاب برند و افتخار زن ایرانی است

خانم‌ها به زن بودنشان افتخار کنند، از وجود زن بوده که انسان تولید، تربیت و رشد می‌کند، علما و اندیشمندان بسیاری در جهان خود را مدیون دامن پاک و تربیت مادرانی می‌دانند که خار به پایشان رفته، اما اجازه نداده‌اند کوچکترین آسیبی به فرزندان برسد.

حجاب برند و افتخار زن ایرانی است، با پوشش، زن از نگاه‌های هرزه و حقیرانه به دور بوده و می‌تواند در هر عرصه‌ای از اجتماع حرف برای گفتن داشته باشد، «تمام هدفم از انتخاب شغل رانندگی پس زدن تمام تفکرات و تبعیض‌ها در خصوص زنان بود و خوشحالم که تا حدودی در این زمینه موفق عمل کرده‌ام، چرا که شاهد ورود بانوان به جرگه تریلی‌سواران هستم».

مسؤولان به مشکلات کامیون‌داران توجه کنند/ ایرانی متعهد هیچ‌گاه در صف دشمن قرار نمی‌گیرد

توجه مسؤولان به مشکلات کامیون‌داران را مهمترین خواسته این صنف عنوان می‌کند، گرانی‌هایی که لوازم خودرو را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است.

اعتراض کامیون‌داران را تنها به علت جلب توجه مسؤولان برای حل مشکلات صنف عنوان می‌کند، «باورتان نمی‌شود، ولی ظرف مدت کوتاهی لاستیک جفتی ۲ میلیون تبدیل شد به جفتی ۱۶ میلیون تومان و این برای راننده‌ای که یا ماشینش را اقساطی خریده و یا شاگرد بوده بسیار مشکل‌آفرین است.

همگان بدانند که کامیون‌داران پایبند به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی هستند و هیچ‌گاه در صف دشمنان بازی نمی‌کنند، اما مطالباتی دارند که نیازمند مرتفع شدن بوده و بنابراین می‌طلبد به خواسته‌های این قشر زحمت‌کش اعتنا و توجه شود».

نکته‌ای که در خصوص خانم بیرانوند حائز اهمیت است، حفظ تعادل در روحیه مردانه در امر رانندگی و لطائف زنانه در مداحی و تلاوت قرآن، موضوعی که حتی استاندار وقت لرستان را از توانمندی این بانو متعجب ساخته و در مراسم تجلیل از فرشته بیرانوند این مهم را یادآور می‌شود.

«هیچ‌گاه قاری قرآن و مداح بودنم را فدای رانندگی نکرده‌ام، پیشرفت در حوزه کاری را مدیون الطاف پروردگار و نگاه‌های ائمه می‌دانم».

«آموخته‌ام انسان در هر مقام و منصبی نباید ذات الهی خود را فراموش کند، اینکه تنها با توکل خدا می‌توان راه‌های ترقی را طی و رضایت پروردگار را جلب کرد، از اینکه خداوند با قرار دادن مسوولیتی رفع نیاز دیگران را به وی محول کرده باید قدردان باشد و از آن نهایت استفاده را ببرد».

فعالیت در بخش ترانزیت را آخرین آرزوی کاری خود عنوان و محقق شدنش را در کمک مسؤولان به وی در جهت خرید کامیونی جدید و به روز بیان می‌کند، «دوست دارم با ماشینم به پابوس امام حسین (ع) بروم و تجربه ترانزیت در جاده‌های بین‌المللی را کسب کنم».

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت