دوئل عشقی راز سارقان را فاش کرد

کد خبر: 909548

دوئل عشقی دو مرد در یکی از خیابان‌های تهران راز سرقت‌های سریالی افغان‌ها را فاش کرد.

دوئل عشقی راز سارقان را فاش کرد

روزنامه ایران: دوئل عشقی دو مرد در یکی از خیابان‌های تهران راز سرقت‌های سریالی افغان‌ها را فاش کرد.

چند روز قبل مأموران پلیس، هنگام گشت در یکی از خیابان‌های محدوده خاوران مرد جوانی را با سر و صورت خونین دیدند. وی که به سختی می‌توانست راه برود در حال فرار از دست چند مرد افغان بود که تعقیبش می‌کردند. مأموران بلافاصله مردان افغان را بازداشت کرده و در نخستین گام به تحقیق از مرد زخمی پرداختند. او در تحقیقات گفت: من معتادم و از آنجایی که این گاراژ مخروبه پاتوق معتادان است برای مصرف مواد به اینجا می‌آیم. چند هفته قبل که به اینجا آمدم با دختر ۱۶ ساله‌ای به نام ماندانا آشنا شدم. ماندانا یک دختر فراری بود. خودش گفت: چندی قبل در گروه تلگرامی با پسر جوانی آشنا شده و با وعده ازدواج، پسر جوان ماندانا را به تهران کشانده، اما زمانی که او به تهران رسیده دوست تلگرامی‌اش دیگر تلفن او را پاسخ نداده است. دختر نوجوان که با فرارش همه پل‌ها را پشت سرش خراب کرده بود به‌دنبال محلی برای اقامت می‌گشت که درنهایت با پسری افغان معروف به سعید کابلی آشنا شده بود. سعید او را به گاراژ مخروبه آورده و پناه داده بود. پسر شیشه‌ای ادامه داد: در مدتی که به اینجا می‌آمدم با ماندانا آشنا و به او علاقه‌مند شدم. امروز برای مصرف مواد به گاراژ قدیمی آمدم که ناگهان سعید کابلی به سمتم آمد و شروع به کتک زدن من کرد. سعید می‌گفت: آنقدر کتکت می‌زنم تا عشق و عاشقی را فراموش کنی. او مرا کتک می‌زد و من کمک می‌خواستم. تا اینکه ماندانا او را صدا زد و به طرفی کشاند تا با التماس او را راضی کند که دست از سر من بردارد. معتادان دیگر هم که شاهد این ماجرا بودند مرا فراری دادند. اما سعید که از ماجرا باخبر شد به تعقیب من پرداخت و... به‌دنبال اظهارت پسر شیشه‌ای مأموران به تحقیق از مرد افغان پرداختند. سعید کابلی در تحقیقات اولیه گفت: این گاراژ مخروبه است، چون جایی برای خوابیدن نداشتیم و توانایی پرداخت اجاره خانه هم نداشتیم من و یکی از دوستانم شب‌ها در گاراژ می‌خوابیم. چند وقت قبل با ماندانا آشنا شدم. برای آنکه اتفاقی برای او نیفتد ماندانا را به گاراژ آوردم، ولی بعد از مدتی متوجه شدم که او با بهرام دوست شده است و به بهانه‌های مختلف از من پول می‌گرفت و به بهرام می‌داد. من هم که از این ماجرا باخبر شدم برای انتقامگیری او را کتک زدم. در گام بعدی کارآگاهان به بازرسی از گاراژ مخروبه پرداختند. اما مأموران تعداد زیادی وسایل و گوشی‌های سرقتی در محل پیدا کردند و همین مسأله باعث شد تا بار دیگر به سراغ سعید کابلی بروند. متهم این بار به سرقت‌های سریالی گوشی تلفن همراه با همدستی یکی از دوستانش اعتراف کرد. به دستور بازپرس بهشتی از شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت، همدست سعید نیز که مردی افغان بود بازداشت شد و تحقیقات در رابطه با شناسایی مالباخته‌ها و سرقت‌های احتمالی دیگر این باند ادامه دارد. گفتگو با متهم سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادی؟ من و همدستم که او هم افغان است سوار بر موتورسیکلت در خیابان‌های پایتخت پرسه می‌زدیم. تخصص ما سرقت گوشی‌های آیفون بود، چرا که سیستم امنیتی آن‌ها بالاست و در ایران سرقت آن‌ها به درد نمی‌خورد. اما گوشی‌ها را به چند نفر از هم ولایتی هایمان که قاچاق بر هستند و مدام به افغانستان می‌روند، می‌دادیم و در ازایش مواد یا پول می‌گرفتیم. داخل مخفیگاهتان وسایل سرقتی دیگری هم کشف شد؟ گاراژ را ما پیدا کردیم. بعد هم به معتادان گفتیم که می‌توانند آنجا را پاتوق مصرف موادشان کنند. از اینکه آن‌ها در گاراژ مواد می‌کشیدند پولی نمی‌گرفتیم، اما خب وسایل سرقتی را از آن‌ها می‌گرفتیم و به جایش مواد به آن‌ها می‌دادیم. گاهی اوقات هم به آن‌ها سفارش می‌دادیم که گوشی آیفون برایمان سرقت کنند. چه مدت است این کار را انجام می‌دهی؟ ۸ ماهی می‌شود. اما هرگز فکر نمی‌کردیم دعوا سر یک دختر باعث شود دستگیر شویم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت