ماجرای شیعه شدن فیلسوف مسیحی و سرخپوست‌های آمریکایی

کد خبر: 904877

«ادگاردو روبین» که بعد از مسلمان شدن نام «سهیل اسعد» را بر خود گذاشت، مستبصری است که دامنه فعالیت‌های تبلیغی اش تا مرکز اورپا و قلب امریکا هم می‌رسد. او نه تنها خودش شیعه شد، بلکه سالهاست وقتش را وقف ترویج مذهب برحق شیعه کرده است.

ماجرای شیعه شدن فیلسوف مسیحی و سرخپوست‌های آمریکایی

خبرگزاری تسنیم: حقیقت این است که زندگی چهل‌وچندساله فرصت مغتنمی برایش بوده تا هم خودش با سبک زندگی اسلامی آشنا شود و هم بیشتر از یک‌صد نفر را تا تشرف به مذهب شیعه همراهی کند. سفر‌های تبلیغی به کشور‌های دیگر، راه‌اندازی بیشتر از بیست مرکز اسلامی در کشور‌های غربی، سخنرانی و تدریس در دانشگاه‌ها، مدارس، مراکز علمی و کلیسا‌ها و شرکت در کنفرانس‌ها و مجامع دینی و تقریب مذاهب و تهیه و تدوین فیلم‌هایی از وضعیت مسلمانان در کشور‌های گوناگون ازجمله فعالیت‌های «ادگاردو روبین» است که این روز‌ها او را با نام اسلامی‌اش یعنی «سهیل اسعد» می‌شناسیم.

حجت‌الاسلام سهیل اسعد درواقع فعال‌ترین مبلغ اسلام در آمریکای جنوبی و یک لبنانی الاصل اهل کشور آرژانتین است که تا بیست سالگی در آرژانتین زندگی می‌کرد. بعد به لبنان رفت و بعد از سه سال برای تحصیل در حوزه علمیه به ایران آمد. حالا هم بیشتر از دو دهه است که نیمی از سال را در ایران زندگی می‌کند و نیم دیگر را به تبلیغ دین اسلام در سایر نقاط جهان مشغول است.

سهیل اسعد که چهار فرزند دارد، به دلیل تسلط بر چهار زبان عربی، فارسی، اسپانیایی و انگلیسی در ۲۵ کشور دنیا فعالیت دارد و تاکنون واسطه مسلمان شدن عده قابل توجهی از شهروندان امریکای لاتین شده است. او در رشته عرفان اسلامی تحصیل کرده و هم‌زمان دکترای افتخاری از دانشگاه تمدن اسلامی لبنان دارد و تبلیغ اسلام در میان مردم جهان دغدغه اصلی زندگی‌اش محسوب می‌شود.

* آقای اسعد! آن‌طور که ما اطلاع داریم شما در خانواده شیعه‌مذهبی متولد شدید که از شعائر اسلامی دور بود و بعد از مدتی دوباره به مذهب شیعه پیوستید. درست است؟

بله. پدر و مادر من از مهاجرین لبنانی هستند که سال‌ها قبل به آرژانتین مهاجرت کردند و به همین دلیل من در کشور آرژانتین در سال ۱۹۷۱ میلادی متولد شده‌ام. اصلیت خانواده و اجداد ما شیعه بودند، اما فقط اسمی از شیعه را با خودمان داشتیم و آداب و مراسم مذهبی را انجام نمی‌دادیم.

بر همین اساس بود که من هم در مدارس غیر اسلامی درس خواندم و در فضای کاملاً مسیحی رشد کردم و تربیت شدم. حتی در دوران کودکی من در آرژانتین مسجد و پایگاهی برای برگزاری آداب اسلامی وجود نداشت و پدرم و مادرم هم به دلیل مشغول شدن به کار در جمع‌های مسیحی از دین اسلام دور شده و به مسائل دینی چندان اهمیت نمی‌دادند. به این ترتیب فقط اسم ما مسلمان بود و سبک زندگی‌مان غیر اسلامی بود.

پرتو‌های انقلاب اسلامی بر زندگی مسلمانان دنیا

*با این توضیحات چه شد که با مذهب شیعه آشنا شدید و یک بار دیگر به این مذهب مشرف شدید؟

ماجرا به دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مربوط است. پرتو‌های مذهب شیعه از ایران اسلامی به کشور‌های دیگر و ازجمله آرژانتین هم رسید و به این صورت روحانیونی از ایران به کشور ما آمدند. این روحانیون با شیعیان لبنانی در آرژانتین همراه شده بودند و دین اسلام را تبلیغ می‌کردند.

یکی از اقدامات خوب آن‌ها هم این بود که مسجدی را تأسیس کردند و تعداد زیادی از کتاب‌های امام خمینی (ره) و شهید مرتضی مطهری (ره) را ترجمه کرده و در بین مسلمان‌ها و مردم علاقه‌مند توزیع می‌کردند. همان زمان بود که من به عنوان یکی از شهروندان آرژانتینی یک بار دیگر با مذهب شیعه آشنا شدم.

* حالا شما مدتی است که در ایران زندگی می‌کنید. شیعه شدنتان دلیل این مهاجرت بود؟

بله. من تا سن بیست سالگی‌ام در آرژانتین زندگی می‌کردم. بعد از آن به کشور لبنان سفر کردم به این منظور که با وطن اصلی‌ام آشنا شوم و اقوام و آشنایان را از نزدیک دیدار کنم. آن زمان تحول روحی در من ایجاد شده بودم و علاقه زیادی داشتم تا بیشتر با دین اسلام آشنا شوم. به همین دلیل سفر به لبنان شرایط خوبی را در این باره برایم فراهم کرد.

چون همان دوران در حال آموختن زبان عربی بودم و بعد از دو سال که با زبان عرب آشنا شدم با یکی از روحانیون به یکی از کشور‌های شیعی‌مذهب سفر کردم. در این سفر اشتیاقم برای آموختن معارف اسلامی و انتقال آن به خانواده و دوستانم بیشتر شد. به همین دلیل تصمیم جدی گرفتم که آموختن درس‌های اسلامی را شروع کنم و در کسوت طلبگی مبلغ دین اسلام شوم. به همین دلیل بعد از سه سال که در لبنان زندگی می‌کردم به کشور ایران و شهر قم سفر کردم.

این سفر پربرکت در سال ۱۳۷۶ اتفاق افتاد و همان سال به حوزه علمیه ملحق شدم. البته از همان زمان سفر به کشور‌های گوناگون برای تبلیغ دین را هم شروع کردم.

* برخورد خانواده‌تان در برابر شیعه شدنتان چگونه بود؟ این اتفاق را قبول کردند و یا در برابر شما موضع گرفتند؟

خوشبختانه خانواده‌ام با شیعه شدن دوباره من به خوبی و با آغوش باز استقبال کردند. آن روز‌ها من آموزه‌های شیعی را برای اعضای خانواده‌ام بازگو می‌کردم و آن‌ها هم تحت تأثیر آموزه‌های اسلامی قرار گرفتند.

به این ترتیب تحول اعتقادی به صورت خانوادگی برای ما روی داد. از همان موقع مادرم باحجاب شد، پدرم به حج تمتع مشرف شد و همگی ما سبک زندگی اسلامی را برای خودمان انتخاب کردیم.

* خواهر و برادرهایتان چطور؟ آن‌ها هم سبک زندگی‌شان را تغییر دادند؟

بله. من خواهری دارم که او هم طلبه شد. در میان خواهرزاده‌هایم هم هشت نفر طلبه شده‌اند و در حوزه‌های علمیه درس می‌خوانند.

راه‌اندازی مراکز اسلامی در امریکای لاتین

*شما سفری هم به امریکای جنوبی داشته‌اید. این سفر هم تبلیغی بود؟

بله. به عنوان مثال در شهر کاراکاس در کشور ونزوئلا کنگره بین‌المللی روشنفکران جهان در دفاع از انسانیت برگزار شد. در این اجلاس افرادی از سی و پنج کشور جهان دعوت داشتند و از ایران هم من و دکتر رحیم پور ازغدی حضور داشتیم.

*آن‌طور که ما اطلاع داریم شما چندین مرکز اسلامی هم در کشور‌های امریکای لاتین تأسیس کرده‌اید. این کار را با چه هدف و انگیزه‌ای انجام داده‌اید؟

کار اصلی ما تبلیغ دین اسلام است و در ابعاد گوناگون در این مسیر فعالیت می‌کنم. به عنوان مثال در دانشگاه‌ها، مدارس، مراکز علمی، مساجد و کلیسا‌های بسیاری تدریس و سخنرانی داشته‌ام. به هر کشوری که می‌روم که تعداد شیعیان و تازه‌مسلمان‌های بیشتری در آنجا زندگی می‌کنند احساس کردیم نیاز به فعالیت مراکزی است که مسلمان‌ها در آن جمع شوند و بتوانند مراسم اسلامی احیا کنند و مقری برای شیعیان باشد. در چنین شرایطی با بررسی موقعیت‌هایی که امکان فعالیت اسلامی بوده، مراکز اسلامی را دایر کرده‌ایم.

کمک به تبلیغ و ترویج مذهب برحق شیعه

*خاطراتی از شیعه شدن افراد گوناگون دارید؟

بهترین و مهم‌ترین اتفاق‌ها در زندگی من این بوده که افرادی را با دین اسلام آشنا کرده‌ام و این آشنایی به اندازه‌ای تأثیرگذار بوده که آن‌ها مسلمان شده‌اند.

در کشور‌هایی که حتی یک مسلمان هم نداشتند بعد از اینکه فعالیت‌های اسلامی را انجام می‌دادیم و مراکزی را در این زمینه تأسیس و فعال کرده‌ایم، به لطف خدا تعداد زیادی از مردم شیعه شده‌اند، مانند کشور‌های بولیوی، پرو، کلمبیا و ونزوئلا. به عنوان مثال به خاطر دارم که در یکی از سفر‌های تبلیغی با جمعی از مردم ونزوئلا درباره اسلام صحبت می‌کردیم که درنهایت حدود بیست نفر از آن‌ها شیعه شدند.

ماجرای شیعه شدن فیلسوف مسیحی

*در میان افراد تحصیل کرده و آشنا با ادیان چطور؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم برای شما اتفاق افتاده که شخص آشنایی با الهیات و ادیان گوناگون را به اسلام دعوت کرده باشید؟

بله. یک بار در کشور کلمبیا در جلسه‌ای با جمعی از افرادی که دکترای فلسفه داشتند و درواقع فیلسوف‌هایی از دانشگاه شهر کالیب بودند، برنامه‌ای داشتم و درباره فلسفه اسلامی سخنرانی کردم. در این سخنرانی یادآوری کرده بودم که بزرگ‌ترین فیلسوف جهان اسلام شخصی به نام حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام است که در سخنانی درباره اصل آزادی در زندگی انسان فرموده است که: «عبادت مردم به درگاه خدای یکتا به سه شیوه است: گروهی خدا را به دلیل ترس از عذاب و جهنم پرستش می‌کنند، گروهی خدا را بر اساس اشتیاقی که به بهشت دارند عبادت می‌کنند و گروه دیگری هم خدا را می‌پرستند به این دلیل که او شایسته پرستش است و این گروه سوم مردم آزاده هستند.»

این سخنرانی تمام شد و من از آنجا رفتم. یک سال بعد که دوباره به کالیب سفر کردم و در مرکز اسلامی این شهر حاضر شدم، یکی از افراد همان جلسه را که دکترای فلسفه داشته و مسیحی بود را دیدم که در حال نماز خواندن بود. تعجب کردم و علت حضورش در مرکز اسلامی را پرسیدم و او پاسخ داد که: «یک سال قبل حدیثی به نقل از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام از شما درباره عبادت خدا شنیدم که برایم بسیار مهم بود. چون من سال‌ها درباره نظرات فیلسوف‌های جهان در طول تاریخ مطالعه کرده بودم و نظر آن‌ها درباره آزادی و آزادگی را می‌دانستم و با شنیدن این حدیث متوجه شدم بهترین تعریف از آزادگی همان است که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام فرموده است و به همین دلیل شیعه شدم.»

*در صحبت‌هایتان اشاره کردید که تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران شیعه شده‌اید و پرتو اسلام از ایران به کشور‌های دیگر هم رسید. تأثیر انقلاب اسلامی ایران که به رهبری امام خمینی (ره) پا گرفت و به ثمر نشست در ترویج اسلام در جهان داشته است؟

درست است. انقلاب اسلامی در ایران پایه‌های دینی و اعتقادی داشت و از طرف علمای دین هم شروع شد و با نگاه کاملاً مذهبی تأسیس شد، باعث ترویج دین اسلام شد. به نظر من در مقام مقایسه هم اغراق نیست اگر بگوییم اگر آگاهی مردم درباره اسلام و فهم آن‌ها درباره معارف اسلامی در مدت چهل سال که از انقلاب اسلامی می‌گذارد، تقریباً به اندازه هزار و چهارصد سالی است که اسلام به مردم زمین ابلاغ شده است.

به عبارت دیگر انقلاب اسلامی ایران همان اندازه اسلام را در میان مردم کشور‌های دیگر ترویج داد که همه مردم و جنگ‌ها و انقلاب‌ها در طول یک هزار و چهارصد سال این کار را کردند. نگاهی به جامعه شیعه در طول تاریخ در کشور‌های اسلامی و غیر اسلامی هم همین نکته را تائید می‌کند.

درمجموع تحولاتی که توسط انقلاب اسلامی در جهان ایجاد شده بسیار مهم است. به عنوان مثال به خاطر دارم که در گذشته در کل آرژانتین فقط دو نفر می‌توانستند قرآن را تلاوت کنند، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و ترویج اسلام در این کشور بسیاری از جوان‌ها قاری و حافظ قرآن هستند. از طرف دیگر حضور فعال چهل هزار طلبه خارجی از یک‌صد و بیست کشور در حوزه‌های علمیه، مساجد فعال در کشورها، مراسم احیای عاشورا و مجالس ذکر و دعا که همگی احیای شعائر اسلامی است بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گسترده‌تر شده است.

*وضعیت مسلمان‌ها در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

انسان‌ها افکار و ایده‌های متفاوتی با یکدیگر دارند و نمی‌توان نظر کلی برای آن‌ها صادر کرد. نمونه‌های بسیار گیرایی داریم. شخصیت‌هایی مانند امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری و بسیاری از علمای دین هم در میان مسلمان‌ها و هم در میان جهانیان کم‌نظیر هستند.

ارزش‌های انسانی و اخلاقی که در میان افراد متعهد ایرانی دیده‌ایم، فرهنگ فداکاری که میان عده‌ای از بسیجی‌ها وجود دارد، حضور فعال مردم در صحنه‌های اجتماعی و راهپیمایی‌های گسترده مردمی همگی از نمونه‌های اسلامی بسیار خوبی است که ایران وجود دارد.

درمجموع آگاهی و پایداری مردم نسبت به انقلاب اسلامی در ایران قابل تقدیر است که بر مردم بسیاری از کشور‌ها اثر مثبت گذاشته و آن‌ها را به مبارزه با ظلم و ابرقدرت‌های غربی فراخوانده است.

*شما در جشنواره فرهنگی هنری امام رضا علیه‌السلام هم به عنوان خادم نمونه مورد تقدیر قرار گرفتید. دلیل این عنوان چه بود؟

چند سالی در کشور اسپانیا مدیر مرکز اسلامی امام رضا علیه‌السلام بودم. در جشنواره‌ای که به نام مبارک آن حضرت در مشهد مقدس تحت عنوان جشنواره بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا علیه‌السلام برگزار شد، به دلیل فعالیت‌های گسترده‌ای که در ترویج فرهنگ شیعی در دنیا داشته‌ام و همین سابقه مدیریت مرکز اسلامی در اسپانیا موجب شد تا از من به عنوان خادم انتخابی از من تقدیر کردند.

ماجرای شیعه شدن شصت سرخپوست

*خوب است خاطراتی از شیعه شدن مردم کشور‌ها و سرزمین‌های دیگر بدانیم.

در فعالیت‌هایی که در زمینه ترویج و تبلیغ اسلام داشته‌ام خاطرات جالبی دارم. یکی از ماجرا‌ها به شیعه شدن حدود شصت نفر از سرخپوست‌های ساکن کشور پرو مربوط است.

چند سال قبل شخصی از کشور پرو با من تماس گرفت و از علاقه‌اش برای آشنایی با دین اسلام و مذهب تشیع گفت. در گفتگو با او متوجه شدم که تحت تأثیر اسلامی ایران و آشنایی با افکار امام خمینی (ره) با مذهب شیعه آشنا شده است. مدتی بعد به کشور ونزوئلا سفر کردم و این شخص را دیدم و کتاب‌هایی درباره دین اسلام به او تقدیم کردم. او از من خواست تا به کشور پرو هم سفر کنم و دوستان و آشنایان او را هم به اسلام دعوت کنم.

مدتی بعد از این ماجرا بود که کنگره سوسیالیست‌ها در پرو برگزار شد و همان موقع به پرو سفر کردم و در میان اعضای حرب سرخپوستی درباره اسلام سخنرانی کردم. صحبت‌ها درباره اسلام آن‌قدر مورد توجه جمع سرخپوست‌های ساکن پرو قرار گرفت که از من خواستند مدت بیشتری در کنار آن‌ها بمانم و به این ترتیب حدود پانزده روز در میان آن‌ها بودم و برایشان از اسلام می‌گفتم. روز آخر هم شخصی که من را به پرو دعوت کرده بود شهادتین گفت و مسلمان شد.

جالب اینکه از جمع سرخپوست‌های پرو توانستم مدتی بعد، حدود شصت نفر از دوستان و آشنایان خودم را به اسلام دعوت کنم. در سفر بعدی هم، یک مرکز اسلامی در پرو تأسیس کردیم که حالا به عنوان پایگاهی برای نشر معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام فعالیت می‌کند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت