چکار کنیم تا فرزندانمان در صورت مواجهه با آزار جنسی، مسئله را با ما در میان بگذارند

کد خبر: 900066

اگر کودک به گونه‌ای تربیت شده باشد که هم برای خود حق اعتراض قائل باشد و هم بتواند مسئله را با پدر و مادر خود در میان بگذارد، در مقابل معضلاتی مانند آزار جنسی تا حد زیادی مصون خواهد ماند.

چکار کنیم تا فرزندانمان در صورت مواجهه با آزار جنسی، مسئله را با ما در میان بگذارند

خبرگزاری فارس: در میان معضلاتی که برای کودکان و نوجوانان پیش می‌آید، اغلب یک نکته مشترک وجود دارد و آن اینکه اغلب کودکانی که به شکلی مورد تعرض قرار می‌گیرد، به گونه‌ای تربیت نشده‌اند که اعتراض کنند؛ و از آن تأسف‌بارتر اینکه با پدر و مادرشان هم موضوع را در میان نمی‌گذارند؛ و همین گاهی خود تبدیل به علت اصلی وقوع این معضلات می‌شود.

یکی از موارد بسیار جدی از این دست، مسئله آزار جنسی کودکان است که هم اعتراض کردن و هم مطلع نمودن پدر و مادر، نقش بسیار مهمی در مصون ماندن کودکان از تبعات جدی آن دارد. چگونه باید فرزندانمان را تربیت کنیم تا بتوانند به محض مواجه شدن با چنین مسئله‌ای، هم توان اعتراض داشته باشند و هم موضوع را با ما در میان بگذراند؟ با خانم رزا خورشیدی در این خصوص گفتگو نمودیم. خورشیدی ۲۷ سال است در حوزه خانواده تحقیق، ترجمه و تدریس می‌کند و مشاوره می‌دهد و اکنون علاوه بر مشاوره تخصصی به خانواده‌ها در حال کار روی تز دکترای خود در رشته خانواده درمانی دانشگاه نرث سنترال آمریکاست.

کافی است بداند که این حق او نیست

در طی این سالیان طولانی کارم بعنوان یک مشاور خانواده، مورد‌های زیادی دیدم که دهه شصت یا هفتاد زندگی خود بودند، جلوی من در هم شکستند و فروریختند که برای اولین به زبان می‌آورند که در کودکی مورد تعرض جنسی قرار گرفتند. من مطمئنم تعداد کسانی که این رازشان را با خودشان به گور می‌برند، خیلی بیشتر از کسانی است که می‌گویند. چرا اینگونه است؟ آن بچه‌ای که دارد مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرد کافی است یک فریاد بکشد. چرا این فریاد در گلوی این بچه خفه شده است؟

علت را باید در شیوه تربیت فرزندمان جست و جو کنیم. از زمان بچگی او، عموما تمام هم و غم ما این بوده است که حرف گوش کن و مطیع باشد و ساکت حرف ما را گوش کند. یعنی ما بچه هایمان را طوری بار می‌آوریم که اعتراض نکنند و اطلاع نداریم که با این شیوه تربیت بچه‌ها، چه خطراتی آن‌ها را تهدید می‌کند. بچه‌ای که ساکت حرف ما را گوش می‌کند، ساکت حرف همه را گوش می‌کند و وقتی در مقابل پدر و مادرش قدرت اعتراض ندارد، در مقابل هیچ کس دیگری ندارد. پس اگر می‌خواهیم بچه هایمان را مصون بار بیاوریم، باید او را به گونه‌ای تربیت کنیم که برای خود حق اعتراض قائل باشد؛ و البته این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که اعتراض معنایش گستاخی نیست.

در مقابل هر نوع مسأله‌ای که فرزندمان را آزار می‌دهد، او باید قدرت اعتراض داشته باشد. این مسأله می‌تواند شدت و ضعف داشته باشد و می‌تواند حتی در رابطه‌های بزرگسالی، در رابطه دوستی و در محیط کار آنان نمود پیدا کند. در واقع خشونت همیشه بصورت تجاوز و بصورت کتک زدن و مانند آن بروز نمی‌کند؛ افرادی که در محیط کار، همه حتی هم ردیف‌هایشان از آنان سوءاستفاده می‌کنند نیز نوعی خشونت را تجربه می‌کنند.

سه پیش‌فرض برای اعتراض

گاهی افراد نه تنها اعتراض کردن را یاد نگرفته‌اند، بلکه از کودکی هر بار خواستند این کار را بکنند، توسط خانواده سرکوب شده‌اند؛ به این خاطر که پدر و مادرشان خواسته‌اند یک فرزند شایسته داشته باشند که حرف گوش کند و صدایش جلوی بزرگتر در نیاید. این بچه همیشه مقابل پدر و مادر نیست. پس بگذارید در مقابل شما هم صدایی داشته باشد و اعتراض کند؛ اعتراضی منطقی و مودبانه.

سه پیش فرض من قائل هستم برای اینکه بچه‌ها نگذارند در هر سنی مورد تعرض و ظلم قرار بگیرند.

اول اینکه باید تشخیص دهند که دارد به آنان ظلم می‌شود و طرف مقابل حق این ظلم کردن را ندارد.

دوم باید بلد باشند اعتراض کنند؛ باید صدایی برای اعتراض داشته باشند و برای خودشان حق اعتراض قائل باشند.

سوم باید راحت بتوانند به پدر و مادرشان بگویند که این اتفاق دارد برایشان می‌افتد. چرا که امن‌ترین کسانی که می‌توانند با آنان در این خصوص صحبت کنند، پدر و مادرشان هستند.

احساسات منفی کودکمان را به رسمیت بشناسیم

در خصوص پیش‌فرض اول؛ در موضوع آزار جنسی، چه می‌شود که بچه تشخیص نمی‌دهد که این فردی که دارد به بدن من دست می‌زند، حق ندارد این کار را بکند، من دوست ندارم و باید جلوی او را بگیرم؟ موقعی که بچه چهار-پنج ماهه است، غریبی می‌کند و دوست ندارد بغل کسی برود و ما به زور او را به بغل عمو و خاله و مادر بزرگ می‌دهیم با این استدلال که بدشان می‌آید، عیب است، زشت است. نه اینطور نیست؛ وقتی بچه غریبی می‌کند و دوست ندارد برود بغل کسی، شما این کار را نکنید. لازم نیست حتما طوری باشد که طرف مقابل بر بخورد. خیلی آرام می‌توانید بگویید مثلا پویا الان کمی خجالت می‌کشد عموجان! بعدا یواش یواش خودش می‌آید بغل شما. این باعث می‌شود احساس ناخوشایندی که اقتضای سن اوست، به رسمیت شناخته شود.

به احساسش اعتبار بدهید به جای اینکه این نخواستن را سرکوب کند، شما به او اجازه و عرصه بیان احساسش را بدهید. وقتی جایی می‌روید و بچه غذایی را دوست ندارد، به او نگویید به زور بخور. بگذارید بداند این "دوست نداشتن" یعنی چه. وقتی بچه می‌گوید من گرمم است، نگویید نه گرم نیست! سرد است، بپوش. بگذارید تشخیص دهد که گرمش است. سردش می‌شود؟ عیب ندارد بگذارید سردش شود و تجربه کند. دفعه دیگر خودش بفهمد که باید چه لباسی بپوشید. از احساس سردی کردن نمی‌میرد، اما سرکوب احساسش قطعا باعث ضربات جدی به او خواهد شد. پس این قدم اول است که ما به بچه‌ها یاد دهیم که احساس خود را به رسمیت بشناسند و تشخیص دهند که دارد به آن‌ها ظلم می‌شود و طرف مقابل حق ندارد این کار را بکند.

اعتراضِ بدون گستاخی را به او یاد بدهیم

پیش‌فرض دوم این است زبان اعتراض داشته باشد و اجازه اعتراض داشته باشد. آیا ما در خانه به بچه‌هایمان اجازه اعتراض کردن به والدین را می‌دهیم؟ حتی اگر صددرصد حق با آن‌ها باشد، این را به آن‌ها می‌گوییم؟ عذرخواهی می‌کنیم؟ به صدای اعتراض‌شان گوش می‌دهیم؟ فکر نمی‌کنم این جواب در موارد خیلی زیادی مثبت باشد. ما می‌خواهیم بچه مودب و حرف گوش کن باشد، سربه‌زیر باشد و احترام بگذارد و این کار را به بهای خاموش کردن صدای این بچه انجام می‌دهیم. ارزشش را ندارد؛ یاد بدهیم به بچه که حتی در مقابل پدر و مادر حق اعتراض دارد و البته یادش بدهیم چطور بدون گستاخی و بی‌ادبی اعتراض کند و اعتراضش را بپذیرید.

اولین پناهگاه فرزندان‌مان باشیم

و سرانجام اینکه چرا بچه‌ها نمی‌آیند ظلمی که به آن‌ها شده را به پدر و مادر بگویند؟ بخاطر اینکه یک: از خود پدر و مادر می‌ترسند و دو: احساس نمی‌کنند که پدر و مادر از آن‌ها حمایت خواهند کرد یا حرف‌شان را باور خواهند کرد. این ارتباط، این پیوند عاطفی بین والد و فرزند به سلامت شکل نگرفته و بچه‌ها دلبستگی ایمن ندارند. در مورد ترس از والدین این یک باور غلطی است که حتی من در میان اقشار تحصیلکرده جامعه می‌بینم و آن اینکه بچه باید از پدرش حساب ببرد. نه! بچه باید اول پدر را دوست داشته باشد و به او احساس نزدیکی کند و بعد به او احترام بگذارد. حساب بردن و ترس در رابطه والد و فرزندی هرگز جای ندارد و نباید داشته باشد. بچه‌ای که از خود پدر و مادر بیشتر می‌ترسد چرا باید بیاید و معضلی که برای او اتفاق افتاده است را بگوید.

کاری کنید که بچه‌هایتان در هر سنی که هستند اگر به سهو یا عمد بدترین کار‌های دنیا را کرده باشند، اولین کسی که به ذهنش می‌آید که به او پناه ببرد، شما باشید. پدر یا مادرش. متاسفانه اینطور نیست؛ وقتی بچه‌ها یک اشتباه می‌کنند و یک مشکل برایشان پیش می‌آید سعی می‌کنند از پدر و مادر مخفی کنند تا خودشان مورد سرزنش قرار نگیرند. در مواردی برخی قربانیان تعرضات جنسی وقتی که این قضیه برملا شده، توسط پدر و مادرهایشان مورد ملامت قرار گرفته‌اند که حتما یک کاری کرده‌ای، چرا این با بقیه این کار را نکرده است.

کاری بکنید که فرزندتان اطمینان داشته باشد علیرغم آن کار بسیار بد، پدر و مادر همیشه پشت او هستند و از او حمایت می‌کنند. نه اینکه کارش را تایید کنند؛ ولی پدر و مادر یک مأمن گرمی هستند برای بچه‌ها که تمام مشکلات‌شان را می‌توانند آنجا ببرند و راه‌حل مشکلات‌شان آنجا هست و حداقل چیزی که دریافت می‌کنند، حمایت و پذیرش هست.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت