چرا قرآن بعضی زنده‌ها را مرده می‌داند؟

کد خبر: 893429

چه بسیار چشمان سالمی که کورند؛ گوش‌های تیزی که کرند؛ پا‌های پرتوانی که لنگ و فلج‌اند! "آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دل‌هایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؟

چرا قرآن بعضی زنده‌ها را مرده می‌داند؟

تبیان: اسلام غذای جسم خاکی را با حلال و حرام خود معرفی می‌کند تا مسلمان، انسانی باشد، در صحت و سلامت؛ پرانرژی و فعال. برای جان ملکوتی و روح الهی انسان، به‌مراتب دغدغه بیشتر و برنامه‌های فراوان‌تری دارد. از میان برنامه‌های اسلام برای تعالی و تغذیه‌ی سالم روح، بعضی نقش محوری و پایه‌ای دارند مانند توصیه و تشویق و ترغیبی که برای علم‌آموزی و دانش‌افزایی دارد.

امیر مؤمنان علی علیه‌السلام فرموده‌اند: «دانش فراگیرید، تا برای شما زندگی به ارمغان آورد». [۱]و فرموده‌اند: «زندگی، به دانایی است» [۲]قطعاً برای انسان، چیزی اساسی‌تر و ارزشمندتر از اصل حیات و زندگی نیست، اما حیاتی که امیر مؤمنان از آن سخن می‌گویند که با دانش محقق می‌شود، چیزی فراتر از تپش قلب صنوبری یا علائم حیاتی جسمانی است؛ نشان به آن نشان که بسیاری آدم‌های زنده، قوی‌پیکر و سرحال هستند که قرآن آن‌ها را مرده می‌داند و به پیامبر عزیز خود می‌گوید که خود را برایشان خسته نکن گوش‌های این مردگان چیزی نمی‌شنود: «تو نمی‌توانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی، و نه سخنت را به گوش کران هنگامی‌که روی برگردانند و دور شوند» [۳]علاوه بر حیات کلی، قرآن برای تک‌تک اعضای اصلی آدمی، حیات روحانی قائل است که اگر آن حیات نباشد، آن عضو مرده است. چه بسیار چشمان سالمی که کورند؛ گوش‌های تیزی که کرند؛ پا‌های پرتوانی که لنگ و فلج‌اند! «آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دل‌هایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوش‌های شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چراکه چشم‌های ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دل‌هایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.» [۴]چه بسیار چشمان سالمی که کورند؛ گوش‌های تیزی که کرند؛ پا‌های پرتوانی که لنگ و فلج‌اند! «آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دل‌هایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوش‌های شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چراکه چشم‌های ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دل‌هایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.

حال برای حقیقتاً زنده‌بودن و حقیقتاً زندگی کردن، امام متقین علیه‌السلام آموختن را توصیه کرده‌اند پس حیات حقیقی آن‌ها، از جنس علم و ایمان است. گاه برای این امر مهم، الگو معرفی نموده‌اند: «ادریس را ادریس نامیدند؛ چون زیاد درس می‌خواند و مطالعه می‌کرد» [۵]و این یعنی نه کتاب پدیده‌ای نوظهور است و نه کتاب‌خوانی فرهنگی جدید؛ بلکه حتی از پیش از اسلام و در میان بزرگان ادیان دیگر، کتاب و کتاب‌خوانی جایگاه بزرگی داشته است و به آن اهتمام و تشویق داشته‌اند.

کتاب، راز ماندگاری علم

علم، چه از نوع کشف جهان طبیعت به روش تجربه باشد؛ چه از نوع دستاورد‌های فکری و فلسفی اندیشمندان باشد؛ و چه از نوع علوم وحیانی و الهی و آسمانی، همه ابزاری می‌خواهند برای ماندگار شدن و برای انتقال به دیگران. کتاب، یکی از بهترین و شاید بی‌مثال‌ترین ابزار ماندگار کردن و منتقل نمودن علم است. ابزاری که سخاوتمندانه هر نوع علمی را در دل خود جای می‌دهد و با امانت‌داری، میراث علم را به آیندگان می‌رساند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «علم را دربند کشید. عرض شد: دربند کشیدن آن چگونه است؟ فرمود: با نوشتن آن.» [۶]و برای نوشتن علم، اجر و پاداشی فراوان ذکرشده است: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل‌شده است که فرمود: «هرگاه مؤمن بمیرد و یک برگه که روی آن علمی نوشته‌شده باشد از خود بر جای گذارد، روز قیامت آن برگه پرده میان او و آتش می‌شود و خداوند تبارک و تعالی به ازای هر حرفی که روی آن نوشته‌شده، شهری هفت برابر پهناورتر از دنیا به او می‌دهد.» [۷]هرگاه مؤمن بمیرد و یک برگه که روی آن علمی نوشته‌شده باشد از خود بر جای گذارد، روز قیامت آن برگه پرده میان او و آتش می‌شود و خداوند تبارک و تعالی به ازای هر حرفی که روی آن نوشته‌شده، شهری هفت برابر پهناورتر از دنیا به او می‌دهد.

امام صادق علیه السلام ـ. خطاب به مفضّل بن عمر ـ. فرمود: "بنویس و دانش خود را در میان برادرانت منتشر کن و، چون [خواستی]بمیری، آن را به پسرانت میراث ده؛ زیرا زمانه‌ای پرآشوب بر مردم می‌رسد که در آن زمان جز با کتابهایشان همدم نشوند. " [۸]روایات بالا، مربوط به تولیدکنندگان کتاب بود، اما درباره‌ی مصرف‌کنندگان و مخاطبان کتاب نیز بیانات ائمه‌ی هدی علیهم‌السلام بسیار زیبا و کاربردی است. امیر مؤمنان علیه‌السلام کتاب را به باغی تشبیه می‌کنندکنند [۹]که دانشمندان در آن گشت‌وگذار می‌کنند و در پس این تشبیه، لذتی که آدم کتاب‌خوان از سیر در کتاب می‌برد، به خوبی لمس می‌شود؛ و فرمود: "کسی که خود را با کتاب‌ها آرامش دهد، هیچ آرامشی را از دست ندهد" [۱۰]و ما اگر کتاب‌خوان حرف‌های هم نباشیم، قطعاً گاهی پیش‌آمده که در اثر انس با یک کتاب، به آرامشی دوست‌داشتنی رسیده باشیم.

اگر به اشاره‌ی امام علیه‌السلام، علم، رمز حیات ماست و کتاب و کتابت، علم را به بند می‌کشد و محفوظ می‌دارد، پس برای اینکه روح ما زنده بماند و زنده زندگی کنیم تا شبیه مردگان متحرک نباشیم، گزیری نداریم جز این‌که با کتاب دوست شویم و البته باید هوشیار باشیم که کتاب مانند غذای جسم، خوب و بد دارد؛ باید سالم آن را تهیه کنیم تا خدای‌نکرده مسموم و بیمار نشویم.

پی‌نوشت‌ها: [۱]- "اکْتَسِبوا العِلْمَ یُکْسِبْکُمُ الحیاةَ" (غرر الحکم: ٢٤٨٦) [۲]-" بالعِلْمِ تَکونُ الحیاةُ (غرر الحکم: ٤٢٢�) [۳]- فَإِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ (روم، ۵۲) [۴]- أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ (حج، ۴۶) [۵]- تفسیر القمّی: ٢/٥٢. [۶]- منیة المرید: ٣٤�. [۷]- الأمالی للصدوق: ٩١/٦٤. [۸]- الکافی: ١/٥٢/١١. [۹]- " الکُتُبُ بَساتِینُ العُلَماءِ" غرر الحکم: ٩٩١. [۱۰]-" مَن تَسَلّى بالکُتبِ لم تفُتْهُ سَلوَةٌ" غرر الحکم: ٨١٢٦.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت