بهترین واکنش به قضایای این روزها چیست؟
چه باید کرد؟ در عرصه فرهنگ که با تهاجم مواجهیم، در عرصه اقتصاد که با جنگ! مواجهیم، در عرصه سازندگی و آبادانی که با تحریم مواجهیم چه باید کرد؟
مجله فارس پلاس: چه باید کرد؟ در عرصه فرهنگ که با تهاجم مواجهیم، در عرصه اقتصاد که با جنگ! مواجهیم، در عرصه سازندگی و آبادانی که با تحریم مواجهیم چه باید کرد؟
تکلیف ما روشن است؛ مردی روشنبین تکلیف ما را روشن کرده است؛ «باید متر به متر جنگید». آن مرد که در دهان دولتها زد و در دهان شیطان جهان زد به ما گفت که باید متر به متر جنگید. تکلیف مدعیان خوشنشین هر چه میخواهد باشد، تکلیف ما روشن است. الان وقتش است، همیشه وقتش بوده، بسم الله! امروز که امنیت داریم متر به متر باید دفاع کرد از حریمها، متر به متر باید سنگرها را چید و دیوارها را بالا برد، این کشور را متر به متر باید ساخت. آب را متر به متر باید برد به دشتهای تشنه و رساند به ریشههای بارور.
پیش باید رفت و باید متر به متر جنگید وقتیکه به جنگ ما آمدهاند. خودشان نیامده اند؛ پولشان را و زورشان را و بنگاههای سخنپراکنی قدیمی و جدیدشان را و دستگاههای تبلیغاتیشان را فرستادهاند. ماهوارهها و امواج و رادارها را فرستادهاند. با حرفهایشان به جنگ ما آمدهاند؛ با دهانهای بزرگ و عربدههای بزرگ.
اگر فرسخ به فرسخ بجنگیم جبههها و تنگهها و گذرگاههای زیادی جا میمانند؛ سنگرهای زیادی جا خواهد ماند. متر به متر باید جنگید؛ دیواربهدیوار هر سنگر، قدمبهقدم هر گذر، ریگ به ریگ هر جبهه باید جنگید. متر به متر؛ پرده به پرده هر اندیشه، حرفبهحرف هر کلام، جمله به جمله هر خبر، کلمه به کلمه هر ادعا باید جنگید.
امروز دشمن توپ و تانک نمیآورد؛ چشمبند میآورد. لشکر نمیآورد؛ عربدههای گوش کر کن میآورد و وعدههای گوش پر کن؛ حرفهای گنده گنده. دستبند و پابند میآورد و طومار اماننامه؛ بسته به طلسم فراموشیها. باور دارند بیشتر از خودمان و بهتر از خودمان -شاید- که ایرانی تا جان دارد سر تسلیم ندارد؛ به جان ما میتازند، به درون ما، به درون ذهن ما، به درون باور ما.
هر جای دیگر که باشد هیچ غلطی نمیتوانند بکنند؛ هرچند یاوهگویانی بگویند غلطی هم کرده! دیدید وقتی سر دشمنانمان را میکوبیم هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. دیدید که وقتی انتقام خونهای پاک را میگیریم و ذوالفقار ما آسمان عراق را میشکافد و در سوریه بر سر وحوش زمانه فرود میآید -بیخ گوش سربازان تادندانمسلحشان- هیچ نمیگویند، هیچ نمیتوانند بکنند. دیدید که وقتی در گوششان میزنیم خفه میشوند؟
دیدید شیر بیشه ایران را؟ شنیدید پاسخ ما را؟
تکلیف روشن است و راه روشن است؛ و راه روشن همیشه رهروانی هم دارد. امروز هم هستند کسانی که متر به متر میجنگند و چنان در گوش بدخواهان این مردم میکوبند که صدای شترق آن در فضا بپیچد. امروز در این جنگ که طبلش را نواختهاند - ۴۰ سال است که مینوازند- هستند کسانی که متر به متر پیش میروند و سنگرها را میچینند و دیوارها را بالا میبرند و دشواریها را آسان میکنند. امروز هم هستند؛ ۱۰۰ هزار نفرشان پنجشنبه در آزادیاند. آزادند و در آزادیاند برای یک رقابت بزرگ؛ رقابتی که دشمنان و طمعکاران و صاحبان اماننامهها آغاز کردهاند و در آن باید متر به متر جنگید.
هنوز هم هستند و دمشان گرم! هنوز هم هستند آنان که «من» نیستند، «ما» هستند؛ آنان که خسته نمیشوند، جا نمیزنند، کم نمیآورند. آنان که برای مردم حرف نمیزنند، برای مردمشان کار میکنند. مأیوس نمیشوند؛ تنهایشان را در کار میاندازند و نتیجه را به خدا میسپارند که هزار هزار شود نزد او انشاء الله.
اهل هر جا که هستی، از هر جای ایران که در این میدان آمدهای، خوش آمدهای. برای هر متر که میجنگی و پیش میروی هزار بار خسته نباشی، هزار هزار بار خدا قوت.
دیدگاه تان را بنویسید