ماجرای از کار انداختن ۱۰۰ تانک بعثی

کد خبر: 876200

بیسیم‌چی احمد متوسلیان با بیان اینکه در عملیات رمضان به گواه و تائید سردار مرتضی قربانی، گردان ما ۱۰۰ تانک عراقی را از کار انداخت، به بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس پرداخت.

ماجرای از کار انداختن ۱۰۰ تانک بعثی

خبرگزاری فارس: ، دفاع مقدس یگانه گنجینه معنوی ایثار، فداکاری و رشادت بهترین فرزندان این مرز و بوم است که امروز بر همه اقشار و گروه‌ها واجب است در زنده نگاه داشتن و جلوگیری از نشستن غبار فراموشی بر روی این گنجینه تلاش کنند. اصلا مگر حماسه، شهادت، هویزه، طلائیه، بستان، صدای غرش توپ‌ها، حسین فهمیده‌ها و باکری‌ها، چمران‌ها، آوینی‌ها و فراموش شدنی هستند؟

تا عاشورا و تفکر عاشورا هست و تا حسینیان و کربلایی‌ها در این مرز و بوم نفس می‌کشند بی‌تردید فراموشی هیچ سهمی در این عرصه نداشته و نخواهد داشت. امروز نفس‌های رزمندگان، جانبازان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس نه تنها یکی از مهم‌ترین عناصر زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهدا و جنگ تحمیلی است بلکه سند روشنی بر حقانیت این تفکر الهی در سرتاسر گیتی خواهد بود.

از این‌رو در هفته گرامیداشت دفاع مقدس گفت‌و‌گویی صورت داده‌ایم با حسین کریمی‌اول از رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی که به افتخار پاسداری انقلاب اسلامی نیز نائل شده و هم اکنون بازنشسته شده است که در ادامه مشروح این گفتگو را مشاهده می‌کنید.

شما چه مدتی و در چه تاریخی در جبهه‌های حق علیه باطل حضور داشتید؟

بنده در طول هشت سال دفاع مقدس به صورت متناوب از ابتدا تا انتها به مدت ۳۴ ماه در جبهه‌ها حضور داشتم و در مدتی که پشت جبهه بودم به عنوان مسوول اعزام نیرو در گنبدکاووس خدمت می‌کردم.

با کدام یک از سرداران و شخصیت‌های بزرگ دفاع مقدس همرزم بوده و ارتباط نزدیکی داشتید؟

خب طبیعتا بسیاری از بزرگان دفاع مقدس و شهدای بزرگوار و سرداران نامی جنگ را می‌دیدیم، ارتباط داشتیم، گفتگو می‌کردیم و شاگردی می‌کردیم، اما شاید آن کسی که نزدیک‌تر از همه به ما بود، جاوید‌الاثر «احمد متوسلیان» بود که به عنوان فرمانده سپاه مریوان همواره در پاسگاه شهدا کنار ما بود، با ما می‌نشست، غذا می‌خورد، حرف می‌زد و صمیمانه و بدون هیچ غرور و نگاه از بالا به پائین کنار ما بود که من آنجا بیسیم‌چی ایشان در پاسگاه بودم.

اگر بخواهم از ویژگی‌های منحصر به فرد ایشان بگویم، قاطعیت فوق‌العاده، شجاعت و نترس بودن و مهم‌تر از همه اهل محبت و مهربانی بودن ایشان است.

مهم‌ترین عامل شروع جنگ تحمیلی و تجاوز رژیم بعثی چه بود؟

بدون شک باید جنگ تحمیلی هشت ساله را با ریشه‌ای آمریکایی دنبال کرد و مطمئن بود که عراق و شخص صدام با دستور و تحریک آمریکا اقدام به حمله به ایران کرد، زیرا آمریکایی‌ها به شدت از رانده شدن از مهم‌ترین کشور در مهم‌ترین منطقه دنیا عصبانی بود و از حربه‌های ترور، جنگ‌های تجزیه‌طلبانه داخلی نیز سودی نبرده بود.

به همین منظور صدام را که فردی متکبر و جاه‌طلب بود را تحریک کرد و با ترساندن او که ایران می‌خواهد با صدور انقلاب خود در مرحله نخست عراق را تحت سلطه خود بگیرد عملا جرقه‌های نخستین حمله به ایران را روشن کرد.

رمز پیروزی ما در دفاع مقدس چه بود؟

به نظر بنده وقتی به حوادث دفاع مقدس نگاه می‌کنیم و می‌بینم که مردم ما در عین شهادت فرزندان و اعضای خانواده خود، خسارت‌های مالی شدید و وضعیت اقتصادی باز هم پای اعتقاد و انقلاب خود ایستادند، باید گفت که تفکر حاکم بر کشور و مردم تفکر و فرهنگ عاشورایی بود.

دفاع مقدس ما تداوم و استمرار عاشورا بود، زیرا امام راحل ما نیز فرمود: چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم و به هیچ وجه زیر بار ظلم و زور نخواهیم رفت.

اهداف عراق از حمله به ایران اسلامی چه بود؟

اگر بخواهیم به طور کلی پاسخ دهیم باید بگوئیم هدف دشمن یعنی آمریکا و غرب ضربه به انقلاب نوپای اسلامی ما و جلوگیری از فراگیر شدن آن و در صورت امکان تجزیه ایران و شکستن هیمنه انقلاب بود.

اما اگر بخواهیم به صورت فنی و جزئی اهداف صدام را که بازیچه دست آمریکا شد بیان کنیم باید به تصرف خوزستان، تصرف جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب‌بزرگ و تنب‌کوچک و تسلط کامل بر اروند رود اشاره کنیم که البته در دسترسی به همین این اهداف ناکام ماندند.

یک خاطره جذاب از جبهه‌ها تعریف کنید؟

یکی از جذاب‌ترین خاطره‌های من متعلق به مرحله دوم عملیات رمضان در سال ۱۳۶۱ است که ما در قالب گردان امام حسین (ع) تیپ ۲۵ کربلا که بعد‌ها به لشکر تبدیل شد قرار بود بخشی از مسیر پیشروی را صورت داده و مسیر پل وردی در یکی از مناطق را برای ورود نیرو‌های عراقی مسدود کنیم.

من در آن زمان حدود ۱۵-۱۶ سال سن داشتم و در پادگان شهید بهشتی اهواز و قبل از آغاز مرحله دوم عملیات مشغول شنیدن توضیحات مسوولان اطلاعات عملیات برای توجیه نسبت به عملیات بودیم، من با آنکه سن کمی داشتم از آن‌ها پرسیدم مسیر پیشروی که مطرح می‌کنید ممکن است از دیروز تا به امروز توسط دشمن مین‌گذاری شده باشد، شب عملیات به محض ورود به منطقه متوجه معبر مین بزرگی شدیم که باعث شد یک ساعت و نیم وقت را از ما بگیرد.

براساس آمار سرانگشتی ما حدود ۱۵۰ تانک در آن شب توسط دشمن رها شد که من چند گروه دو نفره از گردان امام حسین (ع) از جمله دو سه نفر از رزمندگان گنبدی می‌رفتیم و با نارنجک و مواد منفجره شنی و تجهیزات درونی تانک‌ها را منهدم می‌کردیم تا از کار بیفتد و دلیل آن این بود که امکان به غنیمت گرفتن و حرکت دادن آن‌ها در آن زمان نبود.

اما نکته جالب این خاطره مسدود شدن پل ورودی با برخورد دو تانک دشمن به هم و عدم امکان عبور سایر تانک‌ها بود که پس از اطمینان از عدم امکان حضور نیرو‌های درون تانک بیرون آمده و به صورت پیاده می‌جنگیدند و یا فرار می‌کردند.

براساس آمار سرانگشتی ما حدود ۱۵۰ تانک در آن شب توسط دشمن رها شد که من چند گروه دو نفره از گردان امام حسین (ع) از جمله دو سه نفر از رزمندگان گنبدی می‌رفتیم و با نارنجک و مواد منفجره شنی و تجهیزات درونی تانک‌ها را منهدم می‌کردیم تا از کار بیفتد و دلیل آن این بود که امکان به غنیمت گرفتن و حرکت دادن آن‌ها در آن زمان نبود.

فردای آن روز سردار «مرتضی قربانی» فرمانده تیپ وقتی در جمع بچه‌های گردان ما حاضر شد در حالیکه پیشانی رزمندگان را می‌بوسید گفت: ۱۵۰ تا تانک را که نه، ولی ۱۰۰ تا را زدید و زمین گیر کردید که باید گفت: «خداقوت و دمتان گرم».

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت