جانباز شیمیایی که با کارتن خوابها زندگی میکند!
چهارم مهرماه مصادف با پنجمین روز از هفته دفاع مقدس است. حقایق تلخی در جریان هشت سال جنگ در حملات شیمیایی علیه ایران شکل گرفت و مصدومین شیمیایی زیادی بر جای گذاشت. در طول جنگ تحمیلی و در اثر بیش از ۳۵۰ حمله شیمیایی، بیش از یک میلیون نفر از رزمندگان و افراد غیر نظامی ایران در معرض آلودگی با این عوامل شیمیایی قرار گرفته که از این تعداد حدود ۱۰۰ هزار نفر دچار مصدومیت شدیدتر شده و تحت مداوا قرار گرفتند.
خبرگزاری تسنیم: علیرضا یزدان پناه جانباز شیمیایی ۷۰ درصد یکی از افرادی است که در دوران دفاع مقدس مورد آلودگی شیمیایی موشکهای صدام قرار گرفته و سالهاست که از این درد رنج میبرد. وی گفت: علیرضا یزدان پناه داوطلب موزه صلح تهران و جانباز شیمیایی ۷۰ درصد هستم. من سند زنده جنگ هستم و هنوز درد گذشته بر تنم باقیست.
در ۱۵ سالگی وارد جنگ شدم هفت ساله بودم که انقلاب شد و در ۹ سالگی ام جنگ شروع شد. در ۱۵ سالگی وارد جنگ شده و زمانی که به کشور تجاوز شد بنابر وظیفه و هدف برای دفاع از ایران و مردم به جبهه رفتم و خواستم جلوی تجاوز عراقیها گرفته شود. از کلمه جنگ متنفرم، زیرا این کلمه مرا به سمت سیاهی و رنج و مشکلات میبرد. نباید اسمش را جنگ بگذاریم بلکه این یک دفاع جانانه است.
در پادگان حمیدیه در اهواز جزء گردان انصارالمومنین بودم. بخاطر زمین ماسهای آنجا بدون کفش راه میرفتم. در پادگان با بچهها والیبال و فوتبال بازی میکردم و از بچگی علاقه زیادی به این ورزشها داشتم. چند روزی به عملیات مانده بود در چادر نمازخانه جمع شدیم و دعای ندبه و توسل برقرار شد و اعلام شد که دیگر نمیتوان نامهای نوشت و عملیات نزدیک است. قبل از عملیات به بچهها یک نامهای دادند که برای نوشتن وصیت نامه بود. همه نامهها را نوشتند و تحویل دادند. یک شب قبل از عملیات سوار بار کمپرسیها شدم و به دژ خرمشهر رفتم. ساعت ۱۱ شب سوار خودروی لنکروز شده و به خط مقدم شلمچه رفتم. روز بعد در عملیات کربلای ۸ در شرکت و مورد حملات شیمیایی هواپیماهای عراقی قرار گرفتم. ۲۱ فروردین سال ۶۶ بود. بعد از شیمیایی شدن به بیمارستان منتقل شدیم.
در معرفی کشور به عنوان قربانی سلاحهای شیمیایی کوتاهی کرده ایم متاسفانه ایران مانند ژاپن به عنوان قربانی سلاحهای شیمیایی معرفی نشده است. برای قربانیان هیروشیما و ناکازاکی هر ساله مراسمهایی برگزار میشود و به مردم معرفی میشوند. به قدری قوی و پررنگ کار کرده اند که از سراسر دنیا برایشان مهمان میآید. همراه هنرمندان و جانبازان دو بار در این مراسم شرکت کردم. بخاطر کم کاری مسئولین نتوانسته ایم قربانیان سلاحهای شیمیایی خود را به جهانیان معرفی کنیم.
ما برای معرفی خودمان تمام تلاش را کرده ایم و تنها دولت و مسئولین در این راه ضعیف عمل کرده اند. اما با اینهال دوستان ما به عنوان «NGO» تا حدودی توانسته اند نسبت به گذشته خود را معرفی کنند.
سلاح شیمیایی در جهان ممنوع است و عراق بعد از جنگ جهانی اول توسط صدام علیه ما استفاده کرد و افراد زیادی در ایران مجروح شدند. ما هنوز درگیر بمبهای شیمیایی هستیم و روز به روز جانبازان شیمیایی بخاطر عوارض شیمیایی به شهادت میرسند. باید به تمام جهان اعلام کنیم که چنین اتفاقی برای ایران افتاده و برای آنها درس عبرتی شود تا دیگران از این سلاحهای مخرب استفاده نکنند.
سالها زمان برد بنیاد شهید را قانع کنم که از درون تخریب شده ام چهل یا پنجاه درصد جانبازان شیمیایی ما زیر ۲۰ سال بودند و به دلیل عوارض روحی و جسمی این موضوع بسیاری از این جانبازان نتوانستند درس و کار خود را ادامه دهند. اکثر این افراد پشتوانه مالی نداشتند و در برابر مسائل درمانی و مالی با مشکل روبرو شدند. در ابتدا ما از نظر ظاهری آسیب زیادی نداشتیم، اما از لحاظ درونی رنج میبردیم و کسی متوجه این موضوع نبود و فکر میکردند ما آسیبی ندیدیم؛ لذا در مورد استخدام و کار با مشکل روبرو شدیم.
برخی مسئولین در بنیاد شهید فکر میکردند باید از نظر ظاهری تخریب شده باشیم، اما این موضوع درست نبود و تا امروز در شرایط سختی زندگی کردم. هر سال که میگذشت شیمیایی ما افزایش و رسیدگی مسئولین کمتر میشد.
بابت تهیه دارو هزینههای هنگفتی میدهم ما بابت جانبازی و شرکت در جنگ از کسی توقعی نداریم، اما باید حداقلی را برای ما فراهم کنند. اگر مسئولین درامد ما را بیشتر کنند کمی درد و رنج ما کمتر میشود. امروز دارو و درمان ما به سختی انجام میشود. ما بابت تهیه دارو هزینه هنگفتی میکنیم که باید برای جانبازان داروها رایگان باشد. از بنیاد شهید و امورایثارگران بسیار ناراضی ام، زیرا اینقدر به جانبازان بداخلاقی کرده که دیگر حوصله رفتن و پیگیری کردن هزینههای درمانی خود را ندارم.
متاسفانه مسئولین پیگیر مشکلات جانبازان نیستند درحالی که ما در برابر دشمنان جنگیدیم و جلوی تجاوز آنها را گرفتیم و ما بودیم که در این ۸ سال جنگ دفاع مقدس جان خود را فدا کردیم.
مشکلاتمان برای خانواده و فرزندان و اطرافیان ما نیز تاثیر میگذارد و تلفات جنگ بسیار بزرگتر از آن است که فکر میکنیم. بیش از ۳۰ سال از جنگ گذشته و در موضوع سلاح خودکفا شده ایم، اما باید فکری هم در مورد تبعات بعد از جنگ بکنیم.
هنوز دغدغه تهیه اسپره و دستگاه اکسیژن ساز را به دوش میکشم/ حس میکنم تاریخ اعتبارم گذشته است! ما هنوز دغدغه اسپره و دستگاه اکسیژن ساز و ... را به دوش میکشیم. ما برای درمان و داروهای خود نباید التماس سازمانها را بکنیم. جانباز نباید دغدغه داشته باشد، اما شرایط ما بسیار سخت است. دستگاه اکسیژن ساز همراه ساخت آمریکا است و کشورهایی که سلاح شیمیایی را میسازند دستگاههای درمانی را درکنار اینها ارائه کرده و میفروشند لذا جنگ یک تجارت پرسود برای کشورهاست. حس میکنم تاریخ اعتبارم گذشته است و مسئولین که آن زمان به ما احتیاج داشتند از ما استفاده کردند و امروز که برایشان سودی نداریم رهایمان کرده اند فلذا این سوء استفاده ظلم بزرگی در حق ما و جانبازان است. من در محل زندگی با کارتن خوابها زندگی میکنم. برای این افراد غذا میبرم با آنها دردودل میکنم و از بودن در کنارشان لذت میبرم، دردهایم را اینگونه تسکین میدهم.
دیدگاه تان را بنویسید