آقای زیباکلام!چرا زبانِ مذاکره،«دشمنی»را به«دوستی»تبدیل نکرد؟
بسیج اساتید تهران بزرگ طی نامهای در پاسخ به صادق زیباکلام نوشت: اگر شما راست میگویید چرا زبانِ مذاکره، «دشمنی» را به «دوستی» تبدیل نکرد؟!
خبرگزاری فارس: بسیج اساتید تهران بزرگ طی نامهای در پاسخ به اظهارات صادق زیباکلام درباره سخنانی که آیت الله مصباح یزدی در همایش سالانه بسیج اساتید مطرح کرد، نوشت: اگر شما راست میگویید چرا زبانِ مذاکره، «دشمنی» را به «دوستی» تبدیل نکرد؟!
متن این نامه در ادامه آمده است:
«در هجدهمین اجلاسِ سراسریِ بسیجِ استادان کشور که هفتۀ گذشته در دانشگاه تهران برگزار شد، فقیه و فیلسوف اجتماعی حضرتِ آیتالله مصباحیزدی نیز بهعنوانِ مدعو، به ایرادِ سخنرانی دربارۀ تکالیف و مسئولیّتهای انقلابیِ اساتیدِ بسیجی پرداختند و نکات و لطایفِ ارزشمندی را در اینباره، مطرح کردند. ایشان در حاشیۀ بحثِ خویش و بنا به مناسبتی، این نظر را بیان کردند که: «نمیخواهم سیاهنمایی کنم، اما در میانِ صدوخوردهای از کشورهای جهان، کمتر از انگشتانِ یک دست، دوستِ واقعی داریم؛ اکثریّتشان به خونِ ما، تشنه هستند، و در بهترین حالت، نسبت به ما، بیتفاوت هستند. البته ممکن است به زبانِ نرم، با ما صحبت کنند، اما تجربه نشان داده که با ما دشمن هستند. در این شرایط، باید همانندِ اوّلِ انقلاب و دورانِ دفاعِ مقدس، بسیج شویم.»
در مقابل امّا، برخی چهرهها و رسانهها، به این سخن، به دیدۀ انتقاد نگریسته و دربارۀ موقعیّتِ جهانِ انقلابِ اسلامی، این پرسش را مطرح کردهاند که چرا کمتر از انگشتانِ یک دست، دوستِ واقعی داریم؟ از جمله کسانیکه در اینباره، اظهارِ نظر کرده، آقای دکتر صادق زیباکلام است. ایشان در مقامِ تعلیلِ این وضع، گفته است: رفتارِ سیاسیِ خودِ ما با دیگران، باعث شده است که ما هیچ دوستی در دنیا نداشته باشیم و همه را دشمنِ خود کردهایم؛ به این معنی که اصرارِ ما بر دشمنی با آمریکا و نابودیِ اسرائیل و اینکه خودمان را همواره حقّ و مظلوم نشان دهیم و دیگران را باطل و ظالم بدانیم، و غرور و تکبّری که سالهاست گریبانگیرِ ما شده، موجب گردیده که دوستی در دنیا نداشته باشیم.
وی افزوده است: در نتیجۀ سیاستهای چند دهۀ اخیر، تغییراتِ عمیقی در جامعۀ ایران رخ داده است، بهطوریکه مردمِ ایران، مردمِ زمانِ جنگ نیستند، و نگاهِ مردم به نظام و دین، تغییر کرده است. دربارۀ این دعاوی، گفتنیهای تبیینگر و روشنیبخشی وجود دارد که در اینجا، به پارهای از آنها اشاره میکنیم؛ البته ایرانیان غافل از آن نیستند که امثال دکتر زیبا کلام که در نقش بازیگران فیلمهای تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری مقابل دوربین رفته و بدون برآورد علمی و عقلی به تصویرسازی خوشبینانهای از دشمن مبادرت کردند باید اینک از مسؤولیت اجتماعی وعدههای خود با مردم شانه خالی نکنند؛ امّا استادان بسیجی هیچگاه با پرسشها، رفتاری آمیخته با صناعتِ جدل پیشه ننموده و فرافکنی ایشان را از موضع علم و اخلاق به شرح زیر پاسخ میدهند.
انقلاب، «شروعکنندۀ» چالش و دشمنی نبود
نکتۀ ابطالکنندۀ نخستِ شبهه افکنی دکتر زیبا کلام این است که برخلافِ تصوّرِ القاء شده، هرگز اینطور نبوده که انقلاب، مسیرِ دشمنی با ایالاتِ متحدۀ آمریکا را در پیش گرفته و پرچمِ معارضه و تقابل را برافراشته باشد، بلکه این آمریکا بود که استقلالخواهیِ انقلابِ مردمِ ایران را برنتابید و با هر حربهای، کوشید تا دورۀ غلبه و سلطۀ خود بر ایران را احیاء کند و به این واسطه، از هیچ نوع دشمنی و خباثتی، فروگذار نکرد. بعضی خیال میکنند دشمنیهایی که با ما میشود بهخاطرِ این است که ما ستیزهگری کردهایم، ولی ما «شروعکنندۀ نزاع» نبودیم، بلکه آنها از همان اوّل با «بدگویی»، «تحریم»، «طلبکاری»، «پناه دادن به دشمنِ ملّتِ ایران» و ... دشمنی را شروع کردند. وانگهی، فقط آمریکا با ما دشمنی نمیکند، بلکه دولتهای غربیِ دیگر نیز اینطور هستند، در حالیکه ما با آنها کشمکشی نداشتیم. بنابراین، نباید خودمان را فریب بدهیم و بگوییم دشمنی نکنیم تا دشمنی نکنند. [۱]ایشان در جای دیگری نیز تصریح میکند: آمریکا از آغازِ پیدایشِ جمهوریِ اسلامی، با او «دشمنی» کرد و در صددِ «براندازی» بود. [۲]هزینۀ «سازش» و «تسلیم»، بیش از «چالش» و «مقاومت» است
جناب آقای دکتر زیبا کلام و همفکران وی میدانند اگر چالش و دشمنی، به این دلیل مذموم است که هزینهزا و خسارتبار است، باید گفت: سازش و تسلیم نیز حاملِ پیامدهای منفیِ و مخرّب است. پس اینگونه نیست که چالش، مسیرِ پُرهزینه باشد، و سازش، مسیرِ بیهزینه. امّا کیست که نداند، چالش اگر «عقلانی» و «منطقی» و «با اعتمادبه نفس» باشد، هزینهاش «بهمراتب کمتر» از هزینۀ سازش است؛ چون اینطور نیست که قدرتهای توطئهگر و متجاوز در برابرِ سازشِ ما، به یک حدّی «قانع» باشند و متوقف شوند. [۳]پس «هزینۀ تسلیم شدن»، بهمراتب بیشتر از «هزینۀ مقاومت کردن» است. [۴]چهار دهه، تجربۀ فعّالیّتِ بینالمللی نیز به ما نشان میدهد که «هزینۀ تسلیم شدن» در برابرِ قدرتهای زورگو، بهمراتب بیشتر از «هزینۀ ایستادگی» در مقابلِ آنها است. [۵]ایستادگی کردن، «دستاوردهای بسیار بزرگی» دارد که صدها برابرِ آن هزینه، برای ملّتها ارزش دارد، امّا تسلیم شدن در مقابلِ دشمنِ خبیث، جز «لگدمال شدن» و «ذلیل شدن» و «بیهویّت شدن»، هیچ اثری ندارد. [۶]این قانونِ لایتخلّفِ خدای متعال است که فرمود:
فَلا تَهِنوا وَ تَدعوا اِلَی السَّلمِ وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ وَ اللهُ مَعَکُم وَ لَن یَتِرَکُم اَعمالَکُم [۷]سُست نشوید و دعوت به سازش با دشمن نکنید، چون خدای متعال، شما را برتر قرار داده است، و پاداش این مجاهدت را بهطورِ کامل، به شما خواهد داد.
اختلافاتِ مبنایی، «سوءتفاهماتِ حلّشدنی» نیستند!
از سوی دیگر، منطقِ حاکم بر خصومتورزیها و معارضهها با نظامِ جمهوریِ اسلامی، متفاوت با منطقها دیگریست که جریانِ سلطه بهکار گرفته است. به بیانِ دیگر، صفآرایی در برابرِ این نظامِ سیاسی، ریشه در خاستگاهِ متفاوتی دارد و بر دلایلِ خاصی، تکیه دارد. دشمنیها با نظامِ جمهوریِ اسلامی، «دشمنیِ ویژه»ای است، چون نظامِ جمهوریِ اسلامی، پدیدهای است که در دنیا سابقه ندارد؛ چراکه یک نظامی بهوجود آمده است بر پایهی «اسلام»، که در آن ضدّیّت با «استکبار» و «استبداد» و «ظلم» و «تبعیض» و کارهایی که امروز قدرتها در دنیا میکنند، هست، و این نظام، روزبهروز رشد پیدا کرده و هر کار کردهاند، نتوانستهاند متوقّفش کنند. معنای این وضع، آن است که امروز در جهان، «قدرتِ جدید»ی در حالِ سَر برآوردن است که منافعِ ظالمانه قدرتهای مستکبر را به چالش میکِشد. دشمنی با جمهوریِ اسلامی، به علّتِ این است. [۸]بدین جهت، این تصوّر که چنانچه ما با آمریکا توافق کنیم، خواهیم توانست که مشکلاتِ را حلّ کنیم، مبتنی بر «توهم» است نه «واقعیّت»؛ چون از لحاظِ منطقی، «امکان ندارد» که نظامیِ مثلِ جمهوریِ اسلامیِ ایران، موردِ محبّت و ملاطفتِ نظامیِ مثلِ آمریکا قرار گیرد. پس مسأله، قابلِ فروکاهیدن به «سوء تفاهم» نیست، که انتظار داشت با «مذاکره» و «رابطه» و «مصالحه» حلّ شود، بلکه مسأله، «اصلِ موجودیّتِ نظامِ جمهوریِ اسلامیِ ایران» است و آنچه قدرت و استقلال و پیشرفتِ ناشی از اسلام که در قالب ِاین نظام بهوجود آورده است، برای آمریکا است، قابلِ قبول نیست.
این پرسش مهم است که نظامِ جمهوریِ اسلامی، اگر تا کجا «عقبنشینی» کند، آمریکا دیگر «دشمنی» نمیکند؟! اکنون قضیّۀ هستهای حلّ شده، اما قضیّۀ موشکها را مطرح کردهاند و انتظار دارند از این نیز عقبنشینی کنیم! اگر قضیّۀ موشکها حلّ بشود، قضیّۀ حقوقِ بشر در میان خواهد بود، و اگر این برطرف شود، قضیّۀ شورای نگهبان و بعد ولایتِ فقیه و آنگاه حاکمیّتِ اسلام. بنابراین، نزاعِ ما با امریکا بر سرِ «مسألههای کوچک و جزئی» نیست. [۹]بنابراین، دشمنیِ آمریکا با جمهوریِ اسلامی، «دشمنیِ عمیق» است، و مخالفت بر اساسِ مسئلهای مثلِ مسألۀ اتمی نیست، بلکه بحث این است که اینها با نظامی که در این منطقۀ حسّاس، پرچمِ اسلام را در دست گرفته و سَر بلند کرده و با ظلمهای آمریکا مخالفت میکند، دشمن هستند. از اینرو، مسألۀ آنها این است که جمهوریِ اسلامی نباید باشد.
تکیۀ آمریکا روی قضیّۀ هستهای و موشک و امثالِ اینها برای این است که میخواهند «عناصرِ قدرتِ» جمهوریِ اسلامی را از بین ببرند. [۱۰]سخن در این است که امروز، نبردِ «جمهورىِ اسلامى» با «استکبار» - که با انقلاب، آغاز شد و همچنان، با قوّت ادامه دارد - همان نبردِ «رسولانِ الهی» با «طواغیت و شیاطینِ انس و جن» است؛ زیرا ما بهدنبالِ تحقّق بخشیدن به آرزوهاى بزرگِ پیامبران و صدّیقان و شهیدان هستیم. پس جبهۀ شیطانىِ زمان، به اقتضای طبعِ خویش، با چنین آرمان و حرکتى مخالف است، و کارشکنى و اذیّت و تهدید میکند. [۱۱]بر اساس باید گفت: بسیاری از مسائلِ و مناقشاتِ ما با آمریکا، «قابلِ حلّ نیست»، چون مشکلِ آمریکا، خودِ «نظامِ جمهوریِ اسلامی» است؛ اینکه حکومتی در جای مهمّی مثلِ ایران به وجود بیاید، که به آری و نۀ قدرتی مثلِ آمریکا اعتنا نداشته باشد، برای آنها غیرِ قابلِ تحمّل است. [۱۲]هدفِ دشمن، «براندازیِ نظامِ جمهوریِ اسلامی» است و مسألۀ برجام و مانندِ آن، «بهانه» است. هنگامیکه تحریمهای هستهای شروع شده بود، کسانی از معاریف و مسئولانِ سطحِ بالا، به من میگفتند شما چه اصراری دارید که روی مسألۀ هستهای میایستید تا آمریکا، بهانهگیری کند، در حالی که اگر از آن عبور کنید، راحت خواهیم شد. خدا از سرِ تقصیراتشان بگذرد. امروز با اینکه مسألۀ انرژیِ هستهای را در برجام، «به شکلی که مخالفینِ ما میخواستند»، زیرِ بار رفتیم و قبول کردیم، امّا دشمنیها تمام نشد، بلکه مسألۀ حضورِ ما در منطقه و یا مسألۀ صنعتِ موشکی را مطرح میکنند.
پس اگر فردا اعلام کنیم که ما دیگر موشک درست نمیکنیم، یا بیشتر از فلان مقدار بُرد، موشک تولید نمیکنیم، بهانۀ دیگری را مطرح خواهند کرد. دعوای آمریکا با ما، «دعوای بنیادی» است؛ چون آنها با اصلِ «نظامِ جمهوریِ اسلامی» مخالفند. علّتِ مخالفت با نظامِ جمهوریِ اسلامی این است که انقلاب و جمهوریِ اسلامی، دستِ سلطۀ آمریکایی را از ایران کوتاه کرد، در حالیکه پیش از این، آمریکا بر ایران که کشوری دارای ثروت و با امکانات و در موقعیّتِ راهبردی و حسّاسِ جغرافیایی است، بهطورِ کامل، مسلّط بودند. اینها میخواهند به جمهوریِ اسلامی، «باید» بگویند؛ اما، چون نمیتوانند، با آن دشمنند و میخواهند آن را بردارند؛ محلّ نزاع، این است. [۱۳]«تجربههای عینیِ تاریخی»، موِّیدِ رفتار ما هستند
حتّی اگر تجربههای تاریخیِ عینی و بینالاذهانی را نیز ملاکِ قضاوت قرار دهیم و از این زوایه به مسأله بنگریم، باز هم به نتیجۀ متفاوتی از آنچه که تاکنون بیان شد، دست نخواهیم یافت؛ چون واقعیّتهای تاریخیِ معطوف به مناسباتِ ما با غرب، و بهطورِ خاص، ایالاتِ متحدۀ آمریکا، همگی حاکی از خباثت و خیانتِ آنهاست و کمترین جایی را برای خوشبینی و ملایمت باقی نمیگذارد. از اینرو، هرگز با استناد جُستن به عقل و عقلانیّت، نمیتوان همگرایی و همدلی با غرب را تجویز کرد؛ زیرا کسانیکه امروز، طرفدارِ «نزدیکی به غرب» هستند و میگویند برای پیشرفت، باید به غرب «تکیه» کنیم، عقلشان را باختهاند و اهلِ تعقّل نیستند؛ چون رفتارِ غرب، «تجربههایی عینی» را در اختیارِ ما قرار داده است که نافی این سخن است. [۱۴]گو اینکه حتی عقل ابزاری نیز خواستار عقب نشینی یک فرد و ملّت مقابل حقوق مسلم خود نیست؛ پس عقل باختگی کنونی در جریان غربزدگی و طیف شبهروشنفکری، سطحیترین نوع سیاست ورزی تجویزی در ایران است؛ از این رو باید گفت: ما از غرب صدمه دیدهایم و نباید فراموش کنیم که غرب با ما چه کرده است. [۱۵]مخالفتِ ما، لجاجتِ کودکانه و از سرِ خودبزرگبینی و حسادت نیست، بلکه حاصلِ محاسباتِ برخاسته از تجربههای تاریخیِ تلخِ ما است که از حافظۀ تاریخیمان، پاک نخواهد شد.
پس تقابلِ ما با آمریکا، به سببِ «تعصّب» و «غرور» نیست. چه آمریکا و چه بعضیها در داخل، به افکارِ عمومی القاء میکنند اینکه امام خمینی فرمود: هر چه فریاد دارید، بر سرِ آمریکا بزنید از سرِ «تعصّب» و «غرور» بوده است، نه «منطق». اما این سخنِ امام خمینی (ره)، حاوی «پشتوانۀ منطقیِ محکم» و موجد دانش تجربی است و آن منطق این است که اساسِ سیاستِ آمریکا، «افزونطلبی» و «دستاندازی» است. از اینرو، امروز هم همین حکم، جاری است. نگویند اگر امام خمینی هم امروز بود، مانندِ آنها عمل میکرد، در حالیکه امام اگر امروز بود، همان «فریادِ ابراهیمی و بتشکن» را سَر میداد؛ همان فریادی که ملّت را بیدار کرد و به انقلاب رساند. [۱۶]بهعبارتِ دیگر، واقعیّتهای جهانی، تغییر نکرده و جریانِ سلطه، همچنان همان جریانِ سلطه است و تغییرِ ماهیّت و منش نداده که بتوان گفت: بهواسطۀ دگرگون شدنِ شرایط، باید مسیرِ دیگری را در پیش گرفت.
«منافعِ ملّیِ» ما، گسسته از «هویّتِ ملّی»مان نیستند
چنانچه اشکال شود که گفتههای قبلی، همگی مبتنی بر انگارهها و اندیشههای ایدئولوژیک هستند، حال آنکه سیاستِ خارجی، باید مبتنی بر منافع و عاری از ملاحظات و گرایشهای ایدئولوژیک باشد، و همین ایدئولوژیزدگی در سیاستِ خارجی، موجبِ دشمنتراشی و جبههبندی بر ضدّ ما شده است، باید گفت: منافعِ ملّی و هویّتِ ملّیِ ما، با یکدیگر همخوان و ملازم هستند و اینگونه نیست که در صورتِ اعراض از هویّتِ ملّی، به منافعِ ملّی دست یابیم. شاید بتوان این طور تحلیل کرد که هویّتِ ملّیِ ما، روحِ حاکم بر منافعِ ملّیمان، یا ابزارِ وصولِ ما به آنهاست.
بر این اساس، اگر چیزی را به عنوانِ «منافعِ ملّی» در نظر بگیریم، اما «هویّتِ ملّی» را پایمال کنیم، بهقطع، اشتباه کردهایم، چون امری که با هویّتِ ملّیمان تعارض داشته باشد، جزء منافعِ ملّیمان هم نیست، و عناصرِ اصلیِ هویّتِ ملّتِ ما عبارتند از: «عمقِ تاریخی»، «اسلام» و «انقلابِ اسلامی». [۱۷]ایدئولوژیزدایی از سیاستِ خارجی و مناسباتِ ما با جهانِ خارج، تأمینکنندۀ منافعِ ملّیمان نیست، بلکه ما را آسیبپذیر و ضعیف کرده و دشمن را قادر میسازد که بهآسانی و بدونِ مانع، دستِ تصرّف و تعدّی به سوی منافعِ ملّیِ ما دراز کند و استیلا و تفوّقِ خویش را بسط دهد.
تاریخِ «قُدسی» و «غیرِ تجدُّدی»، در راه است
به عکس ادعای دکتر زیبا کلام و صرف نظر از مشکلات اجتماعی تاریخ، امّا در روندی که در دورۀ اخیر و تاکنون طی کرده، به ضرّرِ ما نبوده و قدرت را از ما نستانده است، بلکه پیشرویِ تاریخ، منطبق با پیشرویِ ما بوده است؛ زیرا با همهى زرقوبرقى و جلالِ ظاهرى و توانایىهاى مادّىاى که جبههى طاغوت و استکبار دارد، حرکتِ الهى و پیامبرانۀ انقلابِ اسلامی، همچنان پیش میرود و اثر میگذارد و عمق پیدا میکند. [۱۸]این در حالیست که جهانِ متجدِّد و غربِ زیادهخواه، در سراشیبی قرار گرفته و از برآوردنِ خواستهها و تمنیّاتش، عاجز مانده است.
اگرچه ما یک «جبههی عظیم و وسیعِ دشمن» در مقابلِ خودمان داریم که همگی، «دشمنِ نظامِ جمهوریِ اسلامی»اند، و، چون قدرتِ رسانهای، اقتصادی، سیاسی و امنیّتی در اختیارِ آنها است، تواناییِ انجامِ خیلی کارها را هم دارند، اما با این حال، نباید بر خویش لرزید و از سنّتِ الهی غفلت کرد و از یاد بُرد که با وجودِ دشمنیهایی در سطوحِ بالاتر، انقلابِ اسلامی با دستهای خالیِ تودههای مردمِ مسلمان، پیروز شد! پس امروز هم با وجودِ همان دشمنیها، اگر نیروهای انقلابی به لوازمِ ایمانِ خویش عمل کنند، بهقطع، پیروز خواهند شد؛ یعنی اگر صادقانه واردِ میدان بشویم، ایستادگی کنیم، بصیرت به خرج بدهیم، بهموقع اقدام کنیم، درست حرف بزنیم و درست عمل بکنیم، به پیروزی دست خواهیم یافت؛ [۱۹]چنانکه حضرتِ امیر - علیه السلام - دربارۀ جنگهای زمانِ حیاتِ رسولِ اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - میگوید آن جنگهای خونین، بر ایمانمان مىافزود، چونکه در راهِ راست، پابرجا بودیم، و در سختیها شکیبا، و در جهاد با دشمن، کوشا بودیم، از اینرو:
فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْکَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِیاً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ وَ لَعَمْرِی.
چون خداوند، ما را آزمود و صدقِ ما را مشاهدت فرمود، دشمنِ ما را خوار ساخت، و رأیتِ پیروزىِ ما را برافراخت؛ چندانکه اسلام، به هر شهر و دیار رسید، و حکومتِ آن در آفاق، پایدارگردید. [۲۰]امروز نیز، عهدِ تاریخیِ ماست، و آنچه که رخ خواهد داد، به عملِ ما وابسته است. ازنفسافتادهها و پشیمانشدهها و مرعوبانِ قدرتِ غرب، زبان به ملامتِ انقلاب و انقلابیگری میگشایند و انقلاب را به سببِ مواضعِ قاطعانه و استقلالطلبانهاش، مؤاخذه و متهم میکنند و نسخۀ «تسلیم» و «سازش» در قالبِ «آشتی با جهان» و «تعاملِ سازنده با جهان»، تجویز میکنند، اما امروز، بیش از هر زمانِ دیگر، «واقعیّت» و «عینیّت»، ناقضِ مدّعا و رویکردِ آنهاست؛ چون تجربۀ عملیِ اخیر، بهوضوح نشان داد دشمنانِ جهانیِ ما، با «زبانِ مذاکره و گفتگوی دیپلماتیک»، بلکه حتّی با وجودِ پارهای «عقبنشینیها» و «انفعالها»، رام نمیشوند و دست از دشمنی و کینه و خدعه برنمیدارند؛ پس نباید پس از گذشتِ ایرانیان از سنت غربزدگی، جریان شبه روشنفکری حتی از ممیزۀ ادّعایی خود یعنی تشبث به عقلابزاری هم دور افتاده و به عقلباختگی نقل مکان کند.
در پایان ضمن احترام به منتقد محترم، اما زمان آن رسیده که ایشان و همفکران محترمشان که نقش نظریه پردازان مذاکرات (حداقل شش ساله اخیر) با دشمن بودند نه برمبنای نظری ما بلکه با توجه به عقل ابزاری لیبرال، به ایرانیان توضیح دهند که چرا با وجود مذاکرات بی وقفه، بی حد و حسر با دشمنان پیمانشکن این مُلک و ملّت، عطف توجه به واگذاری برخی امتیازات حیرت آور به آمریکا و اروپا، این کشورها هنوز همانند گرگی درنده به ملت بزرگ و کهن ایران نظر دارند؟!
بسیج اساتیدِ دانشگاه، مراکز آموزش عالی و پژوهشی تهران بزرگ
پی نوشت:
[۱]. حضرتِ آیتالله خامنهای؛ در دیدارِ مسئولانِ نظام؛ ۲۵ خرداد ۱۳۹۵.
[۲]. همو؛ در دانشگاهِ فرهنگیان؛ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷.
[۳]. همو؛ در مراسمِ سالروزِ رحلتِ امام خمینی؛ ۱۴ خرداد ۱۳۹۶.
[۴]. همو؛ در دیدارِ دانشجویانِ دانشگاهِ امام حسین (علیهالسلام)؛ ۹ تیر ۱۳۹۷.
[۵]. همو؛ در مراسمِ اعطای حکمِ تنفیذِ ریاستجمهوری؛ ۱۲ مرداد ۱۳۹۶.
[۶]. همو؛ در دیدارِ دانشجویانِ دانشگاهِ امام حسین (علیهالسلام)؛ ۹ تیر ۱۳۹۷.
[۷]. محمّد: ۳۵.
[۸]. حضرتِ آیتالله خامنهای؛ در دیدارِ مسئولانِ نظام؛ ۲۵ خرداد ۱۳۹۵.
[۹]. همو؛ در دیدارِ مسئولانِ نظام؛ ۲۵ خرداد ۱۳۹۵.
[۱۰]. همو؛ در دیدارِ مسئولانِ نظام؛ ۲ خرداد ۱۳۹۷.
[۱۱]. همو؛ در دیدارِ مسئولانِ نظام؛ ۱۶ تیر ۱۳۹۳.
[۱۲]. همو؛ در دیدارِ مسئولانِ نظام؛ ۲۲ خرداد ۱۳۹۶.
[۱۳]. همو؛ در دانشگاهِ فرهنگیان؛ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷.
[۱۴]. همو؛ در دیدارِ دانشجویان؛ ۱۲ تیر ۱۳۹۵.
[۱۵]. همو؛ در دیدارِ اعضاى مجلسِ خبرگانِ رهبرى؛ ۲۰ اسفند ۱۳۹۴.
[۱۶]. همو؛ در دیدارِ دانشآموزان و دانشجویان؛ ۱۲ آبان ۱۳۹۵.
[۱۷]. همو؛ در دیدار مسئولانِ نظام؛ ۲۲ خرداد ۱۳۹۶.
[۱۸]. همو؛ در دیدارِ مسئولانِ نظام؛ ۱۶ تیر ۱۳۹۳.
[۱۹]. همو؛ در دیدارِ مردم؛ ۱۹ دی ۱۳۹۴.
[۲۰]. نهجالبلاغه؛ ترجمۀ سیدجعفر شهیدی؛ خطبۀ ۵۶.»
دیدگاه تان را بنویسید