به برادرم آمپول اعتراف زده بودند
پیکر شهید رکنآبادی از بین آن شهدایی که حدود ۵۰۰نفر بودند از همه سالمتر مانده بود. دلیل دوم که چرا مغز و اعضای بدن شهید رکن آبادی را خارج کردند این است که بنده با کارشناسان امنیتی صحبت کردم آنها معتقد بودند به احتمال زیاد ایشان را ربوده بودند و به او آمپول اعتراف زدند؛ مغز ایشان را برای این مورد از بدن خارج کردند و برای تخلیه بقیه اعضای بدن گفتند به احتمال زیاد او را با آمپول سمی شهید کرده اند چون آثار آمپول ها در بدن می ماند به همین دلیل مغز و اعضا را از پیکر تخلیه کردند. در واقع میخواستند اثر انگشتشان را پاک کنند.
روزنامه قانون: «حادثه تلخ منا و شهید شدن تعداد زیادی از مسلمانان جهان و به ویژه هممیهنان عزیزمان که بیشک سیاستهای خصمانه آل سعود در آن تاثیر فراوانی داشت، هیچ گاه از ذهن و خاطرات مردم ایران فراموش نخواهد شد. در این چند سال که از فاجعه منا میگذرد با فرارسیدن مناسک حج، افرادی که در آن حادثه حضور داشتند و خانوادههای شهدای این فاجعه دچار اضطراب و دلتنگی خاصی میشوند و چشم به راه اقدام مسئولان برای پیگیری خسارات وارد شده میمانند. یکی از افرادی که در این فاجعه به شهادت رسید و درباره نحوه شهادتش شک و شبهه فراوان وجود دارد، غضنفر رکنآبادی، سفیر پیشین ایران در لبنان است. همگان بر این باورند که رژیم آل سعود از حضور شهید رکنآبادی در مناسک حج استفاده کرد، او را ربوده و بعد به شهادت رساند. برای روشن شدن ماجرا و شناخت ابعاد روحی و فکری شهید به سراغ مرتضی رکنآبادی، برادر سفیر پیشین ایران در لبنان رفتیم که به گفته خودش بسیار همراه و همدل بودند. برادر رکن آبادی معتقد است این شهید به دلیل کارایی و عملکرد مناسب در جبهههای محور مقاومت خار چشمی برای دشمنان و عنصر نامطلوبی برای آل سعود به شمار میرفت که همواره آنها دنبال ترور او در همه جای دنیا بودند و در جایی که کسی فکرش را نمیکرد او را به شهادت رساندند.
وی نکات مختلفی را بیان کرده است که در ادامه مشروح گفتوگوی مرتضی رکنآبادی با «قانون» را میخوانید.
فاجعه منا را چگونه ازریابی میکنید؟ این را که گفته میشود آل سعود به قصد این کار را انجام داده است، قبول دارید؟
آن چه در فضای عمومی و اطلاعرسانی کشور مطرح شده و شاهدات عینی مطرح کردند، نشان میدهد فاجعه منا یک جنایت از پیش تعیین شده بوده است. در همین راستا خاطرمان هست که مقام معظم رهبری نیز فرمودند که فاجعه ای که در منا رخ داده است احتمال عمد بودن در آن قوی است. وقتی این بیانات گفته شد هنوز مشاهدات و مدارک کامل نبوده است و تا امروز هم هنوز مدارک کاملی در دست نیست. یکی از افرادی که از حادثه منا زنده بیرون آمده بود تعریف میکرد فرد سعودی پایش را روی سینه ام گذاشته بود و به همکارش اشاره کرد این ایرانی است و پایت را بیشتر فشار بده تا خفه شود. به اوگفتم افغانیام و ایرانی نیستم تا پایش را از روی سینهام برداشت. این مسائل ثابت میکند که فاجعه منا به احتمال زیاد عمدی بوده است و به دست شجره خبیثه و ملعونه آل سعود برای از بین بردن افراد خاص طراحی شده بود که یکی از آن افراد شهید رکنآبادی بود. ناگفته نماند آقای اوحدی، رییس وقت سازمان حج و زیارت، معتقد بودند شهید رکن آبادی بعد از فاجعه منا زنده بوده است. آل سعود حادثه منا را یک اتفاق می داند. ما در همان زمان از مسئولان عربستان خواستیم فیلم مسیر منا را در اختیار افکار عمومی دنیا قرار دهد تا مشخص شود حادثه چگونه اتفاق افتاده است زیرا در آن میسر حدود ۵هزار دوربین وجود دارد. وقتی تمام مسائل را کنار هم قرار می دهیم و نظر کارشناسان را در نظر می گیریم به این نتیجه میرسیم که در آن چه اتفاق افتاد عمدی وجود داشت و برای همین فاجعه منا یک جنایت بوده است.
چرا در آن زمان اصرار داشتید که آقای رکنآبادی زنده هستند؟
وقتی حادثه منا رخ داد مطمئن بودم برای برادرم اتفاقی افتاده است. می دانستم سعودی ها از فرصت استفاده میکنند و او را میربایند. حضور شهید رکنآبادی در خاک عربستان برای آنها بسیار ارزنده و فرصت خوبی بود . شهید رکن آبادی عنصر نامطلوبی برای داعش و به ویژه آل سعود بود و دشمنان همیشه دنبال ترور او بودند. وقتی شهید رکن آبادی با اسم و مشخصات خودش وارد سفارت عربستان شد از همان زمان لحظه به لحظه او را رهگیری کردند تا وارد خاک عربستان شد و در جایی که هیچکس فکر نمیکرد او را شهید کردند. در آن زمان به مسئولان حج بارها هشدار داده بودم اگر رکن آبادی به حج برود او را خواهند کشت. آنها در جواب گفتند سعودی ها هر چقدر نامرد باشند در مناسک حج این کار را نمی کنند ولی آنها نامرد بودند و برادرم را شهید کردند.
چرا شهید رکنآبادی با اسم و عنوان شخص دیگری وارد کشور عربستان نشد؟
نمیدانم شرایط امنیتی که باید رعایت میشد چه بود. در آن زمان غیر از بنده، افراد دیگری هم به شهید رکن آبادی گفته بودند که به حج نرود. وقتی به ایشان گفتم به حج نروید آنجا برای شما خطر دارد، گفت زمانی که به جبهه یا به لبنان رفتم می دانستم در آنجا چه خبر است و چه اتفاقی برایم خواهد افتاد. خاک عربستان حکم سنگر برایم دارد و از من خواسته شده در این مراسم تحت عنوان هیات علمی بعثه رهبری شرکت کنم.
چرا ایران در آن زمان با رژیم آل سعود برخورد نکرد؟
این را باید از دولتها پرسید. وقتی مقام معظم رهبری در دانشگاه بهشهر آن سخنان محکم و تاریخی را بیان کردند سعودی ها حساب کار دستشان آمد و نسبت به استرداد پیکر شهدا اقدام کردند اما این که چرا دولت برای ادامه مسیر اقدامی نکرده اجازه بدهید حرفی نزنم چون واژه مناسب و مثبتی نمیتوان گفت. دولتها در برابر فاجعه منا همیشه نسبتهایی مثل بی لیاقت و بی کفایت را به آل سعود می دهند در صورتی که این نسبت ها شامل حال خودشان است زیرا تا امروز نتوانستند حق یکی از شهدا را بگیرند تا جایی که سعودی ها امروز مدعی و طلبکار شدهاند که حادثه منا بر اثر بی نظمی ایرانیان اتفاق افتاده است و در این زمینه میان افکار عمومی دنیا تبلیغ می کنند. این نشان میهد که ایران نه تنها نتوانسته حق خودش را بگیرید بلکه به دنیا هم بدهکار شده است.
بعد از فاجعه منا، اختلافاتی بین دو کشور رخ داد و عده ای از افراد خودسر به سفارت عربستان حمله کردند. آیا این کار باعث نشد اوضاع به نفع عربستان پیش برود؟
یک شب قبل از تعرض به سفارت عربستان در تهران به کنسولگری سعودی در مشهد حمله شده بود. معترضان در آنجا اعلام کردند فردا نوبت سفارت عربستان است! همه مردم می دانستند چه اتفاقی قرار است بیفتد و این که چرا مسائل امنیتی را در محدوده سفارت اجرا نکردند جای تامل است. به نظر می رسد نمیخواستند یا توان برخورد را نداشتند که مقابل این اتفاق ایستادگی نکردند. البته به احتمال زیاد سعودیها خودشان زمینه را آماده کردند تا سفارتخانه بسته و روابطشان با ایران قطع شود زیرا دنبال مظلومنمایی در دنیا هستند. هدف آنها این است که تا پاسخگوی قضیه حج نباشند زیرا در فاجعه منا ۴۶۸ نفر و در حادثه جرثقیل ۱۲ ایرانی کشته شده بودند و همچنین تعداد زیادی از حجاج حتی تا هشت هزار نفر کشته آمار دادهاند.
شخصیت شهید رکنآبادی چگونه بود که همواره دشمنان دنبال ترور او در همه جای دنیا بودند؟
رکنآبادی یکی از چهرههای شناخته شده در محور مقاومت لبنان بود. سفیر ایران در لبنان، کاردار ایران در سوریه و حافظ منافع ایران در دفتر مصر بود. البته عملکرد شهید رکنآبادی در محور مقاومت به ویژه درحزبالله لبنان بسیار مهمتر بود. برادرم یکی از چهره ها و متفکرانی بود که نقشهای داعش و استعمارگران را با یک فکر و حرکت ساده در منطقه خنثی میکرد؛ واضح است که در آسمانها دنبال او بگردند، وقتی روی زمین و در خاک سعودی باشد به سادگی از کنار آن نمیگذرند. می دانم از لحظه ثبت نام ایشان به حج لحظه به لحظه او را دنبال کردند، حتی تیمهای عملیاتی مشترک برای تعقیب وزیر نظر گرفتن او تشکیل داده بودند. شهید رکنآبادی بارها در سوریه و لبنان مورد سوء قصد و ترور قرار گرفته بود که فقط حمله به سفارت ایران رسانهای شد. لطف خدا و این که او فردی بسیار باهوشی بود باعث شده زنده بماند نقشه های تروریستها ناکام نماند.
گویا اعضای بدن شهید رکنآبادی را برداشته بودند. در این زمینه توضیحی میدهید؟
آن چه از اظهارات بعضی مسئولان برمیآید ایشان ربوده شده بود. جالب است بدانید بعد از سه سال آن چه از طریق روزنامه شما گفته می شود برای بسیاری از مسئولان تعجبآور و حیرتآور خواهد بود زیرا آنها باور ندارند و اطلاع نداشتند پیکر شهید رکنآبادی تخلیه شده بود. مغز و تمام اعضای داخلی بدن را از پیکر خارج کرده بودند. به این موضوع میتوان به دو صورت نگاه کرد؛ این که در تمام دنیا مرسوم است فردی که در خارج از کشورش فوت میکند برای این که پیکر او را به سرزمینش منتقل کنند و به دلیل مسائل بهداشتی اعضای داخلی بدن فرد را تخلیه می کنند، این قضیه در عربستان هم صدق میکند. افرادی که در عربستان فوت میکنند قبل از تحویل پیکر فرد اعضای بدنش تخلیه می شود.اما شهید رکن آبادی تنها کسی بود که در بین پیکرهای تحویل داده شده بدنش تخلیه شده بود.
آیا روی پیکر ایشان اسید ریخته بودند؟
بله. مشخص بود اسید ریخته شده است. مفتیای که کار اخراج جسدها را انجام میداد وقتی جسد برادرم را دید گفت که والله غضنفر شهید است. ۷۰درصد پیکر سالم بود فکر نمیکردم پیکرش این قدر سالم مانده باشد. وقتی روی جسدی اسید می ریزند در عرض سه ماه بدن از بین میرود و تبدیل به خاک می شود. طبق محاسبات ما، برادرم ۵۵ روز در عربستان دفن شده بود و در این مدت باید تبدیل به خاک می شد، پیکرهای زیادی از آن قبرستان خارج شدند. به چشم خود دیدم از اجساد چیزی باقی نمانده است. پیکر شهید رکنآبادی از بین آن شهدایی که حدود ۵۰۰نفر بودند از همه سالمتر مانده بود. دلیل دوم که چرا مغز و اعضای بدن شهید رکن آبادی را خارج کردند این است که بنده با کارشناسان امنیتی صحبت کردم آنها معتقد بودند به احتمال زیاد ایشان را ربوده بودند و به او آمپول اعتراف زدند؛ مغز ایشان را برای این مورد از بدن خارج کردند و برای تخلیه بقیه اعضای بدن گفتند به احتمال زیاد او را با آمپول سمی شهید کرده اند چون آثار آمپول ها در بدن می ماند به همین دلیل مغز و اعضا را از پیکر تخلیه کردند. در واقع میخواستند اثر انگشتشان را پاک کنند.
عملکرد مسئولان را در باز پس گیری حقوق شهدای منا چگونه ارزیابی میکنید؟
تاکنون هیچ عملکردی که نتیجه مثمر ثمر داشته باشد از مسئولان ندیده ایم. مکاتباتی صورت گرفته اما در این نامهها عزم جدی برای پیگیری وجود نداشته است.
آیا وزارت امور خارجه وظیفه پیگیری را بر عهده داشته یا بعثه و بنیاد شهید هم باید پیگیری میکردند؟
به نظرم باید هر سه قوه پیگیر حقوق ایرانیان حادثه منا باشند زیرا افراد کشته شده درعربستان توسط دشمنان شهید شده اند.
نظر شما در مورد عملکرد سازمان حج چیست؟
به نظرم ایران نباید در مناسک حج شرکت می کرد تا به دنیا ثابت می کرد عربستان حق و حقوق ما را پایمال کرده است. با رفتن به حج بزرگترین خدمات را به سعودیها میدهیم. این عمل ما نشان می دهد پذیرفیتم مقصر اتفاقات منا هستیم.
رهبر انقلاب در صحبتهایشان فرمودند مکه و مدینه باید شورایی اداره شود و عربستان نسبت به این موضوع حساسیت نشان داد و پا پس کشید. نظر شما در این باره چیست؟
مکه و مدینه از لحاظ جغرافیایی در کشور عربستان قرار دارد اما به لحاظ دینی در قلمرو جهان اسلام است و جهان اسلام باید در مورد حج تصمیم گیری کند. به نظرم صحبتهای حضرت آقا درست و منطبق بر حقیقت است.
خانواده شهدای منا در این روزها چه می کنند، از وضعیت آنها خبری دارید؟
در سه سال گذشته، خانواده تمام شهدای منا نزدیک عید قربان که می شود دچار افسردگی خاصی می شوند. از عید قربان تا دوم مهر که سالگرد اصلی فاجعه منا است در یک بازه چند ماه در افسردگی به سر می برند. بنده فقط از طرف خانواده شهید رکن آبادی این مطالب را میگویم. ما از عربستان حدود پنج درصد ناراحت هستیم زیرا آنها وقتی دیدند هدفشان در تیررس است و به کشورشان آمده فرصت غنیمت دانستند و کاری که می خواستند انجام دادند اما از مسئولان ایرانی بابت پیگیری نکردن مسائل بسیار شاکی هستم زیرا آنها با رای مردم بر کرسی ریاست تکیه زدند. از هر سه قوه بابت حقوق شهروندی، حقوق بین الملل و حقوق انسانی که آنها مسئولش هستند گله مندم. آنها باید از تمام امکانات برای احقاق حق شهدای منا استفاده میکردند. هیچ اداره و ارگانی مسئولیت کار و پیگیری حقوق شهدای منا را بر عهده نمیگیرد؛ به سازمان حج و زیارت مراجعه میکنیم میگویند وظیفه ما فقط بردن و آوردن حجاج و رسیدگی به مسائل حج آنهاست، اگر اتفاقی بیفتد باید از طریق وزارت امور خارجه پیگیری کنید، وقتی به وزارت امور خارجه می رویم آنها می گویند مگر زائران را ما به حج فرستادیم که پیگیر مسائل آنها از طریق این وزارتخانه هستید! در واقع یک دور باطل می زنیم و هیچ پاسخگویی وجود ندارد. وقتی با نمایندگان مجلس جلسه برگزار کردیم برخی نمایندگان از حرفها و اظهارات ما شوکه شده بودند و فکر می کردند دوروغ می گوییم یا اطلاعات درستی نداریم. می خواهم این را بگویم که حتی مسئولان هم هنوز از عمق فاجعه خبر نداشتند. در مجلس هیچ نماینده ای در مورد فاجعه منا اطلاعات دقیقی نداشت و دنبال مساله نرفته بودند تا بخواهند پیگیر فاجعه باشند. چگونه می توان انتظار داشت که مسئولان دنبال حق شهدای منا باشند.
در آن زمان مجلس گزارش کار از دولت و امور خارجه نخواست؟
در آن زمان مسئولان وزارت خارجه و نماینده دولت به مجلس رفتند و پاسخگوی سوالات بودند اما نتیجه و خروجی کار چه بود؟ قرار بود اقداماتی انجام شود که تاکنون از هیچ یک از دستگاه های ذیربط اقدام مثمر ثمر دیده نشده است.
درباره رابطه شهید رکن آبادی با محور مقاومت برای ما اندکی توضیح دهید؟
ایشان یکی از چهره های سرشناس در حزبالله و فلسطین بود و رابطه بسیار نزدیکی با سیدحسن نصرالله داشت. حتی صحبتهایی که سیدحسن نصرالله در مقام شهید رکن آبادی بیان کرد بسیار قابل توجه است. شهید رکن آبادی ۲۶ سال سابقه فعالیت در وزارت امور خارجه داشت اما سیدحسن نصرالله همواره در سخنانشان میگویند در این ۳۰ سالی که با رکن آبادی آشنا هستم، که این نشان می دهد شهید رکن آبادی قبل از ورود به وزارت امور خارجه در محور مقاومت فعالیت داشته است. به خاطر دارم در زمان دانشجوییشان سفرهای زیادی به سوریه و لبنان می کرد، عکسهایی با رهبران گذشته مقاومت مثل سیدعلی موسوی داشت. برادرم با خانواده امام موسی صدر هم رابطه بسیار گرم و صمیمی داشت و وقتی خانواده امام موسی صدر به دیدن پدر و مادرم آمدند مسائلی را بیان کردند که نشان می داد این شهید بزرگوار چه اقدامات و خدماتی را در لبنان انجام داده است. او در بین مذاهب لبنان بسیار معروف و شناخت شده بود، حتی افراد لبنانی به دلیل شباهت بیش از حد به برادرم من را می شناختند و این نشان میدهد که رکن آبادی در ذهن لبنانهای بسیار زنده و فعال است و بابت فعالیتهای که در آن کشور کرده ریشهدار و شهیدی ماندگار در قلب لبنانیها شده است.
برای شما از جنایتهایی که صهیونیستها انجام داده بودند و ضربه هایی که مقاومت به آنها زده بود، تعریف کردهاند؟
اجازه بدهید چیزی در این مورد نگویم.
در پیروزی لبنان علیه اسراییل شهید رکنآبادی چه نقشی داشت؟
شک نکنید پیروزی یک ملت بر دوش یک نفر نیست؛ این پیروزیها نتیجه یک کار تیمی است که از عالیترین مقامها و تا پایین ترین سرباز در آن پیروزی دخیل هستند. شهید رکنآبادی همیشه خودش را سرباز کوچک محور مقاومت میدانست و تا جایی که می توانست برای پیروزی جبهه مقاومت و فلسطین تلاش میکرد. خدا را شکر میکنم که ایشان با شهادت از این دنیا رفتند. وقتی برادرم سفیر لبنان شد شب قبل از عزیمت با او عکس یادگاری و عکس قبل از شهادت انداختم زیرا با خودم به این نتیجه رسیده بودم که ایشان در لبنان شهید خواهد شد؛ این خواسته خدا بود که شهید رکن آبادی در بهترین لباس و در بهترین حالات ذکر و مناجات و آن گونه که دوست داشت دعوت حق را لبیک بگوید.
شخصیت آقای رکن آبادی و ریشه اعتقاداتیاش از کجا سرمنشأ میگرفت؟
ریشه شهید رکن آبادی به بسیج برمیگردد. البته از این افرادی نبود که دنبال کارت بسیج و مزایای آن هستند. در هیچ یک از مبارزاتی که انجام داد دنبال امتیاز گرفتن نبود. با اراذل و اوباشی که مرتکب جرایم منکراتی میشدند، برخورد شدیدی می کرد اما در کنار آن برخورد به شیوهای پیش میرفت که افراد خاطی ترک فعل میکردند و حتی بعضی از آنها از دوستان نزدیک شهید شدند. بسیاری از افرادی که جذب پایگاه بسیج محل شده بودند مسیر زندگیشان توسط شهید رکنآبادی عوض شد. برخی از آنها امروز از افراد سرشناس و مومن در جامعه هستند. شهید رکنآبادی همیشه تاکید میکرد تمام بسیجیها تا زنده هستند باید تا دکتری و مدارج بالای علمی درس بخوانند و بسیار هم پیگیر تحصیل افراد بودند. حتی نسبت به اعضای خانواده تاکید بر درس خواندن داشت و کاری کرده بود که من و برادر کوچکم عاشق بسیج شده بودیم. وقتی از درسی نمره کمی میگرفتیم تنبیه اش این بود که یک هفته به پایگاه بسیج نرویم و این سختترین تنبیه برای ما بود. خیلی از افراد بسیجی که در پایگاه ایشان فعالیت میکردند به علت پیگیرهای او الان از پزشکان، مهندسان و متخصصان جامعه هستند. این نکته را نیز بیان کنم که بسیاری از مسئولان شهر قم که شهید رکن آبادی ۳۰ سال پیش روی فکر و رفتار و عملکرد آنهاحساسیت نشان داد امروز سکاندار جامعه هستند.
در پایان نکتهای مانده است که برای مخاطبان ما بیان کنید؟
به عنوان شهروند درجه پایین کشور به مسئولان میگویم مطالبات ما در خصوص جنایتهایی که در منا رخ داده همان مطالباتی است که حضرت آیتالله خامنه ای دارند نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر. اگر به مطالبات ما توجه نمی کنید حداقل به مطالبات رهبری توجه کنید.
دیدگاه تان را بنویسید