کودک چهار ساله: پدرم، مادرم را جلوی چشم هایم خفه کرد

کد خبر: 865163

معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس گاهی تهران بزرگ، از دستگیری عامل جنایت خیابان پیچک در منطقه پیروزی خبر داد که چندی پیش اقدام به ارتکاب جنایت و قتل همسر سابق خود کرده بود.

کودک چهار ساله: پدرم، مادرم را جلوی چشم هایم خفه کرد

خبرگزاری مهر: سرهنگ علی ولیپور گودرزی در توضیح این خبر گفت: ۲۷مردادماه از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ وقوع یک فقره جنایت در منطقه پیروزی - خیابان پیچک به کلانتری ۱۲۸ تهران نو اعلام شد.

با حضور مأمورین در محل و تأیید خبر اولیه مبنی بر کشته شدن خانم جوانی حدودا ۳۵ ساله، موضوع به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام؛ پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" تشکیل و ضمن هماهنگی با بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، اقدامات جهت دستگیری قاتل در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.

در همان تحقیقات اولیه مشخص شد همسر سابق مقتوله به نام "محمد" (متولد ۱۳۵۸) طی تماس تلفنی که با برادرش داشته، موضوع ارتکاب جنایت و قتل همسر سابقش را اطلاع داده و برادر قاتل نیز بلافاصله با مراجعه به محل سکونت برادرش (محل جنایت) و مشاهده جسد مقتوله موضوع را به پلیس اطلاع داده است.

خواهر مقتوله نیز پس از حضور در محل جنایت به کارآگاهان عنوان داشت: خواهرزاده ام (پسربچه ۴ ساله) در حالیکه توسط پدرش (قاتل متواری شده) تا ابتدای کوچه محل سکونت ما آورده شده بود که پس از ورود به خانه و با همان بیان کودکانه عنوان کرد که شاهد کشته شدن مادرش توسط پدر خود بوده است؛ بلافاصله با شماره تلفن همراه خواهرم تماس گرفتیم، اما او جوابگو نبود؛ در همین زمان برادر قاتل طی تماس تلفنی عنوان داشت که خواهرم به قتل رسیده است.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که قاتل و مقتوله، حدودا ۱۵ سال پیش با یکدیگر ازدواج کرده و نتیجه ازدواج آن‌ها یک دختر ۱۳ ساله و یک پسر ۴ ساله بوده است؛ طی مدت زندگی مشترک آن‌ها، بنا بر اظهارات خانواده مقتوله، همسر مقتوله (محمد) بار‌ها او را مورد ضرب و جرح قرار داده تا اینکه سرانجام مقتوله در سال ۱۳۹۴ اقدام به طرح شکایت با موضوع ضرب و شتم از همسر خود کرده؛ همسرش در دادگاه محکوم و روانه زندان می‌شود و در ادامه، در طول دوران محکومیت محمد به صورت غیابی از وی متارکه کرده است.

بنا بر اظهارات خانواده متهم، "محمد" پس از آزادی از زندان تا مدت‌ها از محل سکونت همسر سابق خود (مقتوله) و فرزندانش اطلاعی نداشته تا اینکه حدودا ۲۰ روز پیش از جنایت، به صورت کاملا اتفاقی مقتوله را در خیابان ملاقات و از وی درخواست کرده تا در هفته یک نوبت فرزندانش را ملاقات نماید.

بنا بر اظهارات خانواده مقتوله، طی همین مدت کوتاه مقتوله چندین نوبت فرزندانش را به منزل استیجاری پدرشان برده و پس از چند ساعت نیز به همراه آن‌ها به خانه باز می‌گشته تا اینکه آخرین بار روز جمعه مورخه ۲۶/۰۵/۱۳۹۷ پسر چهار ساله شان را به منزل محمد برده، اما پس از آن دیگر مراجعتی به خانه نداشته و پاسخگوی تماس‌های تلفنی اعضای خانواده اش نیز نبوده تا اینکه فردای آنروز خواهر مقتوله از موضوع جنایت اطلاع پیدا می‌کند.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در ادامه رسیدگی به پرونده اطلاع پیدا کردند که متهم پرونده (محمد) پس از جنایت، از تهران متواری و به یکی از شهرستان استان گلستان متواری شده است؛ تحقیقات جهت شناسایی دقیق مخفیگاه محمد در دستور کار کارآگاهان قرار داشت تا اینکه در مورخه ۰۵/۰۶/۱۳۹۷ محمد با حضور در اداره دهم پلیس آگاهی خودش را تسلیم کارآگاهان کرد.

محمد با اعتراف صریح به ارتکاب جنایت و قتل همسر سابقش به کارآگاهان گفت:: "طی مدت کوتاهی که موفق به پیدا کردن همسر سابق خود و بچه‌ها شده بودم، خیلی تلاش کردم تا موافقت همسرم را به زندگی مجدد با خود جلب نمایم، اما او مخالف این موضوع بود تا اینکه پس از گذشت مدت زمان کوتاهی اطلاع پیدا کردم که وی قصد دارد تا با شخصی دیگر ازدواج کند؛ چندین بار از وی در این خصوص (قصد ازدواج مجدد با فردی دیگر) سؤال کردم، اما او هر بار جواب‌هایی مبهم می‌داد تا اینکه اطمینان پیدا کردم که واقعا قصد دارد با شخص دیگری ازدواج کند؛ در حالیکه قرار بود پسرم را روز جمعه ملاقات نمایم از [ مقتوله]خواهش کردم تا چادر سفید دوران عقدمان را با خودش بیاورد و او نیز چادر سفید دوران عقدمان را با خودش آورد؛ به بهانه اینکه از بیرون سفارش غذا دادم خواهش کردم تا زمان بیشتری در خانه بمانند و او نیز به خاطر پسرمان قبول کرد. در زمان صرف شام، مقتوله نوشیدنی مسموم شده به داروی خواب آور را نوشید و پس از مدت کوتاهی بیهوش شد؛ ابتدا قصد داشتم تا او را با دست خفه کنم که در همین زمان متوجه پسر چهار ساله مان شدم که شاهد صحنه بود؛ [ مقتوله]را یک لحظه رها و پسرمان را به داخل اتاق بردم؛ پس از آن مجددا به سراغ [ مقتوله]آمده و اینبار او را با پارچه خفه کرده [ و به قتل رساندم]؛ [ پس از ارتکاب جنایت]چادر سفید دوران عقدمان را که [ مقتوله]به همراه خود آورده بود روی جسد انداختم؛ پسرم را برداشته و تا ابتدای کوچه‌ی محل سکونت خاله اش رسانده و پس از آن محل دور شدم؛ همزمان، با برادرم تماس گرفته و موضوع [ جنایت]را به او اطلاع دادم و از اوخواستم تا به خانه ام برود؛ پس از آن از تهران خارج شدم ".

سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت:: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس محترم صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت