زن شوهردار با آرایش غلیظ سر قرار با پسر خیابانی حاضر شد!

کد خبر: 861811

دختر ۲۱ ساله می‌گفت: پسری که قرار بود با من ازدواج کند با همدستی مادرش کتکم زدند و اموالم را دزدیدند.

زن شوهردار با آرایش غلیظ سر قرار با پسر خیابانی حاضر شد!

نوداد: دختر ۲۱ ساله می‌گفت: پسری که قرار بود با من ازدواج کند با همدستی مادرش کتکم زدند و اموالم را دزدیدند.

هنوز ۱۰ ساله نشده بودم که قیچی طلاق مسیر زندگی مشترک پدر و مادرم را برید و هرکدام از آن‌ها به دنبال زندگی خودشان رفتند. من که آواره و سرگردان بودم مدتی را نزد مادر بزرگ و مدتی را نزد عمویم روزگار می‌گذراندم.

آن روز‌ها مادرم در همان شهرستان محل سکونتمان با جوانی کم سن و سال ازدواج کرد، ولی شوهر او به هیچ وجه اجازه نمی‌داد من برای دیدن مادرم به خانه اش بروم. از سوی دیگر پدرم نیز مرا فراموش کرده و همیشه با دوستانش درحال خوشگذرانی بود.

زمانی که وارد ۱۷ سالگی شدم با پسر جوانی در محل زندگی عمویم ازدواج کردم، اما زندگی من و «اصغر» چند ماه بیشتر طول نکشید چرا که او به دلیل اعتیاد شدیدی که داشت همواره بیکار بود و مدام پس از مصرف مواد مخدر دچار توهم می‌شد و مرا به باد کتک می‌گرفت. یک روز که دیگر از رفتار‌های او به ستوه آمده بودم نزد عمویم رفتم و گریه کنان گفتم دیگر به آن خانه برنمی گردم. حدود دو سال بعد که مشغول به کار بودم با پسر جوانی در خیابان آشنا شدم. مدتی از طریق تلفن و پیامک با هم درارتباط بودیم تا این که موضوع ازدواج به میان آمد و ما یکدیگر را ملاقات کردیم.

در یکی از دیدار‌های حضوری، من همه شرایط زندگی و گذشته ام را برای «حامد» بازگو کردم و او درحالی که با قاطعیت می‌گفت: این‌ها برایم مهم نیست و من با تو ازدواج می‌کنم از من خواست تا مادرش را از نزدیک ملاقات کنم.

آن روز با تماس حامد لباس‌های شیکم را پوشیدم و درحالی که آرایش غلیظی کرده بودم سرقرار حاضر شدم، اما وقتی چشم مادر حامد به من افتاد، فریاد زد تو یک دختر خیابانی هستی و حق نداری با پسرم ازدواج کنی! آن زن که بسیار خشمگین بود درحالی که ناسزا می‌گفت: به سوی من حمله ور شد و پس از کتک کاری یک لیوان شربت به دهانم ریخت و سپس با سرقت کیف پولم به همراه حامد فرار کردند...

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت