نوداد: زن ۳۰ ساله که خود را اهل یکی از کشورهای ترک زبان همسایه ایران معرفی میکرد درباره چگونگی آشنایی خود با مرد ایرانی سخن گفت. ۲۰ سال بیشتر نداشتم که در کشور خودم با جوانی آشنا شدم و پس از مدتی با یکدیگر ازدواج کردیم. به دلیل این که پدرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود من فقط توانستم تا مقطع ابتدایی تحصیل کنم. بعد از آن هم مدرسه را رها کردم و نزد پدر و مادرم زندگی میکردم. بعد از ازدواج فهمیدم هیچ گونه تفاهم و سازگاری با همسرم ندارم و با آن که مدتی قبل از ازدواجمان با یکدیگر ارتباط داشتیم، ولی هیچ گاه متوجه تفاوتهای اخلاقی مان نشده بودیم. در حالی که تنها دخترم به دنیا آمده بود اختلافات ما شدت گرفت. این گونه ناسازگاریها به حدی رسید که ما به ناچار از یکدیگر جدا شدیم و من نتوانستم از دخترم چشم پوشی کنم. این بود که دختر کوچکم را در آغوش گرفتم و به منزل پدری ام بازگشتم. در همین روزهای تنهایی که بیشتر اوقات فراغتم را به جست و جو در شبکههای اجتماعی میگذراندم با مرد ایرانی آشنا شدم که خود را عرب زبان معرفی میکرد، ولی به زبان انگلیسی همدیگر را ملاقات کنیم. با مرد جوان ایرانی قرار گذاشتیم تا برای آشنایی
بیشتر مدتی در کنار هم باشیم. فرزندم را به مادرم سپرده و سر قرار رفتم. به مرد ایرانی درباره زندگی گذشته ام چیزی نگفته بودم. ساعتی بعد هنگامی که گرم گفتگو با آن مرد ایرانی بودم ناگهان ماموران انتظامی به ما مشکوک شدند و ما را به کلانتری هدایت کردند. آن جا بود که فهمیدم مرد جوان عرب زبان نیست و تنها به زبان انگلیسی تسلط دارد و از سوی دیگر هم متاهل است و خودش را به عنوان جوانی مجرد به من معرفی کرده است...
دیدگاه تان را بنویسید