هر آن چه که باید درباره انتخاب رشته پزشکی بدانید/ بزرگ‌ترین عیب رشته پزشکی چیست؟ / تفاوت رشته پزشکی با دندانپزشکی را بشناسید

کد خبر: 856149

من خودم همین الآن برگردم به سال ۸۸، رشته پزشکی را انتخاب می‌کنم. چون به‌شخصه فاکتور‌های مالی و رفاهی برایم مهم نیست. چیز‌های دیگری مهم است.

پایگاه خبری تحلیلی فردا: باتوجه به این‌که در زمان انتخاب رشته‌ی داوطلبان کنکور کارشناسی و نزدیکی شروع سال تحصیلی جدید هستیم، تصمیم گرفتیم تا برای کمک به آشنایی بیشتر داوطلبان با رشته‌های مختلف، با رشته‌های پرطرفدار و یا افرادی که در مسیر تحصیلی‌شان تغییر رشته داده‌اند مصاحبه‌های کوتاهی انجام دهیم. توصیه‌هایشان، سختی‌هایی که دارد، بازار کار و درآمد حاصل از آن رشته را شنیدیم و سعی کردیم مفیدترین قسمت‌های مصاحبه را با شما درمیان بگذاریم. در این مطلب پیرامون رشته پزشکی با یکی از افرادی که تحصیلات خود را در این رشته گذرانده و اکنون نیز دوره سربازی خود را می گذراند گفتگو کرده‌ایم.
طاهر ترابی ورودی ۸۸ پزشکی- دانشگاه شاهد تهران توضیحی راجع‌به رشته‌ی خود بدهید. پزشکی چه سختی‌هایی دارد؟ به چه کسانی توصیه می‌کنید که وارد این رشته شوند و به چه کسانی توصیه نمی‌کنید که وارد این رشته شوند؟ بحث ورود به رشته‌ی ما دو بخش دارد و شامل دو حوزه است، یکی قبل از ورود به رشته که بحث مطالعه دروس دبیرستان و کنکور است تا فیلتر کنکور را پشت سر بگذارند؛ دیگری بعد از ورود به‌رشته است. ممکن است برای خیلی از افراد به‌ظاهر رشته‌ی علوم پزشکی چه پزشکی، چه دندانپزشکی و داروسازی یک جذابیت اولیه‌ای داشته باشد. منتهی نکته‌ای است که من ترجیح می‌دهم برای کسی که وارد این رشته شود اول به‌بعد از ورود به رشته فکر کند تا بعد از آن، این‌که چه رشته‌ای است و چه شرایطی دارد تصمیم بگیرد که آیا می‌ارزد، بر فرض این‌که شرایطش هم را داشته باشد قبل از ورود به دانشگاه تلاشی کند در این زمینه یا نه. رشته‌های علوم پزشکی، رشته‌ی پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی است. بستگی دارد فرد در این حوزه چه‌بخواهد. یکی هست فقط مقوله‌ی رفاه و مقوله‌ی تامین شرایط زندگی برایش مهم است. یا حداقل مطلق‌گویی نکنیم. فاکتور غالب، بحث تامین زندگی و شرایط رفاهی است. در مورد یک همچین فردی من توصیه می‌کنم اصلا ورود به علوم‌پزشکی نکند. به‌خاطر این‌که حالا همه رشته‌های علوم‌پزشکی، هرکدام از این سه‌تایی که گفتم، یکی بیشتر، یکی کمتر، می‌طلبد که درون مایه‌ی علاقه‌ی اولیه، فارغ از بحث رفاهی وجود داشته باشد برای موفق شدن. ولی خب کم و زیاد دارد. مثلا در مورد رشته‌ی دندانپزشکی کمتر صدق می‌کند. اگر کسی که بیشتر فاکتور‌های رفاهی برایش مطرح باشد خیلی اهل سختی کشیدن نباشد و خیلی نخواهد در این زمینه مدت زمان زیادی را درحال تحصیل سپری کند، اگر اصرار داشته باشد برای ورود به رشته‌های پزشکی، من دندانپزشکی را پیشنهاد می‌کنم و پزشکی را اصلا توصیه نمی‌کنم. چرا؟ به‌خاطر این‌که خودم پزشکی خواندم، رشته‌ای است دیربازده. درست است وقتی شما وارد فیلد پزشکی می‌شوید به‌طور خاص برخلاف رشته‌های دیگر اصلا رشته‌ای نیست که درس‌هایی که از ترم یک می‌خوانید، خیلی از درس‌های پایه‌ای که می‌خوانید با ضریب پایه‌ای بالا، این‌ها درس‌های کاربردی است. یعنی درس‌هایی که در ترم اول و یا دوم دانشگاه می‌خوانید، درس‌هایی‌است که بعد از پایان هفت‌سال، هفت‌سال‌ونیم که بخواهید یک پزشک عمومی باشید قطعا به آن نیاز پیدا خواهید کرد برای طبابت و طبابت مطلوب. حالا شاید در مورد خیلی از رشته‌ها این طور نباشد و شما صرفا وارد دانشگاه شوید، شب امتحانی درس‌ها را پاس کنید و آخرش مدرک را بگیرید، یک فرد موفق در رشته‌ی خودتان شوید. ولی در مورد پزشکی مخصوصا، این طوری نیست. فردی که وارد می‌شود باید از همان بدو ورود به دانشگاه، اگر قصدش یک پزشک موفق شدن باشد حداقل در مورد دروسی که ضریب‌های بالایی می‌خوردند از همان ابتدا مطالعه‌ی مستمری را داشته باشند و این برای خیلی‌ها پذیرفتنی نیست که بخواهد هفت‌سال وقت بگذارد. رشته‌ی پزشکی هم هر چه به‌سمت جلوتر می‌رویم بالینی‌تر می‌شود. یعنی ابتدا یک‌سری دروس علوم پایه است، بعد دوره‌ی فیزیوپات. دوره‌های بعدی بالینی‌تر می‌شود واین ضرورت مطالعه جدی، هرچه شما در طول دوره‌ی تحصیل جلوتر می‌روید بیش‌تر می‌شود. مطلب بعدی در مورد رشته‌ی پزشکی، این‌که حالا می‌گویم توصیه نمی‌کنم برای کسانی‌که علاقه‌ای ندارند ورود پیدا کنند، رشته‌های پزشکی، پزشک عمومی باتوجه به این‌که درکشور ما پزشک خانواده خیلی به آن شکل نیست، حالا تلاش‌هایی شد از طرف وزارت که سیستم پزشک خانواده هم فعال شود، ولی خب اکثریت مردم چه به‌خاطر این‌که فرهنگش وجود ندارد و چه ساز و کار اداری‌اش شکل نگرفت، سیستم پزشک خانواده فعال نیست. این باعث می‌شود هر کسی‌که مشکل جدی هم دارد از همان ابتدا به متخصص مراجعه کند و یا فوق تخصص. این باعث می‌شود که تفاوت سطح درآمدی پزشک عمومی علی‌رغم تلاش زیادی که کرده‌است برای رشته، با یک متخصص و فوق تخصص خیلی زیاد باشد. در حالی‌که اگر سیستم ارجاع فعال بود چنین اتفاقی نمی‌افتاد. به‌هر حال هر فردی مجبور بود اول بیاید پیش پزشک عمومی، پزشک عمومی مداوای اولیه را انجام دهد اگر صلاح می‌دانست می‌فرستاد پیش متخصص. این عامل تفاوت زیاد باعث شده که خیلی از پزشک‌های عمومی این مسیری را که آمده اند نیمه‌تمام تلقی کنند و سعی می‌کنند هرطور شده وارد فیلد تخصص هم شوند. این‌هم باعث می‌شود این رشته یک مقدار، بیشتر دیربازده شود. در مورد سایر رشته‌ها مثل دندانپزشکی و حتی در مورد داروسازی همچین چیزی نیست. وقتی شما وارد فیلد دندانپزشکی می‌شوید، دندانپزشکی بیشتر از این‌که یک علم باشد، یک هنر است. یعنی اگر شما به لحاظ تئوری هم خیلی قوی نباشید، ولی از نظر علمی کار دست بلد باشید می‌توانید موفق باشید. الزام هم وجود ندارد. من با دوستان دندانپزشک صحبت می‌کنم، می‌گویند خیلی الزام و انگیزه‌ای هم برای تخصص خواندن ندارند. چرا؟ برای این‌که این تفاوتی که گفتم در رشته‌ی پزشکی وجود دارد این تفاوت در رشته‌ی دندانپزشکی خیلی محسوس نیست؛ و این است که اگر کسی هم بخواهد وارد فیلد دندانپزشکی شود خیلی هم انگیزه‌ای برای ادامه این مسیر نداشته باشد می‌تواند با یک دندانپزشکی عمومی حداقل آن زحمات چندساله‌ای که داشته جبران کند از لحاظ سطح و لول زندگی. من خودم همین الآن برگردم به سال ۸۸، رشته پزشکی را انتخاب می‌کنم. چون به‌شخصه فاکتور‌های مالی و رفاهی برایم مهم نیست. چیز‌های دیگری مهم است. در مجموع تفاوت‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی در این زمینه را گفتم باز با تمام این تفاسیر هر کسی که وارد این فیلد می‌شود باید با علاقه و زمینه‌ی اولیه باشد. صرفا به خاطر دهان‌پُرکُن بودن این رشته‌ها و یا صحبت‌های درآمدی که می‌کنند نباشد. این از بحث بعد از دانشگاه. یعنی فاکتوری که تعیین‌کننده‌است. برای این‌که فرد انتخابی صحیح داشته باشد. در مورد فاکتور‌های قبل از دانشگاه من رشته ام ریاضی بوده. دیپلم ریاضی هم دارم. از این جهت‌هم این کار را کردم که آن موقع معروف بود بچه‌های تجربی در زمینه‌ی ریاضی قوتی ندارند. به همین خاطر رفتیم ریاضی تا ریاضی را مقداری تقویت کنیم بتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم. تا سال سوم ریاضی خواندم، دیپلمم هم ریاضی است و سال پیش‌دانشگاهی تغییر رشته دادم. اگر رتبه‌ی یک می‌شدید کدام دانشگاه درس می‌خواندید؟ قطعا تهران. چون در طول تحصیل هم یک‌سری در دانشگاه تهران و هم دانشگاه ایران مهمان شدم. آشنا هستم با فضای دانشگاهی باتوجه به در نظر گرفتن فاکتور‌های مختلف، دانشگاه تهران را انتخاب می‌کردم. به مهاجرت هم فکر کردید؟ بله. یک برهه‌ای از زمان، در دوره‌ی کارورزی، یک سال‌ونیم آخر تحصیل خیلی جدی در این زمینه بودم. حالا استادی داشتیم در بیمارستان شریعتی، فوق تخصص گوارش داشتند. با ایشان مشورت کردیم. ارتباطاتی هم برقرار کردیم. می‌خواستیم برویم، اما بعدش یک سری مسائلی پیش‌آمد، اتفاقاتی افتاد که منصرف شدیم. یعنی شرایط مختلف را در نظر گرفتیم ترجیح دادیم فعلا برای دوره‌ی حداقل دستیاری و تخصصی هم در ایران باشیم و تا بعد ان‌شالله. اقدام به‌تخصص گرفتن نکرده‌اید؟ چرا. مشغول هستم. فعلا سربازم. در حین سربازی مطالعه می‌کنم تا برسم به امتحان. شرایط سربازی یک پزشک به‌چه‌صورت است؟ در دوره‌ی سربازی درجه‌بندی است. حالا معمولا پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی را درجه ستوان‌یک می‌دهند. ستوان‌یکم، یک درجه‌ای محسوب می‌شود که جزء افسرانِ ارشد است. ولی خب ما حالا آن‌جا کارمان نظامی نیست. دوره‌ی آموزشی هرچند برای پزشکی که سربازی دارد، دوره‌ی آموزشی خیلی متفاوت از بقیه نیست. آن‌جا هم یک مزایایی درنظر می‌گیرند. البته قانون چنین چیزی ابلاغ نکرده. اما خودشان یک‌سری مزایایی در نظر می‌گیرند. آموزشی مثل بقیه سربازهاست. ولی برای دوره‌ی بعد از آموزشی کار ما خیلی نظامی نیست. آن درجه‌ای هم که گفتم بیشتر برای مزایای مرخصی و حقوق و ... است که به کار یک پزشک می‌آید. بستگی دارد پزشک کجا باشد؟ اگر پادگان اموزشی باشد، مثل جایی که من هستم، معمولا پادگان‌های آموزشی دو پزشکه هستند که در بهداری فعالیت می‌کنند. مثلا دو هفته- دو هفته. دو هفته فول تایم یک پزشک آن‌جا باشد. بعد از دو هفته می‌آید مرخصی؛ که این تقسیمش بسته به آن پادگان آموزشی و سیستم بهداری است. سرباز‌های پزشک آن سربازان دیگر را که مریض می‌شوند مداوا می‌کنند، مریض‌های سرپایی و اورژانسی. البته همه‌جا به‌این شکل نیست، پادگان‌های آموزشی به‌این شکل است. بعضی‌از پزشک‌ها روز برگ هستند. یعنی هشت صبح تا دوی بعداز ظهر هر روز هستند. عصر منزل می‌روند. اما مرخصی به آن شکل در کار نیست. بعضی از پزشک‌ها در هنگ‌های مرزی مستقر هستند، لود مریض در هنگ‌های مرزی خیلی کمتر است. من خودم که پادگان می‌روم یک پزشک است و سه الی چهارهزارتا سرباز. یعنی در آن دوره چهارده‌روزه یا حالا هر چندروزی که هستید شما هستید و سه الی چهار هزارتا سرباز که لود مریض هم خیلی بالا است. ولی در هنگ مرزی به این شکل نیست. ۴۵ روز، پانزده روز است معمولا. ۴۵ روز پزشک توقف می‌زند، پانزده‌روز مرخصی می‌گیرد. ولی آن‌جا لود مریض و بار مریضی‌که در پادگان‌های آموزشی است، وجود ندارد. این سه تا شیوه برای پزشک‌های سرباز است. اگر پزشک سرباز نباشد به هر دلیلی، پزشک خانم و یا آقا باشد اعزام می‌شوند به طرح. طرح اعزام به خدمت که ۲۴ ماه است. در طرح معلوم نیست کجا می‌افتند؟ در طرح تا حدی قدرت انتخاب به پزشک می‌دهند. یعنی یک سایت دارد شما وارد آن سامانه می‌شوید، برحسب این‌که کجا خالی است، در مناطق هم تقسیم بندی می‌شود. منطقه‌ی محروم داریم تا مراکز استان‌ها و شهرستان‌ها. ما به آن می‌گوییم مناطق سه‌پنجم. منطقه‌ی سه‌پنجم محروم‌ترین منطقه است. چرا؟ به خاطر اینکه هر سه ماه طرحی که در آن‌جا گذرانده باشید پنج‌ماه محاسبه می‌شود. این است که طول دوره‌ی طرح کم‌تر می‌شود. با جدول تناسب که ببندیم ۲۴ ماه کمتر می‌شود. از سه‌پنجم داریم تا پنج‌پنجم. بر حسب این‌که در کدام منطقه باشد، ولی تا حدی قدرت انتخاب دارند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت