خبرگزاری ایسنا: یکی از چالش برانگیزترین ماموریتهای پلیس، توجه به مباحث اخلاقی و در عین حال حفظ نظم در مدیریت و کنترل ازدحامات اعتراضآمیز است. در مطالعهای مروری که توسط پژوهشگران دانشگاه علوم و تحقیقات تهران به انجام رسیده است، پیشنهاداتی ارائه شده که میتواند در طرحریزیها و برنامهریزیهای عملیاتی پلیس مورد توجه قرار گرفته یا در قالب گزارههای اخلاقی در اسناد اخلاقی پلیس مورد استفاده قرار گیرد. واکنش پلیس به ازدحامات اعتراضآمیز اغلب منجر به انتقاد از پلیس شده است. آنها از یک طرف مورد انتقاد هستند که در اجرای قانون سهلانگاری کرده و موقعیتهای اغتشاشگرایانه را موجب شدهاند و از طرف دیگر متهم میشوند که به دلیل برخورد محدودگرایانه، ناقض حقوق شهروندان در اعتراضات مدنی بودهاند. تصمیمات مرتبط با مدیریت و کنترل ازدحامات اعتراضآمیز اگرچه به حرفهی پلیس مربوط بوده، ولی یک امر درون سازمانی محسوب نمیشود؛ این تصمیمات به دلیل اینکه به طور مستقیم در جامعه تاثیرگذار است، امری عمومی محسوب میشود و در نتیجه چالشهای مرتبط با آن حساسیتهای بیشتری دارد. تا آنجا که برخی از رفتارهای پلیس میتواند رشد اخلاقی
جامعه را مختل کند. همچنین اخلاق اجتماعی در نهایت بر وجوه مختلف امنیت همچون امنیت اجتماعی و امنیت عمومی نیز تاثیرگذار است؛ بنابراین مطالعه و بررسی چالشهای اخلاقی پلیس در مدیریت و کنترل ازدحامات اعتراضآمیز میتواند سبب ارتقای اخلاقمداری پلیس و تاثیرات قابل توجه در عملکرد اجتماع و در نهایت امنیت شود. به همین منظور دکتر فاطمه عزیز آبادی فراهانی، دکتر غلامرضا غفاری و علی کریمی خوزانی؛ محققان گروه مدیریت و برنامهریزی فرهنگی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، در مقالهای ابهامات، چالشها و راهکارهای اخلاقی پلیس را در کنترل ازدحامات اعتراضآمیز از سه منظر نظری، قانونی و عملی، مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. جرم ازدحامکنندگان را از سایر مجرمین متفاوت است در بُعد نظری پلیس با دو چالش مواجه است. چالش اول به این دلیل است که در نگاه مردم و جامعه بین ازدحامکنندگان و سایر مجرمان تفاوت وجود دارد. اعتراض یک اقدام مباح و علنی شهروندی است. معترضین نه تنها از تجاوز به حریم اخلاقی جامعه مبرا هستند بلکه خود از جمله افراد پایبند به ارزشهای اخلاقی هستند. اگرچه شاید در مواردی هم دچار اشتباه شده باشند. برای
رفع این چالش، پلیس نیز میبایست جرم ازدحامکنندگان را از سایر مجرمین متفاوت در نظر بگیرد. از دیدگاه پلیس اخلاقمدار، ازدحامکنندگان معترض اگرچه نقضکننده قانون و عامل بینظمی هستند، ولی در اتخاذ رویکردهای کنترل و مقابله، باید با نگاه متفاوت از سایر مجرمین با آنها روبرو شد. این نگاه متفاوت باید در سیاستها و برنامهریزیهای اجرایی پلیس به طور شفاف مکتوب شود و در آموزشهای سازمانی مورد توجه باشد. چالش دوم، به جنبه نظری مباحث اصلی دیدگاههای فلسفی در مباحث «هدف» یا «وسیله» برمیگردد. این دو نگاه، باعث تفاوت اساسی اخلاقمداری در سازمان پلیس خواهد شد. به نظر میرسد راهحل اخلاقمدارانه برای این چالش، داشتن دیدگاه ترکیبی است. پلیس باید با داشتن دیدگاه نتیجهگرایانه و برای رسیدن به نتایجی که از کارکرد پلیس مورد انتظار است، اقدامات خود را برنامهریزی کند، ولی در مسیر تحقق هدف خود (حفظ نظم در جامعه) نباید از روشهای عادلانه به عنوان ملاحظات حرفهای مسئولیت اجتماعی غفلت کند. وقتی پلیس تصمیمگیرنده نیست بر طبق دستورالعمل صادره از طرف شورای امنیت کشور، در وضعیتهای بحرانی (که بیشتر اغتشاشات و
ازدحامات اعتراضآمیز در این وضعیت قرار دارند)، شوراهای تامین با ریاست استاندار، فرماندار و بخشدار تصمیمگیر هستند و نیروی انتظامی نیز موظف است تا مصوبات آنها را اجرا کند. مهمترین چالش قانونی پلیس این است که آیا نیروی انتظامی میتواند در انتخاب تاکتیکهای مدیریتی در کنترل اغتشاشات و ازدحامات اعتراضآمیز تصمیمگیر باشد یا خیر؟ اهمیت چالش قانونی این است که اگر پلیس حتی در انتخاب تاکتیکها موظف به تبعیت از تصمیمات شورا باشد، در عمل پلیس به یک سازمان فاقد اختیار تبدیل میشود. در این حالت به دلیل نداشتن اختیار در انتخاب، مباحث مربوط به اخلاقمداری با ابهامات جدی روبرو خواهد شد. راهکار رفع این چالش، اطلاعرسانی مواردی است که پلیس تصمیمگیر نبوده است. بر این اساس جامعه به این درک خواهد رسید که مسئولیت اخلاقی تصمیمات متوجه پلیس نیست. استفاده از زور، مشروعیت و مقبولیت عملکرد پلیس را با ابهام مواجه میکند در بُعد مدیریتی و اجرایی نیز سه چالش وجود دارد. چالش اول توسل به زور در مقابل تظاهرات و ازدحامات غیرخشونتآمیز است. استفاده آشکارا از زور، مشروعیت و مقبولیت عملکرد پلیس را با ابهام و سوالهای
جدی روبرو میکند. به همین منظور پلیس باید در واکنش به برخی از تظاهرات و ازدحامات، رویکرد مدارا و مماشات را در پی گیرد و اگر برخورد و مقابلهای در دستور کار قرار گیرد، لازم است الگوی مرحلهای شدت عمل اقدامات قهری و نیز اصل تناسب با رعایت حداقل زور لازم را مورد توجه قرار دهد. چالش دوم استفاده از عملیات روانی در کنترل و مدیریت ازدحامات اعتراضآمیز است. عملیات روانی به دلیل این که از عرصه جنگ و نیروهای نظامی و گاهی نهادهای امنیتی وارد عرصه مدیریت پلیسی در اجتماع شده است، در برخی موارد تاکتیکهای آنها برای مدیریت در اجتماع مناسب نیست. مواردی، چون افشاگری، تفرقه، اعترافگیری، انتشار شایعه، ارعاب و فریب از منظر اخلاقی دارای ابهاماتی هستند که با مشخص شدن استفاده از این شیوهها، میتوانند چهرهی پلیس را در بلندمدت خدشهدار کنند. به همین دلیل لازم است پلیس نسبت به طراحی تاکتیکهای عملیات روانی مختص خود، در انطباق با ماموریت و مسئولیتهای حرفهای خود اقدام کند. چالش سوم بهکارگیری تاکتیکهای پلیس مخفی به منظور مدیریت و کنترل ازدحامات اعتراضآمیز است. به این دلیل که در شیوههای مخفیانه پلیس، معمولا ملاحظات اخلاقی
جایگاهی ندارد، لازم است تاکتیکهای پلیس مخفی تنها در موقعیتهایی استفاده شود که شروع یا ادامه ازدحام، امنیت عمومی را تهدید میکند، یا در مواردی که نظم و انضباط اجتماعی به شدت دچار آسیب میشود و استفاده از این تاکتیکها برای حفظ نظم و امنیت ضرورت دارد. نتایج این مطالعه در آخرین شمارهی فصلنامهی علمی-پژوهشی «اخلاق در علوم و فناوری» به چاپ رسیده است.
دیدگاه تان را بنویسید