تبیان: موضوع عفو یکی از چند موضوع اجتماعی است که در بسیاری از آیات و روایات پیرامون آن صحبت شده است، اما آنچنانکه باید در فضای رسانهای کشور به آن پرداخته نشده و یا حتی در بطن زندگی فردی و اجتماعی فهم درستی از آن نشده و به درستی اعمال نمیشود. برای رفتن به بهشت سرعت بگیرید
در روایات داریم یکی از نشانههای انسان کریم، عفو و گذشت است. همانطور که میدانید قرآن کریم، یک آیهای در سوره آل عمران دارد، که مردم را توصیه میکند سرعت بگیرید برای رفتن به بهشت. بعد ابزارهایی را میشمارد که یکی از آنها کنترل خشم است، یکی عفو است و یکی هم احسان است: «و سَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ»، این بهشت برای افراد باتقواست. بعد میفرماید «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»، که سه مرحله است کنترل خشم، عفو و احسان. ۴ جایگاه که باید عفو کرد و بخشید یکی از موارد مهم عفو، عفو از خطاهای همدیگر است؛ منظور از خطا یعنی اولا آنکه عملی غیرعمدی صورت گرفته و ثانیا طرف هم تقاضای بخشش میکند.. جای دوم، آن جایی است که کسی به ما بدی میکند، عمدی هم هست، یعنی سهوی نیست و تعمداً این کار را کرد، ولی بعدش اظهار پشیمانی میکند. جای سوم آن جایی است که عفو، اثر تربیتی روی شخص خطاکار دارد. جای چهارم، آن جایی است که فرد خطاکار، محاکمه شده و با او برخورد شده و حالا آن
برخورد، اثر خودش را کرده است. جایی که عفو، جایگاهی ندارد یکی از جاهایی که عفو جا ندارد، تجرّی است. یعنی کسی جرمی مرتکب شده است، اما با پُررویی میگوید اگر باز هم آزاد شوم، این کار را انجام میدهم. یعنی باز هم جرمش را تکرار میکند. مثلا بعد از جنگ بدر یک کسی آمد خدمت پیغمبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و گفت: مرا ببخشید، اشتباه کردم، من زن و بچه دارم. اسیر بود و حکمش هم اعدام بود. حضرت فرمودند: به شرطی میبخشم که دیگر در جنگها نیایی، گفت: باشد. بعد از اینکه آزاد شد رفت بین مشرکین گفت: این دفعه هم اگر جنگی پیش بیاید، نفر اول میآیم. به تعبیر خودمان تصور کرد مثلاً خوب توانسته پیغمبر را دور بزند. در جنگ احد هم آمد. دست بر قضا آنجا هم دستگیر شد. وقتی آوردند خدمت پیغمبر، گفت: آقا ببخشید، فرمودند: نه دیگر، «الْمُؤْمِنَ لَا یُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْنِ»؛ مومن از یک سوراخ، دوبار گزیده نمیشود. پیامبر فهمید که این شخص دارد تجرّی و پررویی میکند. یکی دیگر از جاهایی که عفو جایگاهی ندارد این است که با طرف شرطی کردهایم و حالا او به آن شرط عمل نمیکند.
مهمترین شرایط عفو نباید از عفو برداشت غلطی صورت پذیرد. بنابر آنچه گفته شد، در دین مبین اسلام، عفو در برابر کسی که به شما ظلم روا داشته است، اگر در موقعیت پشیمانی قرار گرفت و شما بر آن غلبه پیدا کردید، توصیه شده است. بنابر این اولاً پشیمانی از عمل و ثانیاً غلبه داشتن، از جمله مهمترین شرایط عفو است. علاوه بر این، در حالتی که جرم جنبهی اجتماعی داشته باشد، حتی در صورت عفو از سوی مظلوم نیز حکومت اسلامی نباید از جنبه عمومی جرم بگذرد تا جرم کردن و پس از آن بخشیده شدن، به یک عادت بد اجتماعی تبدیل نشود. در اینجا برای اینکه بدعت صورت نگیرد، حاکم شرع نمیتواند از جنبه عمومی جرم بگذرد. نحوه برخورد پیامبر با مرتکبان جرم در ابتدا باید در نظر داشته باشیم که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم «رحمة للعالمین» بودند و آنچه به حق شخصی ایشان بازمیگشت، گذشت میکردند. اما اگر شخصی به اصل دین، باورها و جایگاه رسالت خدشهای وارد میکرد، پیامبر اسلام گذشت نمیکردند. بهطور کلی نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم، عاملان بهاصطلاح امروزی «جنگ سخت» (کسانی که پیکار میکردند و ضربههای
جانی وارد مینمودند) را میبخشیدند. برای نمونه، ابوسفیان، وحشی (قاتل حمزه سیدالشهدا)، سفان بن امیه (از بزرگان قریش)، مروان بن حکم، عبدالله بن سعد بن سهل و... در زمان فتح مکه ابراز پشیمانی کردند و پیامبر نیز در موضع قدرت قرار داشتند و آنها را عفو کردند. اما در نقطه مقابل، پیامبر جنایتکاران عرصه «جنگ نرم» را، از آنجایی که با باورهای مردم و جایگاه رسالت درافتاده بودند، عفو نمیکردند. دو نفر در این زمینه بسیار شاخصاند: یکی نضر بن حارث که دست بر قضا پسرخاله پیامبر نیز بود و دیگری عقبه بن ابی معیط. این دو شخص از راههای تبلیغاتی و نرم سراغ اسلام آمدند. نضر بن حارث در جنگ بدر حضور داشت و البته قطره خونی نیز از بینی مسلمانان نریخت، اما در این جنگ بههمراه هفتاد نفر از کفار اسیر شد. حال، علیرغم اینکه سیاست پیامبر کشتن اسرا نبود، در میان آن هفتاد نفر، با دریافت فدیه از ۶۸ نفر از اسرای جنگ بدر، تنها نذر بن حارث و عقبه بن ابیمعیط را نبخشید. در آن زمان وضع حکومت اسلامی (بهلحاظ مالی) خیلی مناسب نبود و پیامبر با دریافت فدیه از اسرا جذب سرمایه میکرد، اما با وجود آنکه آن دو نفر سرمایهدار نیز بودند و میتوانستند
پول خوبی پرداخت کنند، بهدلیل آنکه از طریق ابزارهای تبلیغاتی و روانی بهسراغ اسلام آمده بودند، مورد عفو قرار نگرفتند و به دست امیرالمؤمنین علیهالسلام به هلاکت رسیدند. حضرت علی (ع) از اختلاس از بیتالمال گذشت نمیکرد مولای متقیان مانند پیامبر اسلام عمل میکردند. آنچه به شخص ایشان بازمیگشت را میبخشیدند، اما از آنچه به عموم مردم مربوط میشد نمیگذشتند. در کنار این موارد، حضرت از اختلاس از بیتالمال نیز بههیچعنوان گذشت نمیکردند. حتی در مورد بدهکاران به بیتالمال نیز گذشت به خرج نمیدادند و افراد بدهکار را زندانی میکردند. در برخی موارد نیز بدهکاران به معاویه پناه میبردند که در این موارد نیز حضرت از آنها نمیگذشتند.
دیدگاه تان را بنویسید