راز قتل زن جوان در پارک چیتگر بر ملا شد
دو مرد افغان که متهم هستند با همدستی یکی از دوستانشان زن ایرانی را در پارک جنگلی چیتگر به قتل رساندهاند مدعی شدند به خاطر یک دستگاه گوشی همراه دست به این جنایت زدهاند.
روزنامه جوان: دو مرد افغان که متهم هستند با همدستی یکی از دوستانشان زن ایرانی را در پارک جنگلی چیتگر به قتل رساندهاند مدعی شدند به خاطر یک دستگاه گوشی همراه دست به این جنایت زدهاند.
به گزارش خبرنگار ما، ظهر روز یکشنبه ۲۴تیرماه امسال بود که مأموران کلانتری۱۸۱ عوارضی تهران در جریان گمشدن ناگهانی زن جوانی به نام ماهرخ قرار گرفتند. شوهر این زن گفت: همسرم مدتی است با خودروی پرایدش در محلهمان مسافرکشی میکند. امروز ساعت ۷:۳۰ صبح به محل کارم رفتم و همسرم نیز با خودروی پرایدش برای مسافرکشی از خانه بیرون رفت. او همیشه ساعتی قبل از ظهر به خانه بر میگشت، اما امروز دیر کرد و تلفن همراهش هم خاموش بود. تحقیقات میدانی و گفتههای دختر زن گمشده نشان داد ماهرخ مشتریان ثابتی در محل دارد که با او تماس میگیرند و هم آنها را به محل زندگیشان یا برای خرید جابهجا میکند. در حالی که چند ساعتی از اعلام مفقودی زن گمشده گذشته بود مأموران خودروی وی را کنار خیابان کوهک حوالی اتوبان تهران-کرج در حالی که مرد جوان افغانی داخل آن نشسته بود، کشف کردند. مرد افغانی پس از انتقال به کلانتری در بازجوییها گفت: مدتی قبل گوشی تلفن همراهم را به ماهرخ فروختم، اما او پولش را به من نداد به همین دلیل از دوستانم به نامهای بشیر و بصیر کمک خواستم و ساعتی قبل او را به پارک جنگلی بردیم تا گوشیام را بگیرم که نمیدانم چه بلایی سرش آوردند و از من خواستند فرار کنیم که در میانه راه خودروی ماهرخ بنزین تمام کرد و آنها برای آوردن بنزین به پمپ بنزین رفتند که مأموران گشت مرا دستگیر کردند.
پس از آن مأموران بشیر را در مخفیگاهش دستگیر کردند، اما بصیر موفق به فرار شد. بشیر در بازجوییها به قتل زن جوان اعتراف کرد و مأموران هم جسد ماهرخ را در پارک جنگلی چیتگر کشف کردند.
صبح دیروز دو متهم برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. متهمان پس از اعتراف به قتل به دستور قاضی، ولی مرادی، بازپرس شعبه دوم دادسرا برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند. تحقیقات برای دستگیری متهم فراری از سوی مأموران ادامه دارد.
دو متهم در گفتگو با خبرنگار ما صحنه جنایت را توضیح دادند. مصاحبه با متهم اول متأهلی؟ بله، شش فرزند دارم که همراه همسرم در افغانستان زندگی میکنند. چند سال به ایران آمدی؟ حدود سه سال است. مقتول را میشناختی؟ بله، او با خودروی پرایدش مسافرکشی میکرد و من و دوستانم چند باری خودروی او را کرایه کردیم و زمانی هم که کار داشتیم با تلفن همراهش تماس میگرفتیم و او به کارگاه میآمد و ما را به مقصد میرساند. چرا زن جوان را به قتل رساندی؟ به خاطر گوشی مسعود. توضیح بده؟ مسعود گوشی تلفن همراهش را به ماهرخ فروخته بود و او هم پولش را نمیداد. روز حادثه با او تماس گرفتم و خواستم مرا به مقصدی برساند. وقتی به محل قرار در خیابان امیرکبیر آمد و مسعود را دید شوکه شد. ما سه نفر سوار شدیم که در میانه راه مسعود با ماهرخ مشاجره لفظی کرد. زن جوان خودرواش را کنار پارک جنگلی چیتگر نگه داشت و از ما خواست پیاده شویم، اما ما پیاده نشدیم و از او خواستم به داخل پارک برویم و درباره طلب مسعود با هم حرف بزنیم. ابتدا او قبول نکرد، اما ما سه نفر بودیم و چارهای نداشت. من و بصیر همراه او به داخل پارک رفتیم و مسعود هم کنار خودرو منتظر ما شد که این اتفاق افتاد. چه شد که او را به قتل رساندی؟ داخل پارک از او خواستیم گوشی مسعود را بدهد که گفت: گوشی همراهش نیست و حاضر است چند روز دیگر پول آن را به مسعود پرداخت کند. بصیر خیلی عصبانی شد و گفت: باید الان پول یا گوشی را بدهد که با هم درگیر شدند و بصیر با مشت ضربهای محکم به چشم ماهرخ زد. پس از ضربه مشت بصیر، شال ماهرخ به دور گردنش افتاد که من هم گره زدم و فشار دادم تا اینکه خفه شد. موضوع قتل را به مسعود توضیح دادید؟ نه، خیلی ترسیده بودیم. بلافاصله به کنار خودرو آمدیم و به مسعود گفتیم حال ماهرخ بد شده و با هم برویم مقداری خوراکی و آب بخریم و به پارک برگردیم که مسعود هم باور کرد. در میانه راه خودرو بنزین تمام کرد. من و بصیر پیاده شدیم و به پمپ بنزین رفتیم که مأموران، مسعود را دستگیر میکنند. چطور دستگیر شدی؟ به کارگاه ساختمانی رفته بودم تا وسایلم را بردارم و فرار کنم که مأموران مرا دستگیر کردند، اما بصیر قبل از من فرار کرده بود. مصاحبه با متهم دوم شما خودت را معرفی کن و بگو چه زمانی به ایران آمدی؟ مسعود هستم ۲۵ سال سن دارم و مجرد هستم. من و دوستانم بشیر و بصیر حدود سهسال قبل برای کارگری به ایران آمدیم و مدتی است در ساختمان نیمهکارهای در این محل مشغول به کار هستیم. درباره گوشی تلفن همراه توضیح بده؟ سه ماه قبل گوشیام را به او دادم تا برای من بفروشد. چون افغانی بودم فکر کردم او با قیمت مناسبتری میفروشد، اما او نه گوشیام را به من داد و نه پولش را. پس به خاطر یک گوشی نقشه قتل او را طراحی کردی؟ قصد قتل نداشتیم. من فقط گوشیام را میخواستم بگیرم و، چون به تلفن من جواب نمیداد بشیر به بهانه کرایه کردن خودرواش با او قرار گذاشت و سرانجام حادثه اتفاق افتاد.
دیدگاه تان را بنویسید