روزنامه جوان: اعضای باند مأموران قلابی که سهشنبهها به بار لوازم خانگی وانتیها دستبرد میزدند پس از دستگیری مدعی بودند سهشنبهها برای آنها خوش یمن بود.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه سهشنبه اواسط تیرماه امسال مردی سراسیمه به اداره پلیس رفت و گفت: سهمرد مأمورنما بار خودرواش را که لوازمخانگی بود سرقت کردند.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: من خودروی وانت دارم و با آن از شهرستان به تهران بارکشی میکنم. یک روز قبل مقداری لوازمخانگی از یکی از شهرهای غربی کشور به مقصد تهران بار زدم و قرار بود صبح روز چهارشنبه تحویل صاحب آن بدهم. ساعتی قبل در حوالی بزرگراه خلیج فارس در حال رانندگی بودم که خودروی زانتیای مشکی به من نزدیک شد و با تابلوی ایستی به من دستور توقف دادند. ابتدا تصمیم گرفتم توقف نکنم، اما یکی از آنها بیسیم و اسلحه کلت کمری به من نشان داد و گفت: مأمور پلیس مبارزه با مواد مخدر است. وقتی خودرو را کنار بزرگراه نگه داشتم یکی از آنها مدعی شد که داخل بار خودروام مقدار زیادی مواد مخدر جاسازی کردهام و باید همراه آنها به اداره پلیس بروم. آنها مرا به داخل خودروی زانتیا بردند و یکی از آنها سوار خودروی من شد و به راه افتادیم. دقایقی بعد خودروی آنها روبهروی ستاد مبارزه با موادمخدر توقف کرد، اما داخل ستاد نشدند.
یکی از آنها تلفنی با فرد ناشناسی شروع به حرف زدن کرد و بعد دوباره با خودرو به راه افتادند تا اینکه در حوالی بزرگراه یاسینی مرا از خودرو پیاده کردند و مدعی شدند که بار خودروام توقیف شده و اگر در این باره با کسی حرفی بزنم مرا به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت میکنند. وقتی سه مرد مشکیپوش از محل دور شدند تازه فهمیدم که آنها مأمور نما بودند و تمامی بار خودروام را سرقت کردهاند و من تنها کاری که کردم شماره پلاک خودروی آنها را به خاطرم سپردم.
آغاز تحقیقات به دستور بازپرس با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی به دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی و دستگیری متهمان مأمور نما وارد عمل شدند.
همزمان با ادامه تحقیقات مأموران با چند شکایت مشابه روبهرو شدند که همگی حکایت از این داشت سارقان مدتی است با خودروی زانتیای مشکی رنگی در پوشش مأمور پلیس مبارزه با مواد مخدر روزهای سهشنبه به خودروهای سواری که از شهرهای جنوبی و غربی لوازم خانگی به سمت تهران حمل میکنند دستبرد میزنند.
یکی از شاکیان دیگر گفت: روز سهشنبه بود همراه خودروام که از یکی از شهرهای جنوبی لوازم خانگی بار زده بودم به نزدیکی تهران رسیدم و تصمیم گرفتم برای کمی استراحت توقف کنم که سهمرد سیاهپوش مأمورنما مرا به بهانه حمل موادمخدر بازداشت کردند و ساعتی بعد پس از سرقت بار خودروام مرا رها کردند.
سردسته باند با خودروی پدرش به سرقت میرفت در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت مأموران با شماره پلاکی که شاکی در اختیارشان قرار داده بود صاحب خودرو را که مرد میانسالی بود شناسایی کردند. صاحب خودرو در بازجوییها مدعی شد که مدتی است پسر جوانش به نام وحید با خودروی او مسافرکشی میکند. بدین ترتیب مأموران وحید را بازداشت کردند و مورد بازجویی قرار دادند. متهم ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با یکی شاکیان روبهرو و شناسایی شد به سرقتهای سریالی با همدستی دو نفر از دوستانش به نامهای پژمان و بهنام اعتراف کرد. پس از اعتراف متهم دو همدست وی بازداشت شدند. چند روز قبل سهمتهم برای بازجویی به دادسرا منتقل شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. در ادامه سه مرد مأمورنما به اتهام آدمربایی، سرقت مسلحانه و مقرون به آزار و غصب عنوان مأمور پلیس به دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی روانه زندان شدند.
گفتگو با رئیس باند فکر نمیکردی یکی از شاکیان پلاک خودروی شما را یادداشت کند؟ نه، من همیشه پلاک خودروی پدرم را مخدوش میکردم، اما سهشنبه آخر فراموش کردم. چرا همیشه سهشنبهها به سرقت میرفتید؟ سهشنبهها برای همه ما خوشیمن بود. واقعیتش ما هر سه نفر در زندگیمان از روزهای سهشنبه خاطرات خوبی داریم و به همین سبب فکر میکردیم روز سهشنبه برای ما خوشیمن است و این روز را برای سرقت انتخاب میکردیم. اما روز سهشنبه هم شناسایی و دستگیر شدی؟ بله، این سهشنبه آخر برای ما نحس شد. از چه زمانی شروع به سرقت کردید؟ از اوایل امسال شروع کردیم. من بیکار بودم که خودروی پدرم را به بهانه مسافرکشی گرفتم و همراه دوستان نقشه سرقت طراحی کردیم. به چند سرقت اعتراف کردید؟ به پنجسرقت محموله لوازم خانگی و یکسرقت مسلحانه از سوپرمارکت اعتراف کردیم. چرا از سوپر مارکت سرقت کردید؟ ما ابتدا به صورت مسلحانه به سوپر مارکتی دستبرد زدیم، اما پول زیادی گیرمان نیامد و تصمیم گرفتیم محموله لوازم خانگی سرقت کنیم. فقط به خاطر پول زیاد؟ نه، من
عشق پلیس بازی هم داشتم و دوست داشتم همیشه تجهیزات پلیسی داشته باشم و با افراد برخورد کنم. از اینکه اسلحه یا بیسیم همراهم بود و به دیگران نشان میدادم احساس غرور میکردم. اموال سرقتی را چه کار میکردید؟ پس از سرقت انبار میکردیم و در فرصت مناسب به فروشگاههای سطح شهر میفروختیم. سهم هر کدام از شما چقدر میشد؟ معمولاً هر بار بین ۵۰ تا ۷۰میلیون تومان میفروختیم و بین هم تقسیم میکردیم. خاطرهای هم از سرقتها داری؟ خاطره که نه، اما در یکی از سرقتها راننده گفت: بار خودرواش جهیزیه خواهرش است که با بدبختی خریدهاند و گریه کرد که دلم برای او سوخت و از همدستانم خواستم او را رها کنند.
دیدگاه تان را بنویسید