از «مانور اشرافیت» تا رویای یک شبه پولدار شدن! +تصاویر
مانور اشرافیت یک عارضه جدی دیگر نیز در جامعه دارد، بسیاری از افراد و جوانان طبقات پایین وقتی در شرایط نامناسب اقتصادی قرار میگیرند با مشاهده این جلوههای اشرافیت به نوعی به سمت سرخوردگی اجتماعی و چه بسا جرم و بزه سوق پیدا میکنند. رویای یک شبه پولدار شدن که با سرقتهای مسلحانه و بعضا جنایت و آدم کشی گره خورده است و در بسیاری از پروندههای موجود در دادگستریها قابل مشاهده است چه بسا ریشه در همین سرخوردگیهای اجتماعی داشته باشد.
روزنامه خراسان: پشت صحنه بسیاری از حوادث گاه چنان پیچیده و چند وجهی است که درک درست آن برای افراد اندکی میسر است و گاه تکان دهنده. بعضی اوقات یک رفتار اجتماعی ساده که چندان به چشم نمیآید، زمینه ساز جرم و جنایتهای فجیعی میشود، گاه پسر به پدر پولدار رحم نمیکند و گاه مادر از سر گرسنگی سر فرزندان معصوم خود را میبُرد! آن چه در پی میآید پشت صحنههایی از مشاهدات خبرنگار حوادث خراسان است که نشان میدهد چگونه یک رفتار نابهنجار اجتماعی میتواند عوارض خطرناکی برای جامعه داشته باشد.
پرده اول
گویی نمایشگاه رخ نمایی خودروهای گران قیمت بود، رژه خودروهای رنگارنگ میلیاردی که رانندگانی جوان و حتی نوجوان پشت فرمان آنها سرتکان میدادند، چشمهای بسیاری را خیره کرده بود. توقف این خودروها در انتهای یکی از بولوارهای مشهد، شروع «دور دور» را نوید میداد. دقایقی بعد انتهای بولوار بسته شد، گویی کسی حق اعتراض به بچه پولدارهای مزاحم را نداشت. زوزه لاستیکهایی که به کف آسفالت خیابان کشیده میشد در حالی به هوا برخاست که با کشیدن ترمز دستی و چرخیدن ۱۸۰ درجهای خودرو بوی لاستیک مشام رهگذران را نیز آزار میداد. خودروهای میلیاردی یکی پس از دیگری در اطراف میلهای که در وسط بولوار نصب کرده بودند، به چرخیدن با ترمز دستی ادامه میدادند. آهنگها و موسیقیهای مختلفی که از بلندگوهای خودروها برمی خاست ناخودآگاه رانندگان و برخی از سرنشینان را به رقص وا میداشت به طوری که گاهی با توقف خودرو در وسط خیابان به پایکوبی میپرداختند. ساعتی بعد «دور دور» خودروهای میلیاردی به مسابقه سرعت انجامید و رانندگان آن هابدون توجه به قوانین یا نگاههای حیرت انگیز شهروندان به مسابقه سرعت پرداختند. این رفتارهای خطرناک زمانی هولناک میشد که برخی از رانندگان با ترمزهای ناگهانی کنار خودروهایی که دخترانی در حال رانندگی بودند، سعی داشتند شماره تلفن آنها را بگیرند غافل ازاین که هر ترمز ناگهانی میتوانست به سانحهای وحشتناک تبدیل شود.
هرچه چشمانم را به اطراف میچرخاندم، فقط خودروهای رنگی با رانندگانی که شاید حال طبیعی نیز نداشتند خودنمایی میکرد و رانندگان دیگر از ترس وقوع تصادف به گوشه بولوار کشیده میشدند. این در حالی بود که چراغ گردان خودروهای پلیس نیز در آن ساعت از شب دیده نمیشد. وقتی این افراد از چرخ زدنهای بیهوده در شهر خسته شدند، راه تفریحگاههای طرقبه وشاندیز را در پیش گرفتند گویی قرار آنها برای شام آخر شب و تفریح و خوش گذرانی نهایی در یکی از هتلهای معروف بود. وقتی به مقصد رسیدند دهها خودروی میلیاردی در پارکینگ هتل خودنمایی میکرد و رانندگانی که سن برخی از آنها شاید به ۱۷ سال هم نمیرسید مشغول خوش گذرانی شدند. با پایان یافتن ساعات تفریح، آنها در حالی با سرعتهای وحشتناک به سوی شهر حرکت کردند که رقص میلیاردرها با آهنگ گرسنگی همچنان شهروندان را عذاب میداد. یکی از روان شناسان مطرح کشور درباره این گونه تفریحات بچه پولدارها که موجب ایجاد مزاحمت برای شهروندان میشود، میگوید: هیچ کسی مخالف شادی و نشاط یا پولداری و ثروت برخی از افراد جامعه نیست، اما نباید این رفتارها هنجار شکنانه باشد و عده زیادی از مردم بااقدامات خلاف عرف یا خودنمایی عده بسیار اندکی از ثروتمندان در تنگناهای مزاحمت یا ایجاد مشکلات روحی و روانی قرار گیرند. این کارشناس ارشد روان شناسی میافزاید: بارها مسئولان نظام برای برخورد با هنجارشکنیهای برخی ثروتمندان و مانور اشرافیت آنها تذکر داده اند تا نیروهای انتظامی و دستگاه قضایی با قدرت با این گونه رفتارهای ضد اجتماعی برخورد کنند که موجب دلسردی بسیاری از افراد جامعه میشود. ایوبی تاکید میکند: در بسیاری از موارد شنیده یا دیده ایم که وقتی پلیس قصد اعمال قانون برای این گونه رانندگان را دارد، آنها مست غرور و ثروت حتی به پلیس هم به نوعی توهین میکنند و مدعی میشوند که خودروی شان ساعتی هم در توقیف نخواهد ماند چرا که آنها به واسطه ثروت به منابع قدرت نیز دسترسی دارند بنابراین مسئولان جامعه اسلامی ضمن حمایت از ثروتهای حلال، بااین گونه تظاهر کسانی که ثروتهای باد آورده شان با پایمال شدن حق عده زیادی از افراد فقیر جامعه به دست آمده است با شدت و قدرت برخورد کنند تا این رفتارها در اجتماع تداوم نیابد و عدهای هر چند اندک سوار بر خودروهای آن چنانی ثروت خود را به رخ نیازمندانی نکشند که به نان شب خود محتاج هستند چرا که همین فاصله شدید طبقاتی باعث ایجاد یأس و ناامیدی در جامعه میشود.
پرده دوم یخچال خالی از مواد غذایی اواخر بهمن سال ۱۳۹۵ بود که از جنایت هولناک زن جوانی در خیابان امام هادی (ع) مشهد مطلع شدم. آن زن دختر ۸ ساله و پسر ۴ ساله اش را در یک جنایت بی رحمانه به قتل رسانده و خودش نیز با تیغ دست چپش را زخمی کرده بود تا خودکشی کند، اما جرئت بریدن کامل رگ دستش را نیافته بود. این زن ۳۳ ساله که بعد از طلاق از شوهر ۶۷ ساله اش، در تنگنای مشکلات اقتصادی قرار داشت، به قاضی احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) گفت: دخترم یک ساله بود که از شوهر معتادم طلاق گرفتم و دو سال بعد با مرد ۶۲ سالهای ازدواج کردم، اما به دلیل مخالفت فرزندان آن مرد و در حالی که فرزند ۴ سالهای هم از او داشتم، دوباره مجبور به طلاق شدم. هیچ کدام از مراکز خیریه و امدادی کمکی به من نکردند. چرخ خیاطی کهنه ام را به راه انداختم، اما سرمایهای برای دوخت و دوز نداشتم. گرسنگی فرزندانم را میدیدم و زجر میکشیدم، هر کجا برای کار میرفتم یا کاری برایم نداشتند یا با چشمانی هوس آلود روبه رو میشدم تا این که تصمیم احمقانهای گرفتم تا خودم را از این زندگی راحت کنم و ... در این لحظه وقتی قاضی ویژه قتل عمد در یخچال منزل قاتل بی رحم را گشود، تنها یک بطری آب خودنمایی میکرد و دیگر هیچ! با خودم گفتم: «آی آدم ها! اینها در همسایگی من و تو زندگی میکنند...!»
پرده سوم آرزوی یک شبه پولدار شدن در ماجرای دیگری که آبان سال ۹۴ به قتل طلافروش مشهدی در کوی طلاب مشهد انجامید، جوان بی گناه طلافروش به دست دزدان مسلحی به قتل رسید که میخواستند یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. سارق قاتل بعد از دستگیری در بازجوییها مدعی شد: از این که میدیدم عدهای پولدار هستند و من برای رهن منزل اجارهای باید به هر کسی رو بزنم، در عذاب بودم و میخواستم یک بار برای همیشه پولدار شوم. این بود که تصمیم به سرقت مسلحانه طلا گرفتم. همسرم باردار بود و من در آرزوی داشتن خانه و خودرو، آرزوهایم را تکرار میکردم تا این که ماجرای «پولدارشدن» را با دوستم در میان گذاشتم. او هم که دلش میخواست زودتر به سرمایهای برسد قبول کرد و بدین ترتیب نقشه سرقت مسلحانه را طراحی کردیم. آن روز خودروی همسایه را به امانت گرفتیم و بعد از بررسی طلافروشی ها، به این نتیجه رسیدیم که طلافروشی خیابان مفتح در منطقه خلوتی قرار دارد و کسی متوجه سرقت نمیشود. با این وجود اشتباه کردیم و مسیر پولدار شدن را نیافتیم، هنگام انجام سرقت مسلحانه قصد داشتم با چاقو طلافروش را بترسانم، اما چاقو را به سینه اش زدم و از محل گریختیم و ... گزارش خبرنگار خراسان حاکی است: اگرچه متهمان این پرونده بعداز چند روز با صدور دستورات ویژه قضایی دستگیر شدند و متهم ردیف اول در ملاء عام اعدام شد، اما آیا نباید به بررسی زمینههای ارتکاب چنین جرایمی پرداخت؟ آیا این گونه جرایم از همین رخ نماییهای اشرافیتی سرچشمه نمیگیرد؟
مانور اشرافیت زمینه ساز جرم پدیدهها و رفتارهای اجتماعی جلوههای تک بعدی ندارند بلکه از عوامل گوناگونی تاثیر میپذیرند. عواملی که گاه تاثیر مستقیم و عیان دارد و گاه به طور غیرقابل فهمی زمینه ساز رفتارهای بزهکارانه در جامعه میشود. فاصله طبقاتی فاحش و تظاهرهای طبقات فرادست جامعه و نمایش این فاصله گاه این نقش را بازی میکند. مانور اشرافیت یک عارضه جدی دیگر نیز در جامعه دارد، بسیاری از افراد و جوانان طبقات پایین وقتی در شرایط نامناسب اقتصادی قرار میگیرند با مشاهده این جلوههای اشرافیت به نوعی به سمت سرخوردگی اجتماعی و چه بسا جرم و بزه سوق پیدا میکنند. رویای یک شبه پولدار شدن که با سرقتهای مسلحانه و بعضا جنایت و آدم کشی گره خورده است و در بسیاری از پروندههای موجود در دادگستریها قابل مشاهده است چه بسا ریشه در همین سرخوردگیهای اجتماعی داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید