کلاهبرداری ۵ میلیاردی از دختران با عکس سنگ قبر همسر!

کد خبر: 833766

شکارچی هزارچهره زنان و دختران دم بخت در تهران دستگیر شد.

کلاهبرداری ۵ میلیاردی از دختران با عکس سنگ قبر همسر!

رکنا: شکارچی هزارچهره زنان و دختران دم بخت در تهران دستگیر شد.

علیرضا ۳۹ ساله طبق مستندات پرونده اش ۵میلیارد تومان از زنان و دختران دم بخت کلاهبرداری کرده است.

اظهارات او را می‌خوانید:

سابقه داری؟ بله، ۹ سابقه کیفری دارم که به اتهام‌های کلاهبرداری، چک برگشتی، جعل و رابطه نامشروع به زندان رفتم.

ازدواج کردی؟ سال ۷۹ ازدواج کردم و سال ۸۸ بود که به خاطر اختلافات و مشکلاتی داشتیم و در حالیکه دخترم ۹ سال داشت طلاق گرفتم.

چطور به فکر این کلاهبرداری میلیاردی افتادی؟ داخل زندان با مردی آشنا شدم در آنجا تصمیم گرفتم یک کارخانه ایمپلنت راه اندازی کنم که به همین خاطر شروع به کشیدن چک‌های زیادی کردم و قرار بود وقتی شرکت به مرحله تولید رسید؛ کم کم چک‌ها را نقد کنم که دستم رو شد.

زنان را هم هدف کلاهبرداری‌هایت قرار دادی؟ بله، با ۵ دختر طرح دوستی و خواستگاری ریختم و سپس با نام آن‌ها دسته چک گرفتم و چک‌های آن‌ها را خرج کردم.

طعمه هایت می‌دانستند قبلا ازدواج کردی؟ گفته بودم همسرم فوت کرده است.

کسی به حرفهایت شک نکرد؟ آخرین دختری که با او طرح ازدواج را مطرح کردم و قصد داشتم واقعا با او ازدواج کنم به حرفهایم شک کرد که مجبور شدم برگ گواهی فوت همسر سابقم را جعل کنم.

عکس سنگ قبر هم به دختر جوان نشان دادی؟ بله، در یکی از آگهی‌ها عکس سنگ قبر بود که با طراحی آن توانستم اسم زن سابقم را رویش بنویسم و دختر جوان با دیدن عکس به حرفهایم اطمینان کرد.

چطور بدون اینکه آن‌ها به بانک مراجعه کنند، حساب باز می‌کردی؟ چون گردش حساب بانکی خودم خوب بود؛ بانک‌ها به من اعتماد می‌کردند و بدون اینکه خود شخص حضور داشته باشد، حساب باز می‌کردند.

با نام منشی شرکت هم حساب باز کردی؟ بله، با نام منشی شرکت که پسر جوانی است؛ حساب بانکی باز کردم و ۲۸ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان چک کشیدم.

چند حساب بانکی به نام خودت است؟ ۴۹۰ حساب بانکی دارم.

چطور این همه دسته چک داری؟ دسته چک‌ها برای قدیم است، چون ابتدا با حسابم کار می‌کردم شناخته شدم و مجوز دسته چک دو جلدی داشتم به همین خاطر همه ۵۰ دسته چک را از قبل تهیه کرده بودم.

در مجموع چقدر کلاهبرداری کردی؟ ۲۸ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان با حساب منشی شرکت و ۱۳ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان با حساب خودم و خانم‌هایی که با آن‌ها طرح ازدواج گذاشته بودم که در مجموع نزدیک ۵۲ میلیارد تومان می‌شود.

با دختر‌ها چطور آشنا می‌شدی؟ در سایت‌های مجازی با آن‌ها آشنا می‌شدم و پس از اعتماد سازی طرح ازدواج را مطرح می‌کردم که آن‌ها با توجه به خانه‌های میلیاردی و خودروی لوکسی که داشتم و شغلم را مطرح کرده و عنوان می‌کردم دارای مدرک دکترا بوده و کارخانه دارم به من اطمینان می‌کردند.

فکر نمی‌کردی دستگیر شوی؟ نه، چون قرار بود بعد از اینکه کارخانه به مرحله تولید می‌رسد قسمتی از بدهی مان را با توجه به شرایط بازار پرداخت کنیم و طلبکار‌ها هم راضی بودند؛ یک سوم پول را بگیرند و چک را بدهند که نقشه ام به اجرا نرسید.

با پول‌هایی که به دست آوردی چه کار کردی؟ ۶ خودروی BMW مدل‌های ۵۳۰، ۷۳۰ و x. ۵ ثبت نام کرده بودم و ۵ خانه در مناطق فرمانیه و سعادت آباد به صورت قولنامه‌ای خریداری کرده بودم.

از خانه یکی از دختر‌ها سرقت کردی این اتهام را قبول داری؟ بله، برای یکی از آن‌ها به مناسبت عید‌های مختلف و با توجه به اینکه قصد ازدواج داشتم طلا خریده بودم و یک روز از او خواستم که یکی از طلا‌ها را بفروشد که من چکم را نقد کنم که نفروخت؛ به همین خاطر از روی کلید خانه شان کپی کردم و زمانی‌که در مسافرت بودند طلا‌ها و ۲ هزار دلار را که برای خودش بود از خانه شان سرقت کردم. ‌ می‌دانستی تحت تعقیب پلیس هستی؟ شریکم به من زنگ زد و گفت که طلبکار‌ها به کارخانه می‌آیند و از من خواست که مدتی فراری باشم که از ۴ ماه پیش به شهر‌های شمالی رفتم. همه خط‌های دایمی و اعتباری که داشتم را هم کد دادم که ردیابی نشوم. اما فکرم اشتباه بود و پلیس من را مدت‌ها به صورت نامحسوس زیر نظر داشت.

کد دادن به خط یعنی چه توضیح می‌دهی؟ از این ترفند‌های خط و گوشی بود در یک کانال تلگرامی خوانده بودم. نمی‌دانم واقعیت دارد یا نه. اما یک کد دستوری را به گوشیم می‌دادم بعد هر کسی به موبایلم زنگ می‌زد اپراتور اعلام می‌کرد که در دسترس نیست. خاموش است. بعدا تماس بگیرد. انگار که آنتن نداشته باشم. دقیقا همان طور بود.

چطور دستگیر شدی؟ اگر تهران نمی‌آمدم به هیچ وجه دستگیر نمی‌شدم. چون جایی که بودم کسی من را نمی‌شناخت. با کسی هم در ارتباط نبودم. همه خط هایم را هم خاموش کرده بودم. وقتی به تهران آمدم در خیابان بودم که گشت پلیس آگاهی دستگیرم کرد. فکر می‌کردم قرار است مدارکم را بازبینی کند، اما ماشین را به پارکینگ فرستادند و من را هم یک راست به اداره آگاهی آوردند. اینجا بود که فهمیدم مدت‌هاست که تحت نظر هستم. پلیس من را نامحسوس زیر نظر داشت تا اعتمادم را جلب کند. چون هیچ خبری نبود من هم فکر کردم پلیس بی خیال شده و به تهران آمدم و دستگیر شدم.

چند تا شاکی داری؟‌ نمی‌دانم اصلا مغزم کار نمی‌کند. فقط مبلغ کلاهبرداری‌ها خیلی زیاد است این بار اگر بخواهم رد مال کنم باید همه دار و ندارم را بفروشم.

پشیمان نیستی؟ الان دیگر فایده‌ای ندارد. من سابقه دارم. می‌دانم که مدت دار باید زندان بمانم. فقط از این نگرانم که نتوانم کاری انجام بدهم و مدت‌ها در زندان بمانم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت