این مساله را ثابت کنید، یک میلیارد تومان جایزه بگیرید!
سورنا ستاری گفت: ما مشکلی با این کارنداریم. من حتی به دبیر شورا هم گفتهام از نظر ما این آمار محرمانگی ندارد. امیدوارم سری جدیدکه آمارتهیه شد بتوانیم آن را منتشر کنیم. ضمن آن که اگرمراجع معتبر بین المللی هم آماری در این باره منتشر کنند میتوانید به آن استناد کنید. اما آماری که به صندوق بینالمللی پول منتسب میکنند یک دروغ بزرگ است ماحتی در مقطعی یک جایزه ۱۰۰ میلیون تومانی گذاشتیم برای کسی که این رفرنس را به ما بدهد وثابت کند که این آمار صحیح است و صندوق بینالمللی پول آن را اعلام کرده است.
روزنامه خراسان: گفتگو با سورنا ستاری میسرنمیشودمگر با پیگیریهای زیاد. البته اگر سفرهای استانی، جلسات وسخنرانیهای متعددوقتی برای آقای معاون باقی بگذارد. بعداز ماهها انتظار، ظهرپنج شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه که مصادف بود با اول ماه مبارک رمضان، قرار مصاحبه ما با معاون علمی وفناوری رئیس جمهور گذاشته شد. وقتی وارداتاق فرزند شهید سرلشکر منصور ستاری (فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) میشوی، تعجبی ندارداگربا ماکت چند مدل جنگنده مواجه شوی. ماکتهایی که همه آنها ساخته دست خود اوست و میگوید؛ تابه حال ۲۰۰ ماکت ساخته و سال ۷۶ هم وقتی که تنها ۲۵ سال داشته، بابت طراحی جنگنده نظامی آذرخش، ازمقام معظم رهبری نشان درجه یک هنری دریافت کرده است. ستاری به دلیل دایره گسترده مخاطبانش که عمدتا دانشجویان، نخبگان، فعالان شرکتهای دانش بنیان واستارت آپها هستند، چهره کاملا شناخته شدهای به شمار میرود.
ادبیات اوهم امروز دیگر ادبیات کاملاشناخته شدهای است. او در پنج سال اخیر همواره اقتصاد نفتی ودرعین حال صنعتی را که برپایه این اقتصاد شکل گرفته مورد انتقاد قرارداده وراه نجات کشور را دراقتصاددانش بنیان وشکل گیری محیطهای کسب وکارمبتنی بردانش وفناوری میداند و آن قدر این حرف هاراتکرار وبرای تحقق آنها تلاش کرده است که خودش میگوید کسانی که روزی او را به خاطر این دیدگاه مسخره میکردند، امروز از حامیان این جریان هستند. بررسی دلایل بی توجهی به کالاهای دانش بنیان داخلی به بهانه شعار امسال، روندبازارسازی برای شرکتهای دانش بنیان، مشکلات کسب وکارهای نوین و استارت آپ ها، بررسی وضعیت نخبگان و چند و، چون آمارهای عجیب وغریب فرار مغزها، مواردی است که در گفت: وگوی بیش از یک ساعته ما با معاون علمی وفناوری رئیس جمهور مطرح شد.
به عنوان اولین سوال، از نام گذاری سال ۹۷ شروع کنیم. امسال درشرایطی ازسوی مقام معظم رهبری، سال حمایت ازکالای داخلی نام گذاری شده است که متاسفانه سال هاست شاهدبی توجهی وبی مهری به تولیدکننده داخلی هستیم و طبیعتا تولید کنندگان محصولات مبتنی برفناوری هم ازاین قاعده مستثنا نیستند. شما این وضعیت راناشی ازچه عواملی میدانیدومعاونت علمی به سهم خودچه برنامهای برای تحقق شعارامسال دارد؟
اقتصادکشورماهمیشه بر پایه نفت بوده است. این اقتصادنفتی با خودش یک فرهنگ میآورد. مثل آدمی است که با پول پدرش زندگی میکندوبرای آن زحمت نکشیده است. این چالش همه اقتصادهای نفتی است. درواردات، سالهای سال است که به صورت سنتی شبکههایی درکشورشکل گرفته است که این شبکهها به خارج از کشوروابسته اندوما تا این زیست بوم راتغییر ندهیم وضعیت اصلاح نخواهدشد.
اما در سالهای اخیرتوسعه شرکتهای دانش بنیان و رشد استارت آپ ها، زیست بوم جدیدی رادرفضای کسب وکارکشورایجاد کرده است. همچنین پیوست فناوری برای قراردادهای بزرگ را نیز دردستورکار قرارداده ایم هرچنددرصدموفقیت آن دراجرا چیزی نیست که روی کاغذشاهد آن هستیم، دلیل آن هم همین شبکه سازی است که وجوددارد.
امروزدنیا روی استانداردها تمرکزکرده است. وقتی به سراغ صنعت نفت میرویدکالای شما بایدمجوز (API) American Petroleum Institute را داشته باشد. استانداردی که صنعت نفت به راحتی به شرکتهای خارج ازخودش نمیدهد. اکنون با استاندارددرحال مذاکره ایم تاگواهی تطابق بگیریم واز ۵۰ گواهی تطابق اولیه رونمایی و بخشی از مشکلات استاندارد را حل کنیم. اینها اقداماتی است که دردست انجام است تا بتوانیم ازفضای واردات دورشویم و برای تقویت تولیدکننده داخلی قدم برداریم.
دولت دوسال پیش مصوبهای را مبنی بر لزوم بازارسازی برای شرکتهای دانش بنیان به دستگاههای دولتی ابلاغ کرد، همکاری دستگاهها دراجرای این مصوبه چگونه بوده است؟ بله پیرو این مصوبه توافق نامههایی را بادستگاههای اجرایی ازجمله وزارت جهاد کشاورزی، وزارت بهداشت، وزارت صنعت و وزارت نفت به امضا رساندیم که پیشرفتهایی هم حاصل شده است. به طور مثال وزارت نفت درگروه کالایی خوب عمل کرده است و در حوزه بهداشت وبحث تجهیزات شاهد اتفاقات خوبی بودیم. درحوزه دارو به ویژه داروهای بیوتکنولوژی شاهد تحول جدی هستیم و درحوزه کشاورزی هم درصددیم بیش از هر چیز روی توسعه روشهای جدیدکشت کارکنیم چه درحوزه گیاهان دارویی و چه محصولاتی که به آب کمتری نیاز دارند. در مجموع آن چه اجرایی شده درحد قابل قبولی بوده است یاخیر؟ نمیتوانم بگویم به نقطه ایده آل رسیده ایم اماوضعیت چندان هم بد نبوده است ضمن آن که همه این بازاردراختیار دولت نیست، بازاردولت کمکی است به شرکتهای دانش بنیان که بتوانندبازار بخش خصوصی را از آن خودکنندوروی پای خودشان بایستند. این شرکت هادرسال گذشته حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان فروش داشته اندکه نسبت به سال ۹۵ بیش ازدو برابرافزایش داشته است ودر GDP کل کشورهم رقم قابل توجهی محسوب میشود. امسال هم چنین رشدی را پیش بینی میکنیم. در بحث صادرات چه وضعیتی داریم؟ بحث صادرات موضوع بسیاربااهمیتی است. اساسا صادرات محصولات دانش بنیان باصادرات سنتی که تاکنون درکشور انجام میشده است، تفاوت بسیارزیادی دارد. شرکتی که میخواهددرحوزه دانش بنیان صادرات انجام دهد، باید استاندارد CE داشته باشد. اینها یک فرهنگ جدید در کسب وکار و صادرات کشور است. سال گذشته به عددی حدود ۴۵۰ میلیون دلار در بحث صادرات شرکتهای دانش بنیان رسیدیم که قابل توجه است و امیدواریم امسال به یک میلیارددلار برسد. البته شاید از لحاظ شرایط بین المللی با مشکلاتی برای صادرات محصولات دانش بنیان مواجه باشیم، اما با این حال شرکتها برای افزایش این سهم خیز برداشته اند.
آقای دکتر؛ ما قانونی درکشور داریم که به نظر میرسد قدمت آن به بیش از ۲۰ سال برسد و آن قانون حداکثر استفاده ازتوان داخل است که طی این سال هاازسوی بخش صنعت، دستگاههای اجرایی و همه مشمولان اجرای قانون مورد بی اعتنایی قرار گرفته است. میخواهم دیدگاه شما را هم در این زمینه بدانم. ببینید ما باپدیدههایی درکشورمواجه ایم که ازبوم ما بیرون نیامده اند. صنعتی داریم که نامش صنعت نیست، کارخانه است. روزی تصمیم گرفتیم صنعت فولاد داشته باشیم، یک خارجی آوردیم که آن را برای ما طراحی کند و ماشین آلات به ما بدهد، حالا انتظار داریم که بخش داخلی بتواندبا این صنعت کار کند. امروز اگرمی خواهیم ازاین فضا خارج شویم باید طراحی کنیم. ماتا خودمان سیستم و ماشین آلات را طراحی نکنیم موفق نخواهیم بود. شما هرچقدرهم که قانون بگذاریددرنهایت همان سیستم و پلتفرمی که درنتیجه واردات درکشورایجاد شده است وخودمان هم مسبب آن بودیم کار خودش رامی کند. صنعت خودرویی که براین پایه شکل گرفته است هرکاری هم بکنیم برای خودروی جدیدش با خارجیها قرارداد میبندد. امادرحوزه دانش بنیان، رفتارها، آن گونه نیست که درصنعت واقعی درحال وقوع است. در این اکوسیستم همه دنبال آن هستند افرادی راپیدا کنندکه مشکلات ومعضلات آن هارا با نوآوری وابتکار حل کنند. این اکوسیستم امروز به بخش سنتی ما تنه میزند. از این رو هر روز هم شاهد دعواو چالش بین این دوبخش هستیم. استارت آپهای حوزه خدمات با سیستم سنتی در جنگ و دعوا و آنهایی که دربحث فناوری فعال هستند با سیستمهای صنعتی ما در جنگ وجدال اندوسیستم درحال تحول است. درمجموع بر اجرای قانون حداکثر استفاده ازتوان داخل، درقراردادهای بزرگ نظارت میشوداما آیابخش خصوصی واقعا ازاین قانون تبعیت میکند؟ آیا مامی توانیم دایم کنترل کنیم وببینیم در این قراردادچنددرصدازتوان داخلی استفاده شده است؟ نمیتوانیم بگوییم این قانون شکست خورده است، خیر، دربسیاری ازمواردهم اجراشده، ولی با زور نمیتوانیم چنین مفاهیمی را اجرایی کنیم. درصحبت هایتان اشاره کردیدکه اجرای موضوع پیوست فناوری با درصد پایینی از موفقیت همراه بوده است؛ توضیحات بیشتری در این باره ارائه میکنید؟ کمتر از یک سال است که موضوع پیوست فناوری قراردادهای بزرگ اجباری شده است. ما ازسال گذشته عضو شورای اقتصادشدیم و امروز پیوست فناوری درقراردادهای بزرگ یکی ازضرورتها محسوب میشودولی درمرحله اجرامی بینیم که این موضوع صرفا روی کاغذ است ووقتی قرار است اجرا شودهزارو یک جور بهانه میتراشندکه این اتفاق نیفتد. البته زورمان را میزنیم تا این اتفاق بیفتد، ولی تا زیرساختهای فکری و فرهنگی و تشکیلاتی بهم نریزد ما در این زمینه موفق نیستیم. آیا طی یک سال گذشته آماری احصا شده است که بیانگر میزان اجرای قانون پیوست فناوری درقراردادهای بزرگ باشد؟ خیر چنین آماری نداریم، چون حدود یک سال است که این کار پیاده سازی شده است و عمدتاً هم درقراردادهای بزرگ درحوزههای وزارت نیرو، وزارت نفت، وزارت راه به ویژه در حوزههای ریلی و حوزههای واگن سازی بوده است، آمار دقیقی در این زمینه نداریم، اما قراردادهای بزرگ همه باید پیوست فناوری داشته باشند. این موضوع رعایت میشود؟ روی کاغذ بله، ولی دراجرا این ناظر است که باید محکم برای این کار ایستادگی کند البته من هنوز به این نقطه نرسیده ام که این مسئله رعایت نشده باشدولی باید به طور دایم نظارت شود.
درسالهای اخیر یک گفتمان استارت آپی و نوعی کسب وکارنوین درکشورما شکل گرفته است و انصافا حرکتهای رو به جلویی رادراین زمینه شاهد بودیم که به ایجاد تغییرات درفضای کسب وکار منجر شده است، اما برخی ازفعالان این حوزه ازنوع حمایت هاونگاههای تبعیض آمیزی که در پروسههای حمایتی وجود دارد، گلهمند هستند مواردی ازجمله این که این حمایت هامنحصراً متوجه برخی استارت آپهای بزرگ است که امروزدیگر استارت آپ نیستند بلکه به شرکتهای بزرگی تبدیل شده اندو به طور خاص این گله مندی را ازمعاونت علمی دارند که حمایتها عمدتاً به سمت شرکتهای بزرگ رفته است و شرکتهای نوپا کمتر مورد حمایت قرارمیگیرند. مدل حمایتی معاونت چگونه است که زمینه چنین انتقادی را فراهم کرده؟! هم اکنون حدود ۳ هزارو ۵۵۰ شرکت دانش بنیان داریم که ۷۰ درصد آنها نوپا هستند اماقانون حمایت از شرکتهای دانش بنیان، قانون حمایت از شرکتهای دارای فناوری است وشرکتهایی که در حوزه ICT هستند عمدتا شرکتهای خلاق اندو اغلب در حوزه خدمات فعال هستند. این شرکتها تا یک فناوری را به ما ارائه ندهند، نمیتوانیم آنها را به عنوان شرکت دانش بنیان تایید کنیم، ولی شرکتهای بزرگ این توانایی را دارند مثلادرحوزه ICT شرکتهایی ایجادشده اندکه فعالیت آنها درحوزه حمل و نقل شهری است. نرم افزارهایشان بومی خودشان است. هوش مصنوعی فوق العادهای دارند. این هادانش بنیان محسوب میشوند. اکنون حدود ۱۶۰ خدمت ارائه میکنیم و برخی ازاین خدمات را به سمت شرکتهای خلاق برده ایم. از جمله توسعه شتاب دهندهها برای حمایت از شرکتهای خلاق ومعافیت سربازی و... ازامسال هم توسعه شرکتهای خلاق رادر دستورکارداریم تابخشی ازاین شرکت هاراخارج ازقانون دانش بنیان حمایت کنیم. اما باید بگویم که اساسازیستبوم نوآوری و کارآفرینی باپول دولتی شکل نمیگیرد. پول دولتی مخرب زیست بوم نوآوری وکار آفرینی است و اتفاقا همین شرکتها و استارت آپهای موفق که به آنها اشاره کردید، هیچ کدام وام دولتی نگرفته اندواین خیلی اهمیت دارد. بااین حال به طور جدی پای کار استارت آپها ایستاده ایم، شخصاً روی این که کسی بیایدوکرکره اینها را پایین بکشد بسیار حساسم وصدایم بالامی رود. امروزمی توانیم باهمه بخشهای کشورصحبت کنیم. روز اول نمیتوانستیم. وقتی با هریک از وزیران دولت و قوه قضاییه و... صحبت میکردیم، این مفاهیم را متوجه نمیشدند، اما اکنون متوجه میشوندوتازه میفهمیم که اگر ازاین شرکتها حمایت نشودطرف خارجی میآید و جای آنها رامی گیرد. این را چند سال پیش نمیفهمیدیم. درهمین بحث کالای داخلی، امروزشاهدیم که کالای بی کیفیت چینی راحت وارد بازارما میشوداما کالای داخلی بایداستانداردبگیرد، از بهداشت و محیط زیست و... تاییدیه بگیرد، این همان محیط کسب وکاری است که برای شرکتهای خارجی آماده است، اما برای شرکتهای داخلی اصلا آمادگی ندارد. درحوزه رفع مشکلات بیمهای ومالیاتی استارت آپها قولهای زیادی داده شده، اما هنوزهم وقتی پای صحبت آنها مینشینیم از این وعدههای عملی نشده میگویند. چه زمانی قراراست این موانع از پیش پای استارت آپها برداشته شود؟ درباره معافیت مالیاتی چندان قبول ندارم که مشکلات حل نشدهای وجود دارد، چون ما همکاری بسیارخوبی با اداره مالیات داریم وطبق ضوابط قانونی همه گونه همکاری برای معافیت مالیاتی شرکتهای دانش بنیان صورت گرفته است به طوری که ۲۴۰۰ شرکت دانش بنیان ما از معافیتهای مالیاتی بهرهمند شده اند. اما در حوزه شرکتهای خلاق هنوز این طور نیست. موضوع اساسی همین جاست. این شرکتهای خلاق هستند که هنوز بنیه قوی اقتصادی ندارند و به درآمد زایی نرسیده اند. اینها چرا باید مالیات بدهند؟ این همان محیط کسب و کار است که ما به دنبال تقویت آن هستیم و بنا داریم از امسال این حوزه را هم پوشش بدهیم. اما درحوزه بیمه هنوز مسئله داریم، به تازگی مذاکراتی با دکتر ربیعی وزیرکارداشتیم و تسهیل گریهایی هم شده است اماهنوزبا آن چه درذهن ماست فاصله دارد. اکنون یکی ازمعضلات بزرگ شرکتهای دانش بنیان تعددبخشنامههای سازمان بیمه است و به نظر من این موضوع حل نمیشودمگر آن که ما این بخشنامه دادن را از دست کارشناسان و مدیران بیمه خارج کنیم. نمیشود هر روز ضوابط با بخشنامه تغییر کند. این هم یکی از مشکلات فضای کسب و کار است که امسال اصلاح آن رادردستورکار داریم. شما مسئولیت بنیادملی نخبگان راهم برعهده دارید. حدودسه سال پیش طی دیداری که اعضای بنیاد و نخبگان با مقام معظم رهبری داشتند، ایشان از برخی اقدامات بنیاد از جمله موضوع واگذاری امتیازات وتسهیلات نخبگان به دانشگاه هاانتقاد کردندوخواستاراصلاح آنها شدند. آیا این موارد اصلاح شد یاخیر؟ بله این موارد اصلاح شد، چون ما هرسال خدمت آقا میرویم وگزارش عملکردخود را ارائه میکنیم. اماچون واردبحث نخبگان شدیم لازم میدانم نکتهای رادراین زمینه متذکرشوم. ما از روز اول به طور دایم گفتهایم سرمایه شرکتهای دانش بنیان، نیروی انسانی است، اما نه هر نیروی انسانی؛ نیروی انسانی که مبتکر و زجر کشیده است. بچه پولداری بزرگ نشده واعتماد به نفس بالایی دارد. برای رسیدن به این هدف باید نظام آموزشی ما متحول شود. باید بپذیریم که با استعدادهای برترطرفیم نه نخبگان. اگر فردی فکر میکند به واسطه این که رتبهای کسب کرده یا اختراعی دارد، میتوانداز کشورش سهم خواهی کند یا بگوید چرا به من پست نمیدهند، جای او دربنیاد نیست او باید بپذیردکه اتفاقا کشور ازاوطلبکاراست. درهمه جای دنیا حتی درآمریکا اگر شما رتبه خوبی داشته باشید به شما گرنت میدهند، اما به شما نمیگویند نخبه و دیگر نمیتوانی بروی از دولت آمریکا طلبکار باشی که چرا مرا تحویل نمیگیرید. صرف این که تخصصی در یک رشتهای داشته باشی، نمیتوانی بروی به استاندار بگویی چرا مرا معاون خودت نمیکنی؟ این طلبکاری هاست که کار راخراب میکند. خانم میرزاخانی زمانی با من هم دانشگاهی بود. اوزمانی که در ایران بود به واسطه داشتن دو طلای جهانی ازدودوره المپیاد دردانشگاه مشهورو زبانزد بود. اما هیچ گاه نگفت من نخبه ام. آن چه از او یاد گرفتیم اخلاق نخبگی است، درهیچ جا نگفته من طلبکارم، در همه جا گفته من مدیونم. این اخلاق نخبگی است که ما را بالا میبرد نه ادعای نخبگی. آیا اگر کسی بگوید من نخبه ام ما باید شیر نفت را بیشتر برایش بازکنیم؟ حقوق بیشتری به او بدهیم؟ بنیادموسسه رفاهی نیست، بنیاد نخبگان باید جایی باشد که این بچهها راتربیت کندتا بتوانند تاثیرگذاری شان را درجامعه بیشتر کنند. صرف نظر ازنگاه مادی به این قضیه، ما باید بپذیریم که نخبگان به حمایت نیاز دارند. آنها برای رشد بیشترنیازمندامکاناتی هستند که باید دراختیارشان قرار بگیرد. طبق آیین نامه حمایت از نخبگان که دردولت نهم مصوب شد، قرار بوددرهای تمامی مراکز پژوهشی روی نخبگان بازباشد تابتوانند ازامکانات پژوهشی این مراکز استفاده کنند امابا بسیاری ازنخبگان که صحبت میکنیم میگویند چنین امکانی در اختیارشان گذاشته نمیشود. چرا این مشکلات وجوددارد و چنین حمایتهایی از آنها دریغ میشود؟ البته ما قانونی در این زمینه نداشته ایم، اما به فرض هم که وجودداشته باشد، شما فکر میکنید میشود آن را اجرایی کرد؟ ساختارهای پژوهشگاههای ما اصلاً به گونهای نیست که یک فرد نخبه بتواند وارد آنها شود یا حتی آن جا کارکند. ساختار پژوهشگاههای ما این طور بوده است که وزارتخانهای آمده پژوهشگاهی زده تا مشکلاتش حل شودولی چه اتفاقی افتاده؟ ما پژوهشگر استخدام کرده ایم تا برای ما پژوهش کند و این بزرگترین اشتباهی بوده است که در پژوهشگاههای دولتی اتفاق افتاده است. اینها هیئت علمی گرفتند وهیئتهای علمی هم همان کاری را انجام میدهند که در دانشگاه انجام میشودو اصلاً هم برایشان مهم نیست که مشکل صنعت را میتوانند حل کنند یا نه؟ شما بگویید اگر در تمام این موسسههای پژوهشی باز باشد، آیا کسانی که در این موسسات کار میکنند کمک میکنند؟ نخبه داری میکنند یا نخبه کشی؟ اگر میتوانستند که تا به حال نخبگان را جذب میکردند پس چرا این بچهها به خارج از کشور میروند؟
شما یک نخبه را بیاورید و درسیستم دولتی حقوق بگیر کنید. از او چیزی درنخواهد آمد. ممکن است در آینده مدیر خوبی بشود، ولی در تخصص خودهیچ گاه پیشرفت نمیکند. من وقتی به استانها میروم، همه تقاضای کمک مالی دارند. آن جاست که از کوره در میروم. همه فکر میکنند شیرنفتی دست ماست که میتواند مشکلات شان راحل کند. درحالی که نمیدانندمشکلات استان با عقل حل میشود، نه پول دولت. وقتی استانداری رامیبینم که با یافتن یک معدن گچ یا آهن ذوق میکنداما درباره نیروی انسانی که درحال خروج از استان است بی تفاوت است افسوس میخورم. او نمیداند که قدرت نیروی انسانی است که استان را متحول میکند نه معدن گچ و آهن. نمیداند باید سرمایه گذار بخش خصوصی را به استان بیاوردومحیط کسب و کاردراستان ایجادکند. پول دولتی نخبه کش است، ما باید این را بفهمیم که وقتی بچههای ما استخدام میشوند به آنها خیانت میکنیم. اگرنخبگان ما هم فکر میکنند با استخدام دولتی به جایی میرسند اشتباه میکنند. یکی ازاقدامات مهم بنیادنخبگان تلاش برای جذب نخبگان ایرانی مقیم خارج بوده است. بررسی آمار تعداد افرادی که در قالب این طرح به کشور بازگردانده شده اند، نشان میدهد تعدادکسانی که بازگشته اند درمقایسه باتعدادی که درخارج از کشور هستند رقم قابل توجهی به نظر نمیرسد. - ما حدود دو سال است که به این حوزه ورود کرده ایم تا بتوانیم نخبگان خارج از کشور را به کشور بازگردانیم. اما قبل از ورودبه این بحث بدنیست درباره بزرگ نمایی عجیب و غریبی که در بحث آمار خروج نخبگان با آن مواجه ایم صحبت کنم. این آمارها به قدری درسیستم نهادینه شده است که وقتی میگوییددروغ است کسی باور نمیکند، سال هاست که آماری به نقل ازصندوق بین المللی پول باعنوان خروج سالانه ۱۸۰ هزار نخبه از ایران اعلام میشود درحالی که اساسا این آماروجود خارجی نداردو مشخص هم نیست که رفرنس آن کجاست. درمقیاسهای جهانی تعدادبچههای مادرخارج ازکشورازمتوسط دنیا حداقل سه برابرکمتر است. یعنی با داشتن چهار میلیون و ۷۰۰ هزار دانشجو باید حداقل ۳ درصد دانشجویان مان درخارج از ایران باشنددر حالی که اکنون این میزان یک درصداست وما تنها ۴۸ تا ۵۰ هزار دانشجو درخارج از کشور داریم که اتفاقا رقم خوبی نیست. من منکر فرارمغزها نیستم. همه ما این را به عنوان یک پدیده قبول داریم. اما این که بگوییم پدیده نگران کنندهای است، ازیک بُعد باید بگویم بله واز یک بعد، خیر. خیربه این دلیل که رِنج ما نسبت به متوسط جهانی خیلی پایین است. اما از آن لحاظ که نیروهای با کیفیتی را از دست میدهیم، این مسئله نگران کننده است. نگرانی دیگر این است که درصد ماندگاری این بچهها به ویژه در آمریکا بالاست و از آن بدتر این است که ما کاری برای برگشت آنها انجام ندهیم. با این حال مقاصدی که دانشجویان ما انتخاب میکنندمقاصد خوبی است واستعدادهای ماعمدتا دردانشگاههای اروپا، آمریکا و استرالیا هستند. به طوری که بزرگترین کلونی دانشجویان ما در آمریکاست که حدود ۱۲ هزارنفر هستند و رتبه ماازنظر تعداددانشجو در آمریکادراین سالها بین ۱۱ تا ۱۶ بوده است. درحالی که اول انقلاب، رتبه ما در آمریکا اول بوده است. همین یک سوال است که چرا آن زمان فرار مغزها نبود. اما امروز چهار تا دانشجو که ازکشورمی روند میشود فرارمغزها. اساسا آن زمان این مباحث مطرح نبود، چون بورسیههای قوی وجود داشت و این جریان هدفمند بود. اما من عمدتا روی سیاستهای جذب تاکیددارم تا این که سیاستهای بورس را پیگیری کنیم. بورس یعنی مایکی دومیلیاردبرای یک آدم خرج کنیم که ۵-۴ سال در خارج ازکشور درس بخواندو معلوم هم نیست که درنهایت چه میشود. ضمن آن که ما دولت هستیم وتجربه نشان داده است که آدم خوب را درست انتخاب نمیکنیم و سابقه هایش هم وجود داردکه قبلاً چگونه افراد را بورسیه میکردیم. درحالی که ما الان بچههایی را درخارج داریم که سطح علمی شان مشخص است. بایدروی بازگشت این افراد کار کنیم. خیلی از کشورهای پیشرفته هم بورسیه نمیکنند. چین ۳۵۰ هزار دانشجو در آمریکا داردیعنی ۳۰ برابر ما. امایک نفر آنها بورسیه نیست. ولی روی سیاستهای بازگشت سرمایه گذاری میکنند. ما هم در دوسال گذشته این سیاستها را دنبال کردیم وخوب جواب داده. به جای این که یک نفررا با چند میلیاردتومان بورسیه کنیم که نمیدانیم برمی گردد یانه، با یک دهم آن پول، یک نفر را برگردانیم. ماسالانه حدود ۸۰۰ دانش آموخته دکترا درحوزه مهندسی و علوم پایه در آمریکا داریم. اینها کسانی هستندکه آمریکا سه میلیارد تومان برای دوره دکترای آنها هزینه کرده است. اگربتوانیم سالی ۵۰۰ تاهزارنفر ازنخبگان واستعدادهای برترمان رابه داخل کشور برگردانیم اتفاق بسیارخوبی است. اکنون به چنین رقمی رسیده اید؟ اکنون سالی ۴۰۰ نفررابرمی گردانیم وبرای سال آینده روی بازگرداندن بیش از ۴۰۰ نفر هدف گذاری کردهایم. بهترین پلتفرم برای بازگشت نخبگان به داخل کشور استارت آپها هستند و ما همیشه فکر میکردیم اینها علاقه مندند دردانشگاهها مشغول شوند، اما اکنون بیشترین علاقه مندی آنها فعالیت استارت آپی است. گفتید آمارخروج سالانه ۱۸۰ تا ۳۰۰ هزارنخبه ازکشورکه برخی آن را به بانک جهانی منتسب میکنند، دروغ و بزرگ نمایی است. آمارواقعی چقدر است؟ تاکید میکنم که آماربانک جهانی همیشه دقیق ودرست است. اما اساسا چنین آماری تابه حال منتشرنشده و وجودخارجی ندارد. آمارهای مهاجرت هرسال درسایت اداره مهاجرت آمریکا، کاناداواسترالیا به صورت ریزودقیق منتشرمی شود و سازمان ملل هم هرسال آمار مهاجرت را منتشر میکند. آقای دکترفکر نمیکنیدیکی از دلایلی که باعث میشود آمارهای به اصطلاح دروغ، با بزرگ نمایی مطرح شود، کوتاهی بنیاد درارائه آمارهای صحیح است؟ ما یک مشکل بزرگ داریم و آن این است که اداره آمار، آمارمهاجرت را اعلام نمیکند. آمار مهاجرت جزو اساسیترین آماری است که یک کشور بایدداشته باشد. یعنی باید بدانیم نرخ مهاجرت چگونه است امامتاسفانه اداره مهاجرت این آمارراندارد. البته رایزنیهایی با آنها کرده ایم که بتوانیم این اطلاعات را به کمک اداره آمار محاسبه و منتشر کنیم. ضمن آن که آمارهای مهاجرت هرسال توسط سازمان ملل منتشرمی شود اماازآن دقیق ترآماری است که آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا CIA Fact book اعلام میکند. براین اساس مهاجرت خالص مادرکشور، هیچ گاه درسال، بیش از ۳۰ تا ۳۵ هزارنفر نبوده است. ما تقریباً هردو سال یک بارنخبگان زیر پوشش بنیاد را آنالیز و آمارها را تهیه میکنیم و اکنون هم آمارگیریهای دو سال جدیدمان شروع شده است. چرا این آمارها به رغم درخواست چندین باره شورای عالی انقلاب فرهنگی به آنها ارائه نمیشود. ما مشکلی با این کارنداریم. من حتی به دبیر شورا هم گفتهام از نظر ما این آمار محرمانگی ندارد. امیدوارم سری جدیدکه آمارتهیه شد بتوانیم آن را منتشر کنیم. ضمن آن که اگرمراجع معتبر بین المللی هم آماری در این باره منتشر کنند میتوانید به آن استناد کنید. اما آماری که به صندوق بینالمللی پول منتسب میکنند یک دروغ بزرگ است ماحتی در مقطعی یک جایزه ۱۰۰ میلیون تومانی گذاشتیم برای کسی که این رفرنس را به ما بدهد وثابت کند که این آمار صحیح است و صندوق بینالمللی پول آن را اعلام کرده است. رقم قابل توجهی است. لازم شددراین باره تحقیق کنم. بله این کار را بکنید. در این صورت من حاضرم مبلغ جایزه را به یک میلیاردتومان هم برسانم درصورتی که کپی گزارش سال ۲۰۰۹ صندوق بین المللی پول را به ما بدهید. به یاد دارم که اواخردولت یازدهم دریک سخنرانی ابرازامیدواری کردیدکه در دولت دوازدهم دیگردرکابینه حضورنداشته باشید. چرا چنین آرزویی کردید. علتش خستگی ازکار بودیا دلایل دیگری داشت؟ نمیدانم قبل از انتخابات این را گفتم یا بعد از آن. به هر حال طی این سالها با چالشهای زیادی مواجه بودیم، اما درهر صورت ماندگارشدم و خوشحالم که به رغم همه شایعات و پیشنهادهایی که مطرح میشد، دوباره درجای بی حاشیه خودم ایستاده ام. چون فکر میکنم در حال ایجاد جریانی هستیم که کشور را نجات میدهد. خیلی هاکه روزهای اول من را مسخره میکردند امروز خودشان حامی این جریان هستند. دولت هم به این نتیجه رسیده است که اگر قرار است کار جدیدی انجام شود، فقط با همین جریان دانش بنیانی اتفاق خواهد افتادوگرنه ما کارخانه فولاد و سیمان و پتروشیمی و... زیاد ساخته ایم که در زمان خودشان خوب بودندامادیگر بیش ازاین ظرفیت تحول درآنها وجود ندارد. آن چه ما درسالهای گذشته به آن بی تفاوت بودیم، نیروی انسانی است اگر این ظرفیت را خوب درک کنیم دیگر نیازی به بنیاد نخبگان نداریم. مگر آمریکا واروپا بنیاد نخبگان دارند؟ وقتی جامعهای داشته باشیدکه نخبه پرور و حامی نخبگان باشدودولت هم به تجاری سازی ایدهها و اختراعات اهمیت بدهد و آموزشی داشته باشیدکه به اقتصاد پیوند زده شده باشد نیازی به بنیاد نخبگان نخواهید داشت، بنیاد جایی است که این نطفه را ایجاد میکند تا جامعه تغییر کند. ان شاءا... تا هر زمان که مقرر بود به فعالیتم ادامه میدهم. درغیر این صورت به سراغ دانشگاه و تدریس میروم. برخی اعضای هیئت دولت حضور پررنگی درشبکههای اجتماعی دارندو از این طریق بامخاطبان شان ارتباط وتعامل دارند. چرا شما با وجودمخاطبان گستردهای که با آن مواجه اید، اعم از نخبگان، شرکتهای دانش بنیان واستارت آپ هاازظرفیت شبکههای اجتماعی استفاده نمیکنید؟ شایدخیلی ازهمکاران ما این کار را میکنند، اما من شخصاً اعتقادی به این شیوه ندارم بلکه معتقدم اگرمشکلی وجود دارد باید به شیوه رودررو آن راحل کنم.
دیدگاه تان را بنویسید