دلایل و پیامد‌های جنایت اخلاقی در یک مدرسه تهران

کد خبر: 822776

روزی از روز‌های اردیبهشت سال ۹۵ که معلوم شد ندا، دانش آموز ۹ ساله زنجانی مدت‌هاست بی آن که دم بزند قربانی نیات شوم معلمش بوده است، افکار عمومی به اندازه امروز مجروح بود و وزیر وقت نیز به همین اندازه متاثر، اما آیا داستان تعرض درمدارس تمام شد؟ ندا آن روز تنها قربانی پرونده بود، ولی پرونده‌ای که حالا در دادسرای تهران مفتوح است چندین شاکی دارد یعنی که آن همه سروصدایی که پرونده ندا دو سال پیش به پا کرد مثل حبابی زود بزرگ شد و زود ترکید، اثرش هم زود محو شد.

دلایل و پیامد‌های جنایت اخلاقی در یک مدرسه تهران

جام جم: وزیر اسمش را گذاشت جنایت تلخ و شرم‌آور، او گفت: متاثر است و بازرس ویژه‌اش، پرونده را با جدیت دنبال می‌کند، بطحایی اضافه کرد که گزینش و نظارت بر معلمان سختگیرانه می‌شود. وزیر آموزش و پرورش به رسم بیشتر وزرا و مسئولان ارشد کشور به‌جای استفاده از رسانه جمعی در توییتر موضع می‌گیرد، این‌بار موضع‌گیری‌اش از جنس همدردی با افکارعمومی بود، او می‌خواست روی یک داغ مرهم بگذارد. این همدردی، اما دل کمتر کسی را خنک کرد، چون آموزش و پرورش خودش باید پاسخگو باشد به خاطر همه قصورها، همه تساهل‌ها و همه انتخاب‌های اشتباهش.

بله، وقاحت معلم مدرسه غرب تهران، هم تلخ بود و هم شرم‌آور، تعیین بازرس ویژه نیز کوچک‌ترین تکلیف بود که انجام شد، اما این‌که بخواهیم گزینش معلمان و نظارت برآن‌ها را از امروز به بعد سختگیرانه کنیم واقعا دیر است، خیلی دیر.

روزی از روز‌های اردیبهشت سال ۹۵ که معلوم شد ندا، دانش آموز ۹ ساله زنجانی مدت‌هاست بی آن که دم بزند قربانی نیات شوم معلمش بوده است، افکار عمومی به اندازه امروز مجروح بود و وزیر وقت نیز به همین اندازه متاثر، اما آیا داستان تعرض درمدارس تمام شد؟ ندا آن روز تنها قربانی پرونده بود، ولی پرونده‌ای که حالا در دادسرای تهران مفتوح است چندین شاکی دارد یعنی که آن همه سروصدایی که پرونده ندا دو سال پیش به پا کرد مثل حبابی زود بزرگ شد و زود ترکید، اثرش هم زود محو شد.

معلم بی‌اخلاق تهران گرچه که آموزش و پرورش تلاش می‌کند او را نیرویی غیرسازمانی معرفی کند و ربطش دهد به جایی خارج ازمدرسه، اما واقعیت این است که در لباس یک معلم و یک کادر آموزشی، خبط کرده چندان وقیح که فیلم‌هایی که از او در کلاس درس و درحلقه خانواده‌های قربانی وعصبانی دست به دست می‌شود گستاخی و بی‌اخلاقی‌اش را عیان می‌کند

البته دادستان تهران گفته است که متهم فقط وجود فیلم‌های مستهجن در تلفن همراهش را گردن گرفته و بقیه اتهامات را رد کرده. سرنوشت این متهم شک نکنید که بزودی روشن می‌شود بویژه با تاکیدی که از جانب رهبری مبنی بر پیگیری قاتل و سریع ماجرا داشته‌اند. ولی حتی اگر این معلم بی‌اخلاق به اشد مجازات نیز متهم شود، نفوذ بی‌اخلاقی به مدارس همچنان درد اصلی است، چه بی اخلاقی از سوی معلمی باشد که روابط جنسی را درس می‌دهد و چه بی‌اخلاقی، لباس سوال بپوشد و با لحن کنجکاوانه از زبان دانش‌آموزان خارج شود.

آزاری به درازی تاریخ

برخی دانش‌آموزان قدیمی، دختر و پسر‌هایی که حالا زن و مرد شده‌اند و بیشترشان رفته‌اند سر خانه و زندگی‌شان امروز در بزرگسالی جرات می‌کنند و از خاطرات مدرسه‌شان می‌گویند که با دانش امروزی‌شان نام آن را می‌گذارند تعرض جنسی یا حتی خشونت جنسی. یکی از این دانش‌آموزان پسری است دهه هفتادی که برایمان تعریف می‌کند در شهرکوچکشان معلمی داشتند که بچه‌ها را مجبور می‌کرد داستان‌هایی با محتوا‌های جنسی را روخوانی کنند!

پریسا نیز یک دهه (اواخر) شصتی است و خاطره‌اش مربوط می‌شود به سال‌های میانی دهه ۷۰ که محصل مدرسه ابتدایی بود و یک بار معلمشان همکلاسی‌اش را که درس نخوانده بود مجبور کرد پیش چشم بچه‌ها برهنه شود!

آزار در مدرسه اتفاق تازه‌ای نیست، شاید اگر دیگران هم در صندوقچه خاطراتشان بگردند از این جنس حوادث پیدا کنند که به‌دلیلی از کنارش گذشته‌اند. بچه‌های آن روزگار نیز مثل بیشتر بچه‌های امروز درک درستی از حریم جسم شان ندارند و با متجاوزان به این حریم، گیج و گنگ برخورد‌ می‌کنند.

رضا جعفری رئیس اورژانس اجتماعی کشور به فارس گفته است که کودکان والدین معتاد، بیمار، فرزندان طلاق و کودکان معلول ذهنی بیشتر در معرض چنین رفتار‌هایی قرار دارند و باید بیشتر از آن‌ها مراقبت کرد. اما تجربه نشان داده بقیه بچه‌ها نیز در معرض تعرض قرار دارند به این دلیل که کسی یاد بچه‌ها نمی‌دهد چطور از خودشان مراقبت کنند، به‌عبارت دیگر تربیت جنسی بچه‌ها مغفول مانده است.

کودک آزاری، ضعف آموزش و چند چیز دیگر

خانواده‌ها از بس چسبیده‌اند به نمره و تست و کنکور، سایر ابعاد تربیتی را به کل گذاشته‌اند کنار، نهاد‌های مدنی و متولیان آموزش کشور نیز که اساسا تلاشی در این مسیر نمی‌کنند.

نتیجه می‌شود دانش‌آموزانی که قربانی می‌شوند و مقهور قهر مبتلایان به پدوفیلی (میل جنسی به کودکان). بی‌دلیل نیست که رئیس اورژانس اجتماعی کشور به وضع موجود گله دارد و می‌گوید بسیاری ازخانواده‌ها کودکان را به مدرسه می‌فرستند درحالی که نظام آموزشی فقط نخبه‌پروری می‌کند به جای این‌که بر تربیت انسان سالم و مفید تمرکز کند. خانواده‌ها نیز که شیفته نمره عالی و موفقیت‌های علمی هستند برای تأمین هزینه کلاس‌های جورواجور چند شیفته‌کار می‌کنند و پیداست دیگر حوصله وقت گذاشتن برای بچه‌ها را ندارند.

شاید حالا که پرونده مدرسه غرب تهران بازاست و داغ، عده‌ای از لزوم تربیت جنسی در دانش‌آموزان دم بزنند و یا حتی مسئولان وزارتخانه این الزام را از ذهنشان بگذرانند، ولی ماجرا که سرد شود و کم کم رنگ ببازد مثل همیشه دوباره می‌رویم سر خانه اولمان. اما نیاز به تربیت جنسی جدی است تا حدی که علیرضا کرمانی، پژوهشگر جامعه شناسی کودک به ما می‌گوید که دادن این آموزش‌ها به کودکان جزیی ازحقوق شهروندی آنهاست. حتی کورش محمدی رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران نیز معتقد است تهیه پروتکل آگاهی دهی درباره مسائل جنسی به افراد البته متناسب با سن و سال‌شان نیازی جدی است.

او همه چیز را به این پروتکل محدود نمی‌کند و توضیح می‌دهد که باید سبک‌های فرزندپروری خانواده‌ها نیز اصلاح شود. با تمام این‌ها نمی‌توان با تدوین پروتکل‌های تربیت جنسی جامعه‌ای امن ایجاد کرد.

همانطور که غربی‌ها نتوانستند. حلقه اصلی، ولی گم‌شده در جوامع امروزی شاید تربیت اخلاقی اعضای آن باشد. متجاوزان به حریم انسان‌ها از پروتکل‌ها و آموزش‌های جنسی تبعیت نمی‌کنند بلکه این قانون و اخلاق است که می‌تواند هر انسانی را مهار کند. ما همه مقصریم، چون تربیت اخلاقی را فراموش کردیم و ارزش‌های دینی و اخلاقی که می‌تواند تنظیم‌کننده رفتار فرزندانمان باشد را به آن‌ها انتقال ندادیم.

این‌ها یعنی این که همه مقصریم، همه دست به دست هم داده ایم تا جامعه مان ناآگاه باشد و از پس این ناآگاهی ها، بچه‌ها که خام ترند بیشتر از دیگران در معرض آسیب قرار بگیرند. کرمانی، اما درکنار همه این کاستی‌ها اشاره تند و تیزی دارد به آموزش و پرورش که پرسنل خود را درست و علمی گزینش نمی‌کند و صلاحیت معلمی و تداوم این صفت‌ها در افراد را نمی‌سنجد و پایش‌نمی‌کند.

به این ترتیب وزارتخانه نیز می‌نشیند در لیست مقصران، جایی کنارخانواده‌ها و جامعه به معنی اعم‌اش، آموزش و پرورشی که به معلمی اجازه تدریس در روستای قره‌محمد شهرستان خدابنده را داد که سابقه‌دار بود و سال ۹۵ ندای ۹ ساله را قربانی کرد. تیرماه آینده آزمون استخدامی دستگاه‌های دولتی برگزار می‌شود و سهم آموزش و پرورش از این استخدام‌ها ۱۷ هزار نیروست، آزمون و گزینشی که با اوضاع فعلی جای هیچ مسامحه درآن نیست مخصوصا این که وزیر قول داده است از این به بعد گزینش و نظارت بر معلمان سختگیرانه باشد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت