روستایی در صفر مرزی که دوستدار کتاباند +عکس
مسوول کتابخانه رمین معتقد است: «کتابخوانی بچهها برنامهریزی میخواهد و اگر این برنامهریزی درست باشد اتفاقات خوبی خواهد افتاد. من امیدوارم که با پرورش نوجوانان بتوانیم آینده آنها را تغییر دهیم. چوب نازک را به هر شکلی دربیاورید، تغییر میکند. درباره بچهها میشود این کار را انجام داد.»
روزنامه صبح نو: یکی از اتفاقات نمایشگاه کتاب حضور غرفه کتابخانههای روستاهاست. امسال هم مانند سالهای گذشته، کتابدوستان و کتابخانهداران روستاها برای آشنایی با کتابخوانها و شناساندن خود به دیگران در نمایشگاه شرکت کردند. یکی از این غرفهها، غرفه روستای رمین استان سیستانوبلوچستان بود. رمین از توابع شهرستان چابهار و جزء ۱۰روستای برتر کشور در زمینه کتابدوستی است. برای اینکه هر روز جمعیت زیاد روستا را با کتاب پیوند دهد، هر روز طرحهای متنوعی دارد.
رمین در پنج، ۶ کیلومتری شرق چابهار قرار دارد. بیش از ۸۰۰۰ نفر جمعیت دارد و یکی از روستاهای بزرگ چابهار در دهستان کمبل سلیمان بخش مرکزی است. چون رمین در کنار دریا قرار دارد، شغل اغلب مردم ماهیگیری و صیادی است. آقای «عبدلحکیم بهار» عضو شورای روستا و مسوول توانمندسازی فرهنگی روستا و مسوول کتابخانه روستاست. او کارمند خانه بهداشت روستاست. بهار میگوید: «جشنواره روستاهای دوستدار کتاب از طرف وزارت ارشاد، در سه، چهار سال پیش برگزار شد. در این جشنواره اعلام کردند که هر روستایی طرحی در حوزه کتاب دارد، ارائه دهد. در آن جشنواره ۸۵۰روستا شرکت کردند، طرح روستای ما جزء برگزیدگان بود.» داستان شبکه دوستدار کتاب و کتابدوستی روستا از همین جشنواره شکل گرفت.
هر چند که عضو شورای روستا، بهخاطر علاقهاش به کتاب و کتابخوانی فعالیتهای فرهنگی زیادی انجام داده بود.
کتابخانهمان در کانکس است بهار توضیح میدهد که بعد از جشنواره بود که بهطورجدی کار را پیش بردند: «در آنجا شبکه دوستدار کتاب تشکیل شد. دولت در این طرح شرکت و حمایت نمیکند. ما معتقدیم که باید خودمان دستبهکار شویم و خودمان کاری را به پیش ببریم. بعدازاین طرح بود که ما بهصورت جدیتر به توزیع کتاب در سطح روستا اقدام کردیم. باید کتابخوانها خودشان دغدغه داشته باشند. دوست داریم که دستوبال دولت وارد این قضیه نشود.». اما در این شبکه دوستدار کتاب چه کارهایی انجام میشود؟ بهار توضیح میدهد: «کتابهای قدیمی را که بچهها خواندهاند در اختیار روستاهای حاشیه روستایمان قرار میدهیم. کتابها را در مدارس توزیع میکنیم. ما حتی توانستیم دو کتابخانه در ایرانشهر ایجاد کنیم. در هرمزگان هم توزیع کتاب داریم. مینیبوس سیاری هم راه انداختهایم و به روستاها کتاب میرسانیم.»
او تأکید میکند: «یکی از برنامههایمان این است که تعداد روستاهای دارای کتابخانه را بیشتر کنیم و تعداد بچههای کتابخوان را بالا ببریم.» با همه اینها، اما کتابخانه رمین ویژگی خاصی دارد. بهار درباره شروع به کار کتابخانه روستایش میگوید: «کتابخانه رمین با ۱۸۰ جلد کتاب شروع کرد و در یک سال به ۸۰۰جلد کتاب رسید. حالا به هفتهزار تا هشتهزار جلد کتاب رسیده است. ما هنوز نیاز به کتاب داریم. ۱۲- ۱۳کارتن دیگر کتاب داریم و خیلی کتاب دیگر هم در انبار ذخیره کردهایم. فضای مناسبی برای کتابخانه نداریم.» کتابخانه روستای دوستدار کتاب درواقع یک کانکس است: «اندازه کانکس کتابخانه ۶۰ - ۷۰ متر است. ۶۷۰نفر عضو کتابخانه هستند و روزانه تقریباً ۶۰ تا ۷۰نفر به کتابخانه مراجعه میکنند. من اینها را برنامهریزی کردهام تا حضور بچهها باهم تداخل پیدا نکند.»
ماهیگیران را کتابخوان کردیم ویژگی خاص بهار و کتابخانه در طرحهایی است که برای کتابخوانی در نظر گرفتهاند؛ طرحهایی که از سال۹۳ و از جشنواره دوستدار کتاب بهوجود آمد: «هر روستایی میتوانست ۴۰ تا ۵۰ طرح در حوزه کتاب و کتابخوانی بفرستند. طرح سال اولمان این بود که هر کسی میتواند بخشی از خانه خود را تبدیل به کتابخانه کند، یا در همه روستاها یک خانه خالی وجود دارد و میشود از این خانه خالی، استفاده کرد.» این طرح بهعنوان طرح برگزیده جشنواره انتخاب شد و در بسیاری از روستاها الگوبرداری شد: «در ایرانشهر با همین طرح، کتابخانهای را احداث کردند.» این، اما تنها طرح روستا نیست. بعدازآن مسوول فرهنگی شورای روستا، طرحهایش را به پیش برد: «ما در محل تجمع مردم هم ایستگاه کتابخوانی راه انداختیم. در خانههای بهداشت، در اسکلهها، مراکز درمانی و شیلات که تعداد مردم بیشتر است. ما کتاب را در معرض دید مردم قرار میدادیم. به همین ترتیب از ۱۰ نفر، چهار نفر کتاب میخواندند.» بهار توضیح میدهد که این طرح اسکله خیلی جواب داد، همین مسأله باعث شد تا طرح جداگانهای برای شیلات در نظر بگیرند: «۱۵۰سبد طراحی کردیم و در این سبدها، کتاب گذاشتیم. دوستانی که در اسکله بودند، این کتابها را در اختیار ملوانان و ماهیگیران قرار میدادند. ماهیگیران ۴۰ روز در آب هستند. امکانات تفریحی ندارند و خیلی راحت میتوانستند از این طرح استفاده کنند. این طرح با استقبال مواجه شد. تعداد زیادی کتاب در همین طرح خوانده شد.»، اما ایده اولیه این طرح به شغل قبلی بهار برمیگردد، زمانی که سه سالی بر روی دریا ماهیگیری میکرد: «من از نوجوانی کتاب جمع میکردم و میخواندم. سه سالی ملوان لنج بودم و ماهیگیری میکردم. زمان زیادی را بیکار بودم. در زمان ماهیگیریام با خودم کتاب میبردم. آنجا بود که به این نتیجه رسیدم که ماهیگیران در لنجها بیکار هستند و وقتشان تلف میشوند.»
حالم خوب میشود
این روزها با وجود اینترنت و اطلاعات بیشماری که در کسری از ثانیه ردوبدل میشود، دیگر کسی حوصله خواندن کتاب را ندارد؛ اما در روستای دورافتاده مردم عاشق خواندن کتاب هستند. بهار درباره سبک زندگی مردم تأکید میکند: «بچهها به سمت بازیهای رایانهای رفتهاند و خیلی غرق آن شدهاند، اما اینطور هم نیست که کتاب نخوانند، در این مدتی که در حوزه فرهنگی کار میکنم، متوجه شدم که مردم کتاب هم میخوانند، اما باید شرایط فراهم باشد. برنامه باید طوری باشد که بتوانیم عدهای را دورمان جمع کنیم. میتوانیم آنها را از گوشی و موبایل دور کنیم و این دوستان را به سمت کتاب سوق داد.» او مثال میزند: «در تابستان پارسال ما یک طرحی را بهنام جام باشگاههای کتاب داشتیم. زمانی که طرح مطرح شد، همه گفتند این طرح در تهران جواب نمیدهد چه برسد به چابهار که روستای دوری است و امکاناتش محدود است. کل شهر چابهار ۱۶باشگاه تشکیل دادند، اما روستای ما به تنهایی توانست هشت باشگاه ثبت کند و ۱۱۶نفر عضو فعال داشته باشد. عضوهایی که مرتب از ما کتاب میگرفتند و میخواندند و برای دوستان دیگرشان نقد و بررسی میکردند. در کنار دریا بچهها اردوهای کتابخوانی داشتند.» بهار تأکید میکند: «تنها چیزی که من خوشبین و امیدوار هستم، دانشآموزان مقطع راهنماییمان هستند. با توجه به محرومیتها و دسترسی سختی که در روستا به اینترنت وجود دارد، باعث شده است که به کتاب مراجعه کنند. پارسال ما دانشآموز داشتیم که در چهار ماه تابستان، ۱۶۰ کتاب خوانده بود.» مسوول کتابخانه رمین معتقد است: «کتابخوانی بچهها برنامهریزی میخواهد و اگر این برنامهریزی درست باشد اتفاقات خوبی خواهد افتاد. من امیدوارم که با پرورش نوجوانان بتوانیم آینده آنها را تغییر دهیم. چوب نازک را به هر شکلی دربیاورید، تغییر میکند. درباره بچهها میشود این کار را انجام داد.»
او درباره شور و شوق اعضای کتابخانهاش میگوید: «من تا ۵/۲-۳ در اداره هستم و بعد از رسیدن به خانه میبینم که بسیاری از بچهها در جلوی خانهام جمع شدهاند تا به کتابخانه برویم. من زمانی که این همه شور و شوق را میبینم حالم خوب میشود. دو سال متوالی ما روستای برگزیده جشنواره دوستدار کتاب بودیم و پارسال هم در باشگاه کتابخوانی برتر شدیم. همینها برایم کافی است.» بهار شوروشوق بچههای روستایش را میبیند و امیدوار است که با در اختیار داشتن فضای مناسب برای آنها بتواند بچههای بیشتری را با کتاب و کتابخوانی همراه کند.
دیدگاه تان را بنویسید