انوار طاها: مادر آن حضرت طبق نقل اکثر مورخان، «لیلا»، دختر أبیمُرّةبنعروة بنمسعود ثقفی است. [۱]مادر لیلا، «میمونه» معروف به «اُمّ شیبه» دختر ابوسفیان صَخْربنحَرب بناُمیّه [۲]میباشد.
بنابراین لیلا از خاندان اشرافی بود؛ [۳]پدر لیلا، ابومُرّه فرزند عروةبنمسعود ثقفی، در دوران پیامبرˆ دیده به جهان گشود. [۴]او پس از کشته شدن پدرش عُروه، همراه با برادرش ابومُلَیْح، نزد پیامبرˆ آمدند و آن حضرت را از قتل پدرشان آگاه ساختند. سپس هر دو مسلمان گردیده به طائف بازگشتند. [۵]پدر و اجداد پدری علی اکبر (یعنی امام حسین، امیرمومنان، پیامبر خدا، ابوطالب، عبدالمطلب، هاشم و ...) به قدری شناخته شده و مشهوراند که نیازی به توضیح آنان دیده نمیشود، اما درباره اجداد مادری ایشان باید گفت:
جد لیلا (به نام عروةبنمسعود) یکی از بزرگترین و سرشناسترین مردان طائف و مکه بود. این بزرگی مقام تا بدانجا بود که قریش با اشاره به او (و شخص دیگری به نام ولیدبنمغیره مخزومی) میگفتند چرا قرآن بر چنین فردی نازل نشده است. خداوند ضمن آیه ذیل اشاره به این ماجرا میفرماید
«لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیم» (زخرف،۳۱)؛ «چرا این قرآن بر مردی بزرگ ـ. از جهت مال و مقام ـ از این دو شهر (طائف و مکه) نازل نشده است؟»
به سبب شرافت عُروه در میان قوم خود، قریش او را در واقعه حُدَیْبِیّه برای عقد قرارداد صلح نزد پیامبر خدا فرستادند. او در آن هنگام کافر بود و در سال نهم هجرت اسلام آورده به سوی قبیلهاش بازگشت. وقتی به قبیلهاش رسید، بر بام خانهاش رفته اسلام خود را آشکار ساخت و مردم قبیلهاش را نیز به دین اسلام دعوت نمود. امّا یکی از آنان تیری به سویش پرتاب کرد، که آن تیر به (قلب) او اصابت نمود و غرقه در خون خویش به زمین افتاد. [۶]به وی گفتند: خون خود را به چه حساب میگذاری؟ گفت: این لُطفی بود که خداوند با آن مرا گرامی داشت و شهادتی بود که پروردگار نصیبم کرد، تنها درخواستم این است که مرا در کنار شهیدانی که در رکاب رسولخدا کشته شدهاند، دفن نمایید، که به این خواستهاش جامه عمل پوشاندند. رسولخداˆ در باره او فرمود: او از این جهت که قوم خویش را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آنها او را کشتند، همانند صاحب یاسین بود. [۷]عُروه به هنگام پذیرش اسلام، زنهای متعددی در اختیار داشت که چهار تای آنان از قریش بودند. پیامبر اعظمˆ به وی فرمود، اسلام بیش از چهار زن را جائز نمیشمرد. او نیز چهار تن از آنان را برگزید که از جمله ایشان، زینب دختر
ابوسفیان صَخْربنحَرب بنامیه بود. [۸]البته ابنشهرآشوب در گزارشی نام مادر علی اکبر (ع) را «شهربانویه» دانسته است [۹]که به نظر میرسد چندان قابل اعتنا نیست زیرا وی در این قول متفرد است. پی نوشت:------------------------- [۱]. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج. ۲، ص. ۲۴۶-۲۴۷؛ خلیفةبنخیاط، تاریخ خلیفةبنخیاط، ص. ۱۷۹؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتلالطالبیین، ص. ۸۰؛ شیخ مفید، الإرشاد، ج. ۲، ص. ۱۰۶؛ ابنشهرآشوب در مناقب، نام وی را «شهربانویه» خوانده است. (مناقب آلابی طالب، ج. ۴، ص. ۱۱۸)، اما لیلا از همه مشهورتراست. [۲]. ابوالفرج اصفهانی، مقاتلالطالبیین، ص. ۸۰؛ خلیفةبنخیاط، تاریخ خلیفة بنخیاط، ص. ۱۷۹. [۳]. بنا بر یک تفسیر، مقصود از دو شهر در آیه یاد شده مکه و طائف میباشد و شخص بزرگ دیگر ولید بنمغیره مخزومی است که به خاطر شرافتش در میان قومش و کثرت اموالش که زمستان و تابستان از املاک مزروعیش بهره میجست، خانه کعبه را به تنهایی میپوشاند؛ و این ولید همان کسی است که خدای تعالی در قرآن در نکوهش او میفرماید: «ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً (۱۱) وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً (۱۲) وَ بَنِینَ شُهُوداً (۱۳)» (مدثر:
۱۱-۱۳)؛ (ای رسول من) مرا با کسی که خود، او را به تنهایی آفریدم واگذار، همان کسی که برایش مال فراوان قرار دادم و فرزندانی که همواره نزد او و در خدمت او هستند. (ابنحجر عَسْقَلانی، الاصابة، ج. ۴، ص. ۴۰۶-۴۰۷) [۴]. ابنعبدالبر، الاستیعاب، ج. ۴، ص. ۳۱۷؛ ابناثیر، اسدالغابة، ج. ۵، ص. ۲۸۴. [۵]. ابنسعد، الطبقات الکبری، ج. ۵، ص. ۵۰۴؛ مقریزی، إمتاعالأسماع، ج۱۴، ص. ۳۰. [۶]. بَلاذُری، انساب الاشراف، ج. ۲، ص. ۷۶ [۷]. ابنسعد، الطبقات الکبری، ج. ۵، ص. ۵۰۴؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج. ۲، ۸۴ [۸]. ابنحجرعَسْقَلانی، الاصابه، ج. ۸، ص. ۱۵۹ [۹]. ابنشهرآشوب، مناقب آلابی طالب، ج. ۴، ص. ۲۵۷.
دیدگاه تان را بنویسید