خبرگزاری فارس: سخن گفتن از فرهنگ مطالعه و فواید خواندن، یکی از راههای راحت برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت است. اتفاقی که در اغلب سخنان متولیان فرهنگی در هر مقامی شاهد آن هستیم، بیشمار عباراتی که خوش و رنگ و لعاب است و اغلب مدیران فرهنگی نیز هنگامی که میخواهند به اهمیت موضوع کتاب و کتابخوانی اشاره کنند به پیشینه پر طمطراق فرهنگ ایرانی میبالند و از دوران طلایی فرهنگ ایرانی - اسلامی سخن میگویند و شنونده را به حفظ آن توصیه میکنند، ولی اغلب کمتر راهکاری برای حفظ پیشینه فرهنگی و تدوام آن دیده میشود. مردم مخاطب «بایدها»! حتی برای وارد شدن کتاب به سبد مایحتاج خانوار هم پیشنهاد و راهکاری ارائه نمیشود و همواره مردم، مخاطب «بایدها» در امر کتابخوانی و مطالعه هستند و کسی برای محقق شدن آن بایدها راهکاری ارائه نمیکند و مخاطب فقط باید تلاش کند تا کتاب به هر نحوی ممکن است وارد سبد خرید خانواده شود. اما تاکنون کسی از آقای مدیر فرهنگی، خانم مسئول و مروج فرهنگی نپرسیده، چگونه باید محصولی فرهنگی با عنوان «کتاب» وارد سبد خانواده شود و یک خانواده چهار نفره (به صورت پیشفرض) چگونه باید در روزگار
کنونی در کنار تمام مخارج و هزینههای مرسوم زندگی از پس تامین مخارج یک قلم کالای فرهنگی (شما بخوانید کتاب) بربیاید؟ برای وارد شدن کتاب به سبد مایحتاج خانوار پیشنهاد و راهکاری ارائه نمیشود و همواره مردم، مخاطب «بایدها» در امر کتابخوانی و مطالعه هستند در این مقال در نظر نیست به دیگر محصولات فرهنگی اعم از سینما، موسیقی و تئاتر اشارهای کنیم، که اوضاع در آنها نیز بهتر از کتاب نیست و گاهی بسیار وحشتناک است و مخاطبی که تمایل به تماشای یک فیلم سینمایی (با حجم تبلیغات گسترده) دارد باید برای یکی فیلم در ماه رقمی تقریبی بین ۷۰ تا ۱۰۰ هزار تومان را کنار بگذارد تا یک شب تفریحی از جنس تماشای یک فیلم سینمایی داشته باشد. برای یک خانواده چهار نفره با این پیش فرض که مادر خانواده در بیرون اشتغال نداشته باشد، به طور میانگین بین یک و نیم تا دو میلیون تومان در آمد ماهانه در این گزارش در نظر گرفته شده، میزان حقوقی که اندکی بالاتر از میزان مصوب وزارت کار برای کارگران (آن هم در سال ۹۷) است (کف حقوق مصوب برای سال ۹۷ حدود یک میلیون و دویست هزار تومان است) و بخش زیادی از جامعه در این سطح و حتی اگر بدبینانه بنگریم پایینتر هستند.
خانوادهای با چنین وضعیت معشیتی فاقد مسکن مستقل است و باید در مسکن استیجاری زندگی کند و طبیعتا برای چنین خانوادهای باید رقمی بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان اجاره خانه در نظر گرفت. در کنار این مبلغ باید هزینههایی نظیر بهای آب، برق، گاز و تلفن مصرفی (جدا از هزینه استفاده از تلفن همراه و خدمات اینترنت که این روزها بسیار فراگیر شده) را نیز در نظر گرفت که با یک اجاره ۶۰۰ هزار تومانی باید مجموع آنها را ۷۰۰ هزار تومان در نظر گرفت. تا این جا قریب به نصف درآمد ماهیانه یک خانواده خرج شده و بیشک اگر بخواهیم ریز هزینههای یک خانواده را استخراج کنیم بیتردید با کمبود بودجه در پایان ماه نیز روبهرو میشویم (بماند که در عمل چنین اتفاقی میافتد و سرپرست خانوار با قرض گرفتن ماه را به انتها میرساند). البته در روزگار کنونی کمتر کسی یافت میشود که اقساطی به یکی از بیشمار بانکها و موسسات مالی نپردازد. اگر پولی بماند ... اگر از این موضوعات بگذریم که خب در این روزها امری طبیعی است و برای اینکه از حق حیات بهرهمند باشیم باید پرداخت کنیم وگرنه تکلیف روشن نیست، باید نگاهی هم به قیمت کتابها داشته باشیم تا
ببینیم اگر یک خانوار در صورت باقیماندن پولی در تَهِ کیسه مخارج خود، بخواهد کتاب هم وارد «سبد خرید خانوار» ش. کند با چه وضعیتی روبهرو است. باز هم برای همان خانواده چهار نفره میخواهیم از میان کتابهای پرفروش کتابهایی انتخاب کنیم و ببینیم آیا با این مخارج و با توجه به قیمت کتابها میتوانند ماهانه کتاب را در میان خریدهای خود قرار دهند. این را نیز در نظر بگیریم که به خاطر نبود معرفی درست از کتابها شاید کتابی خریداری شود و موجب نارضایتی شود و اعتماد مخاطب به کتاب کاهش پیدا کند. فرض میکنیم این خانواده کودکی بین ۷ تا ۱۰ سال دارد، در میان کتابهای یکی از ناشران معروف این رده سنی با کتابهایی به طور میانگین بین ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان روبهرو هستیم که ما اینجا قیمتی معادل ۱۵ هزار تومان را برای کوچکترین فرد خانواده در نظر میگیریم. دیگر فرزند این خانواده نیز بین ۱۳ تا ۱۸ سال، سن دارد و در سنین نوجوانی است و با نگاهی به کتابهای مشهور این رده سنی با قیمتهایی بین ۱۸ تا ۲۷ هزار تومان روبهرو هستیم که باز هم به صورت میانگین کتابی با قیمت ۲۲ هزار تومان را برای او انتخاب میکنیم. اگر پدر و مادر خانواده هر دو یک کتاب
را انتخاب کنند تا منابع موجود را مدیریت کنند سراغ پرفروشهای بازار نشر برای بزرگسال میرویم تا از میان آنها یکی را انتخاب کنیم. با توجه به کتابهای پرفروش این رده سنی باید به طور میانگین ۲۵ هزار تومان نیز برای پدر و مادر خانواده کتاب خریداری کرد. سئله تنها کتاب نیست همچنین این مسئله را در نظر بگیرید که کودکان به خاطر کم حجم بودن کتابهایشان و داشتن صفحات رنگی و کاغذهای سنگینتر (که این مسئله قیمت کتابهای آنها را بالاتر میبرد) معمولا زودتر کتابشان را کنار میگذارند و نیاز بیشتری به تنوع محصول دارند. (مثل اسباببازی) با یک جمع ساده رقمی که یک خانواده چهار نفره بهازای هر نفر یک کتاب در ماه باید پرداخت کند رقمی حدود ۶۰ هزار تومان است و این در حالی است که در قیاس با میزان حقوقی که یک خانواده دریافت میکند این رقم کم نیست بماند که در این گزارش قیمتها تقریبی است و بیشک برای یک کتاب بزرگسال باید بیش از ۲۵ هزار تومان هزینه در نظر گرفت. حال دوباره باز میگردیم به ابتدای همین گزارش! با توجه به وضعیت قیمت کتابها و با توجه به اهمیت و «بایدهای» مطالعه که از سوی مدیران فرهنگی مطرح میشود یک
خانواده ایرانی که از کف دستمزد برخوردار است چگونه باید کتاب، این محصول فرهنگی (که این روزها تبدیل به کالایی برای تفاخر شده) را در سبد خریدهای ماهانه خود قرار دهد. برنامهای برای عدالت فرهنگی وجود ندارد یک خانواده ایرانی که از کف دستمزد برخوردار است چگونه باید کتاب را در سبد خریدهای ماهانه خود قرار دهد ایکاش مدیران و برنامهریزان فرهنگی پیش از اینکه از مزیتهای خواندن و مطالعه سخن بگویند به راهکارهای رسیدن به این مسئله میاندیشیدند و خانوادهها را در این موضوع توانمند میکردند. مسئلهای که نشان میدهد برنامهای در عمل برای رسیدگی به معیشت خانوادهها و عدالت فرهنگی وجود ندارد و کم نیستند خانوادههایی که کتاب، سینما و دیگر محصولات فرهنگی برایشان یک شوخی است و وقتی حرف از کتاب خواندن یا سینما رفتن میشود با پوزخندی از گوینده پذیرایی میکنند. (ضمنا بخشی از جامعه را کسانی تشکل میدهند که حقوق ماهیانه دریافت نمیکنند مانند کشاورزان، دامپروران و مشاغل روزانه و رد این گزارش از آنها صرف نظر شده است) همچنین باید یادآوری کرد که ناشران نیز در این میان بیتقصیر نیستند و نحوه قیمتگذاری آنها به
سمتی است که حاشیه سود مطمئن را به فروش بیشتر ترجیح میدهد و آنها راغب هستند که کمتر بفروشند، اما همین میزان فروش مطمئن را داشته باشند. البته بیشک یکی از راههای خواندن عضویت در کتابخانههای عمومی است، اما این را در نظر بگیریم که در کنار گسترده نبوده شبکه کتابخانهای در سطح کشور و گاهی دوری دسترسیها باید به محدودیتهای یک خانواده برای استفاده مداوم از کتابخانهها نیز اشاره کرد.
دیدگاه تان را بنویسید