هفته نامه چلچراغ: همیشه بهترین قسمت دور زدن در آلبومهای خانوادگی، مرور عکسهای قدیمی عروسی است. این عکسها هر چقدر بی هواتر گرفته شده باشند، لطف بیشتری دارند و حس و حال لحظه را بیشتر نشان میدهند. برای همین هم یکی از مراحل مهم برنامه ریزی برای عروسی پیدا کردن کسی است که بتواند لحظهها را ثبت کند. اما این روزها این مرحله از فرآیند پیچیده برگزاری مراسم عروسی آن قدر مهم شده که همه چیز فدای آن میشود؛ حتی آسایش و شادی دوست و آشناها و خود عروس و داماد؛ آن هم در مهمترین روز زندگی شان! هر چه خفنتر بهتر! کم کم هوا دل پذیر میشود. این اتفاق برای کسانی که منتظر اتفاق خاصی نیستند، صرفا یک تغییر فصل مطبوع است؛ اما برای آنهایی که منتظر یکی از به یادماندنیترین روزهای زندگی شان، یعنی جشن عروسی هستند، بهتر شدن هوا یعنی موقعیتی بهتر برای برگزاری یک مراسم به یادماندنی. با شروع فصل بهار دیگر سرمای هوا مانع عکاسی در هوای باز یا برگزاری عروسی در باغ نمیشود و طبیعت هم در زیباترین حالت خودش قرار دارد و این حال همه را خوب میکند. همه اینها دست به دست هم میدهند تا زوجهای زیادی با تمام وجود مشغول
برنامه ریزی باشند. این روزها با داغ شدن تب و تاب شبکههای اجتماعی و رقابتی که در آنها بر سر برگزاری هر چه خفنتر جشن عروسی وجود دارد، باعث شده که برای خیلیها این برنامه ریزی پیچیدهتر بشود؛ و دختر و پسرها در روز عروسی به مصاف شاخ غول بروند. خب این شور و حال برای عده زیادی، کاسبی خوبی به راه انداخته و خلق کنندههای عجیبترین ایدهها برنده رقابت بر سر تور کردن عروس و دامادها میشوند. برای این که از این ایدههای خلاقانه سر در بیاوریم، باید در نقش عروس و دامادی ذوق زده سراغ کسانی میرفتیم که خودشان را برنامه ریز عروسی معرفی میکنند. آنها به ما پیشنهادهایی میدادند که در مقابل شان به سختی میتوانستیم جلوی گرد شدن چشمهای مان را بگیریم. البته وقتی قیمت اجرای هر کدام از این پیشنهادها را میگفتند، دیگر مهار چشمها به کلی از دست میرفت. اما آنها انگار اولین بارشان نبود که با این صحنه مواجه میشدند. خیلی خونسرد از مزایای برگزاری مراسمی میگفتند که در یاد همه میماند و مهمانها را انگشت به دهان میگذارد. ثبت خاطرههای واقعی یا ساختگی قدیم ترها یک نفر با یک دوربین معمولی تصویر عروس و داماد
را در روز عروسی ثبت میکرد. تا همین اواخر هم یک گروه دو نفره شامل یک زن و یک مرد با یک دوربین عکاسی و یک دوربین فیلمبرداری که بین بخش زنانه و مردانه مراسم جابجا میشد، کار عروس و دامادهای خوشحال را راه میانداختند، اما اخیرا این چیزها کفایت عروسیهای جدید را نمیدهد و باید یک تیم کارکشته متشکل از چندین متخصص در رشتههای مختلف حاضر باشند تا یک فیلم شبه سینمایی تمام عیار از قبل و حتی بعد از عروسی ثبت کنند. نفوذ تیم نفوذی ما به یکی از گروههای خفن فیلمبرداری از مراسم عروسی دستاوردهای تعجب آوری داشت. همه چیز از ورود به یک استودیوی شیک در قیطریه شروع شد. با آنها از طریق اینستاگرام آشنا شدیم و آدرس و شماره تلفن گرفتیم. وقتی وارد شدیم با ما طوری برخورد کردند که انگار سال هاست همدیگر را میشناسیم. اول چند نمونه کار برای مان پخش شد. در حال پخش نمونه کارها توضیحات آنها را میشنیدیم و هر لحظه تعجب مان زیادت میکرد. بخشهایی از ویدیوها روی یک کشتی در سواحل یونان گرفته شده بود و بخشهایی هم در بناهای تاریخی این کشور. لابد قرار بود یکی از ما نقش سقراط را بازی کند. نمونه کارها که تمام شد نوبت به مرور آپشنهایی
رسید که برایمان خدمات استودیو را توضیح میداد. مدیر استودیو که زن جوانی بود، توضیح داد که ما میتوانیم هر کشوری را که میخواهیم برای عکاسی و فیلمبرداری ویدیوهای قبل از عروسی انتخاب کنیم. پیشنهاد آنها برای فصل بهار استانبول بود که به گفته خودشان هم هوای خوبی دارد و هم سفر به این شهر به صرفهتر است. البته اگر میخواستیم پاریس را هم برایمان ردیف میکردند تا چند سال دیگر بچههای مان عکس عروسی پدر و مادرشان را که زیر برج ایفل بودند، نشان دوستان شان بدهند و همین حالا هم خودمان بتوانیم بقیه را حسابی تحت تاثیر قرار بدهیم. قیمت این کار بسته به کشوری که انتخاب میکردیم، از ۳۵ میلیون تومان تا ۱۰۰ میلیون تومان متغیر بود. اینجا بود که نتوانستیم جلوی تعجب مان را بگیریم، اما خانم مدیر در کمال خونسردی برای مان توضیح داد که بردن یک تیم هفت نفره شامل عروس و داماد به همراه تجهیزات کامل به یک کشور دیگر خرجهایی دارد که اگر آنها را بشمرد، حتما قانع میشویم که این پول زیادی نیست. برای سه روز کامل عکاسی و فیلمبرداری در استانبول باید ۳۵ میلیون تومان پرداخت میکردیم، البته اگر آپشنهای اضافه را نمیخواستیم و آرایشگر را خودمان
تقبل میکردیم، در غیر این صورت چهار میلیون تومان برای آرایشگری که تمام طول سفر با ما باشد و ظاهرمان را آراسته نگه دارد، به فاکتور اضافه میشد. استخدام استایلیست برای بدبدن ها! این تمام ماجرا نیست. اگر عروس و داماد چغر و بدبدنی باشیم و ندانیم در چه زاویه و ژستی درست مثل مدلها به نظر میرسیم، با یک و نیم میلیون تومان ناقابل، یک استایلیست هم ما را همراهی میکرد. این استایلیست نه تنها به ما میگوید چطور ژست بگیریم، بلکه قبل از سفر لباسهای مان را هم چک میکند و به ما میگوید که چه مدل لباسی بیشتر به ما میآید تا همانها را با خودمان به سفر بیاوریم. یک آپشن دیگر هم مانده. اگر فیلمبرداری هوایی بخواهیم باید پنج میلیون تومان بیشتر بدهیم تا یک پهپاد کوچک از ارتفاع بالا هم تصویرمان را ثبت کند. به این ترتیب، ما در پایان ماجرا، یک آلبوم عکس حرفه ای، یک آلبوم دیجیتال آخرین مدل و ۱۰ کلیپ مختلف در لباس عروس و داماد خواهیم داشت. در کنار اینها البوم عکسهای «اسپرت» هم به ما میدهند که شامل عکسهایی است که با لباسهایی غیر از لباس عروسی و دامادی به تن مان است. خانم مدیر بعد از این توضیحات وقتی ما را خشک
شده میبیند، یادآوری میکند که در عوض در یک هتل درجه یک اقامت میکنیم و از طرف استودیو یک ماساژ حرفهای هم هدیه میگیریم. میگوید: «اصلا چه ایرادی دارد قبل از عروسی به ماه عسل بروید؟» وقتی میفهمد با این حرفها به حالت عادی بر نمیگردیم، کوتاه میآید و پیشنهاد سفری درون کشوری میدهد که قیمتش از ۲۰ میلیون تومان شروع میشود و به ۳۰ میلیون تومان میرسد. البته هزینههایی مثل استایلیست و فیلمبرداری هوایی و آرایشگر سر جای شان هستند. بعد از این حرفها نوبت به تعریف کردن از میزان خلاقیت استودیو میرسد و این که چطور میتوانند برای مان داستانهایی درباره آشنایی مان بسازند و عشق مان را تمام و کمال به هر بینندهای ثابت کنند. البته اگر فیلمنامه غیرمعمول بخواهیم یا ایدهای هزینه بر داشته باشیم، باید منتظر اضافه شدن رقمهای دیگری هم به فاکتور باشیم. این طور میشود که با قیافههای یخ زده و یک کاتالوگ از تمام خدمات استودیو آنجا را ترک میکنیم. مدیریت مراسم با آفر ویژه حوضچه قو! فکر میکنید فقط سلبریتیها مدیر برنامه دارند؟ خب اگر این طور فکر میکنید، در اشتباه به سر میبرید. این روزها کسانی هستند که
مدیریت صفر تا صد برنامه عروسی شما را به عهده میگیرند. شما فقط کافی است که بگویید چه چیزی میخواهید، همان طور که میخواهید، مراسم تان برگزار میشود و شما مثل دوتا مهمان محترم به مهمانی خودتان وارد میشوید. البته هزینه این که تا این حد از هیاهو دور باشید را باید از جیب عزیزتان پرداخت کنیم. ما که برای در آمدن از شوک نفوذ به استودیوی عکاسی و فیلمبرداری به چند روز زمان نیاز داشتیم بعد از استراحت کافی شروع به جستجو برای پیدا کردن یک برنامه ریز عروسی یا به زبان اجنبیها «ودینگ پلنر» کردیم. نتیجه این که اگر بخواهید از کمک یک تیم تشریفات برای برنامه ریزی و اجرای عروسی تان بهرهمند شوید، باید حداقل صد میلیون تومان ناقابل کنار بگذارید. لابد میپرسید حداکثر چقدر باید هزینه کنید، جواب این سوال معلوم نیست؛ این را پژمان که تحقیقات ما نشان میدهد یکی از چهرههای شناخته شده و معروف برنامه ریزی عروسی است، میگوید و اضافه میکند: «بستگی دارد که چه چیزی بخواهید. ممکن است بگویید من میخواهم در حوضچه باغی که در آن مراسم عروسی میگیرم، قو شنا کند. من این کار را برای تان میکنم، اما ۷۰ میلیون تومان هزینه دارد. میخواهم بگویم
خدمات ما ته ندارد. ما اینجاییم تا به رویای شما در مورد مراسم عروسی تان جامه عمل بپوشانیم.» من که یک عامل نفوذی هستم و سه سال پیش در کمال سادگی عروسی کرده ام، تازه در گفتگو با او میفهمم که آدمیزاد چه کارهایی که برای یک مراسم یک شبه انجام نمیدهد. پژمان میگوید: «خدمات معمولی تیم تشریفات ما پیدا کردن محلی مناسب برای برگزاری مراسم شماست. کافی است ویژگی جایی را که میخواهید، بگویید تا گزینههای مختلف را به شما معرفی کنم. حتی اگر در دل زمستان بخواهید در باغ عروسی بگیرید، میتوانم کاری کنم که مهمانهای تان یک ذره هم احساس سرما نکنند. این کار را سال گذشته برای یک مراسم کردم، پس خیال تان راحت باشد. حتی میتوانید در کشورهای دیگر عروسی بگیرید. الان این کار خیلی لاکچری است و مد شده که یک عروسی جمع و جور در استانبول یا دبی میگیرند. اگر بخواهید این کار را بکنید، برای تمام مهمانان محل اسکان مناسب و بلیت رفت و برگشت در نظر گرفته میشود. این طوری خیال تان راحت است که عروسی شما تا ابد توی ذهن شان باقی میماند.» هزینه یک مهمانی معمولی با ۱۰۰ نفر مدعو، در استانبول حداقل ۲۵۰ میلیون تومان آب میخورد. این رقم برای همان
مراسم در ابوظبی به ۳۵۰ میلیون تومان میرسد. نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و میگویم واقعا کسی این کار را میکند؟ میخندد و میگوید: «بله، چرا که نه، بالاخره آدم یک بار عروسی میکند.» وقتی عروس و داماد سورپرایز میشوند نقش امثال پژمان این است که سفارشهای شما را تحویل بگیرند و بعد با فهرست قیمتها سراغ تان بیایند. این که چند مدل شام و دسر و پیش غذا و نوشیدنی به مهمانها بدهید و محل عروسی تان کجا باشد و چقدر گل آرایی بخواهید، تعیین کننده قیمت تمام شده، کار آنها برای شماست. البته خودشان هم پیشنهادی دارند. مثلا پژمان میگوید: «بعضی وقتها ما طوری که طرف مقابل عروس و داماد نفهمد از آنها میپرسیم که میخواهند او را غافل گیر کنند یا نه. اگر موافق باشند، میتوانیم کاری کنیم که عروس و داماد در شب عروسی شان به بهترین نحو سورپرایز شوند. این کارها شامل دعوت از بازیگر یا خواننده مورد علاقه آنها یا سفارش ساختن آهنگی اختصاصی برای شان از یک آهنگساز معروف میشود. همچنین میتوانیم برنامهای با حضور دوستان یا خانواده شان بسازیم که خشک شان بزند. هر کدام از این کارها هزینه خودش را دارد.» طوری حرف میزند
که انگار فهمیده نفوذی هستم و حرف زدنم به کسانی که مشتری اش هستند، نمیخورد، اما به روی خودش نمیآورد، من هم همین طور. از یک مراسم عروسی مثال میزند که عروس عاشق گل رز بوده و آنها کل محل برگزاری مراسم را با سبکهای مختلف با گل رز، گل آرایی کرده اند. این کار هشت میلیون تومان هزینه داشته است. یا مراسمی دیگر که در آن با مهمانها هماهنگ شده بود که آهنگ مورد علاقه عروس را به سبکی خاص همه با هم بخوانند. همین طور میگوید و میگوید و من در ذهنم رقمها را با هم جمع میزنم و سعی میکنم از تعجب ماتم نزند. توی ذهنم یک جمله عجیب مدام تکرار میشود؛ چرا که نه، بالاخره آدم یک بار عروسی میکند!
دیدگاه تان را بنویسید