جامجم: سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ دیروز در حاشیه اجرای طرح پلیس آگاهی دربرخورد با سارقان در جمع خبرنگاران گفت: این طرح در ردههای مختلف پلیس آگاهی پایتخت از بامداد دوشنبه تا بامداد سهشنبه در تهران برای دستگیری مجرمان سابقهدار و محکومان متواری از زندان که دارای حکم قطعی بودند به مرحله اجرا درآمد. ماموران در این طرح موفق شدند، ۱۳۸ سارق به عنف، کیف قاپ، سارق خودرو، اماکن خصوصی و... را شناسایی و همه آنها را در مخفیگاههایشان بازداشت کنند. در این عملیات ۳۰ باند سرقت هم متلاشی شد. پاتوق برخی از این سارقان در اطراف تهران بود که دستگیر شدند. در یکی از باندهای متلاشی شده پنج متهم دستگیر شدند که قصد داشتند به صرافیها و طلافروشیها مسلحانه دستبرد بزنند. انتقام آرایشگران
چهارپسر جوان که میگفتند رفقای سالهای دور هستند و با هم در یک آرایشگاه در فردیس کار میکردند به قصد انتقام از صاحب یک فروشگاه برند لوازم آرایشی در یکی از محلههای شمال تهران، به آنجا دستبرد زدند. محمد از ماجرای سرقت بگو؟ من ودوستان آرایشگرم در محل کارمان برای پسران تاتو میزدیم. لوازم آرایشی و مواد تهیه تاتو را از مردی در شمال تهران میخریدیم که خانهاش را به فروشگاه تبدیل کرده و وسایل تاتو را غیرمجاز وارد کرده بود و به آرایشگاههای مختلف میفروخت. از او چند دستگاه تاتو هم خریدیم. بعد چه شد؟ بعد از یکی دو ماه مشتریان ناراضی پشت سرهم به آرایشگاههایمان آمدند. آنها میگفتند بدنشان زخم شده و عفونت کرده و زمانی که نزد پزشک رفتهاند، متوجه شدند مواد استفاده شده در تاتو تقلبی بوده است. آنها میخواستند از ما شکایت کنند. ما هم مانده بودیم چه کنیم. از فروشنده مواد تاتو خواستیم پولمان را پس دهد که نپرداخت و به همین دلیل تصمیم گرفتیم از او انتقام بگیریم. ۲۰ میلیون تومان از او خرید کرده بودیم. چطور سرقت را انجام دادید؟ چهار نفری ۴۰ روز قبل به فروشگاه خانگی شاکی
رفتیم. یکی بیرون ماند و کشیک میداد. سه نفر به بهانه خرید وارد خانه شاکی شدیم. در آنجا کتکش زده، دست و پایش را بستیم و با سرقت لوازم آرایشی، بهداشتی و دستگاههای مختلف تاتو که همه اموال صد میلیون تومان میشد، فرار کردیم. همه اموال را به خانه بردیم. مشتریهایی در شهر پردیس و فردیس پیدا کرده و میخواستیم وسایل سرقتی را بفروشیم که لو رفتیم و دستگیر شدیم. دستگیری فامیل دور به خاطر دزدی محمد ۳۹ ساله، به قول خودش در یک خانواده مرفه بزرگ شده است. پدر و مادرش فوت کردهاند و خواهرش پیگیر پروندههایش است و برایش پیش از این وثیقه گذاشته بود تا از زندان بیرون بیاید. سرقت انگار نیمی از وجودش شده است. به این دزدی عادت کرده و اگر دزدی نکند و پول مفت به دستش نرسد، بیمار میشود. سابقهداری؟ بله. یک بار پنج سال در زندان اوین بودم. بعد دوباره بیرون آمدم و سال ۹۱ به خاطر سرقت از افراد سالخورده دوباره به زندان افتادم. این بار دادگاه به من ده سال حبس و ردمال داد. دو سال ماندم و سند گذاشتم و به مرخصی آمدم و برنگشتم. یک مدت خانه بودم و بعد دوباره سرقتهایم را شروع کردم، اما این بار شیوه ام عوض
شد. چطور؟ تنها زندگی میکردم. به مقابل خانههای شمال تهران میرفتم و افراد سالخورده تنها را شناسایی کرده و خودم را فامیل دور آنها معرفی میکردم. بعد به بهانه این که ماشینم پنچر شده و کارت بانکی را خانهام جا گذاشتهام از آنها کارت و رمز آن را میگرفتم و حسابشان را خالی میکردم. اگر کارت نمیدادند به زور سرقت میکردم. با پولهای سرقتی چه میکردی؟ میرفتم لباس و کشف برند میخریدم، وسایل گرانقیمت خانه را که شاید ۱۵۰ میلیون میشد با این پولها خریدم. حتی ۲۶۰ میلیون تومان دادم یک بنز خریدم که رویای بچگیام بود. بالای صد میلیون تومان پولهای دزدی را نیز بردم صرافی و طلافروشی دلار و طلا خریدم. میخواستیم با پول دزدی ثروتمند شویم!
ریزنقش بودند و میگفتند دانشجوهای کارشناسی رشتههای حقوق، آیتی و الکترونیک هستند. وسوسه یکشبه پولدار شدن باعث شده دست به زورگیریهای خشن بزنند و خود را گرفتار کنند. نزدیک به دو سال بود سرقت میکردند و تصمیم داشتند آنقدرثروتمند شوند که همه آنها را بشناسند. سرکرده باند در گفتوگو با جامجم از شگرد سرقتهایشان گفت. نحوه سرقتها را آموزش دیده بودید؟ ما از دوسال پیش که سرقت و زورگیریهای خیابانی را شروع کردیم با چند پسر جوان خلافکار آشنا شدیم که آنها چند بار ما را به بوستانهای شمالی تهران بردند. این افراد با چاقو به پسران و دختران جوان حمله کرده و با راه انداختن دعواهای ساختگی، به زور پول، گوشی و گردنبند طلا از آنها سرقت میکردند. ما هم در چند سرقت با آنها بودیم و بعد از آن خودمان دزدیها را شروع کردیم. انگیزهتان از این سرقتها چه بود؟ اول فقط میخواستیم پولی که در میآوریم به اندازه هزینه شهریه دانشگاهمان و پول توجیبی باشد تا بتوانیم لباسها و کفشهای خوب بخریم. بعدکه دیدیم از این راه پول بیشتری دستمان میآید به سرقتهایمان ادامه دادیم. دو سال سرقت کردیم و سهم
هرکدام از ما ۶۰ میلیون تومان شد که همه را خرج کردیم. نقشه ناکام ۱۰ سرقت مسلحانه پنج پسر جوان همه خلافکار هستند. کلکسیونی از جرایم در پروندهشان دارند از گوشیقاپی، سرقت و کیفقاپی گرفته تا زورگیری. شهروز سرکرده باند بود که میگفت: از دلهدزدی خسته شده و میخواستیم یک کار بزرگ و به قول خودمان خفن انجام بدهیم، اما در یک قدمی اجرای نقشه سرقت از طلافروشی و صرافی در پایتخت بازداشت شدیم. سابقهداری؟ بله، چهار فقره سابقه کیفری دارم از زورگیری، گردنبندقاپی و گوشیقاپی گرفته تا دلهدزدی. چطور یک باند تشکیل دادید؟ همه ما به اتهامهای جداگانه ازجمله زورگیری، سرقت و کیفقاپی و... از چندسال پیش به زندان افتادیم و در آنجا با هم آشنا شدیم و همخرج بودیم. دو سال پیش که آزاد شدیم یک گروه تشکیل دادیم و این دفعه با هم سرقت میکردیم. بعد چه شد؟ من محکوم به رد مال ۴۰۰ میلیون تومانی بودم و همدستانم نیز رد مال داشتند. اگر دلهدزدیهای قبلی را انجام میدادیم، پول کمی درمیآوردیم که نمیشد این همه رد مال را بپردازم؛ بنابراین به قهوهخانهای در اسلامشهر رفتیم و
همان جا چند بار یکدیگر را ملاقات کردیم و نتیجه گرفتیم که یک سرقت بزرگ انجام دهیم. نقشه چه بود؟ من طراح نقشه و سرکرده باند بودم. با هم حرف زدیم و به توافق رسیدیم که چند قبضه سلاح کلاشینکف بخریم و بعد به صرافی و طلافروشیهای پایتخت دستبرد بزنیم. چند طلافروشی و صرافی را بررسی کردیم تا از آنجا سرقت کنیم. قرار بود روز سهشنبه (دیروز) سلاحها را تحویل بگیریم و سرقتها را شروع کنیم که قبل از آن دستگیر شدیم. اگر دستگیر نمیشدیم، قصد داشتیم از ده صرافی و طلافروشی سرقت کنیم. کلاهبرداری میلیاردی مرد بیسواد
حسین ۲۸ ساله و ریز نقش است. هنگام فرار از طبقه دوم خانه اش سقوط کرد و دست چپش شکست. مدعی است ایدز دارد و با بیسوادی توانسته کلاهبرداری میلیاردی کند. سابقه داری؟ بله به چه اتهامی به زندان رفتی؟ کلاهبرداری با چکهای بلامحل برسر معامله گوشت از صاحبان فروشگاههای پایتخت. چند سال زندان بودی؟ یک سال زندان بودم، خانوادهام که وضع مالیشان بد نیست ودر شهر بابل زندگی میکنند، سند یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی را بهعنوان وثیقه به دادگاه سپردند و من بعداز مدتی آزاد شدم. اما حکم دادگاه چهار سال حبس و رد مال بود که پولی نداشتم رد مال کنم. به همین خاطر فرارکردم و تصمیم گرفتم دوباره جرایمم را از سر بگیرم تا رد مالم را بپردازم. از شیوه کلاهبرداری ات بگو؟ من دوستی داشتم که برایم آگهی روزنامهها را میخواند و به من گفت: شرکتهایی هستندکه در روزنامهها آگهیهایشان چاپ شده ودسته چک و چک بهطور برگهای میفروشند. همین در ذهنم جرقهای شد که با خرید همین چکهای بلامحل و صدور آن به کلاهبرداری هایم ادامه دهم. از یک طرف زیاد با خانوادهام در ارتباط نبودم و
آنها در جریان کارهایم نبودند. چکها را خریدی؟ دوستم با آن شرکتها تماس میگرفت و من برای خرید چکها به آن دفاتر میرفتم. هر برگه چک را ۶۰۰ هزار تومان میخریدم. چون سواد نداشتم در هر معاملهای پای برگه قرار داد را انگشت میزدم. برای این که مالباختهها به من اعتماد کنند، یک خودروی بنز قسطی خریدم. ۳۵۰ میلیون تومان قیمت داشت که ۸۰ میلیون تومان دادم و قرار شد بقیه پول را به صورت اقساطی بپردازم. بعد خانهای در نیاوران اجاره کرده و ماهی ۹ میلیون تومان کرایه پرداخت میکردم. با ظاهری شیک سوار این بنز میشدم و مقابل فروشگاههای گوشت میرفتم. ابتدا چند بار نقدی از آنها خرید و اعتمادشان را جلب کردم و بعد با چکهای بلامحل معامله کردم. در ادامه گوشتها را به فروشگاههای دیگر برده و با قیمت پایین میفروختم. در این مدت نزدیک یک میلیارد تومان کلاهبرداری کردم.
دیدگاه تان را بنویسید