سرویس اجتماعی فردا: شهید بهشتی مخالف «حجاب اجباری» بودعلیرضا بهشتی فرزند آیتالله شهید بهشتی و استاد فلسفه سیاسی دانشگاه تربیت مدرس تاکید کرد شهید بهشتی با حجاب اجباری مخالف بوده و خود نیز تا آخرین روز حضور در دادگستری، حجاب اجباری را اعمال نکرد. در ادامه بخشی از گفتگوی علیرضا بهشتی با عصر ایران را میخوانید: مسئله حجاب یکی از مواردی است که این روزها مورد توجه بسیاری از اقشار جامعه قرار گرفته است. این موضوع از جانب برخی مسئولان نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته و حتی بر بسیاری از اولویتهای اصلی کشور ارجح دانسته شده، دیدگاه و نگاه شهید بهشتی به عنوان یکی از ارکان انقلاب درمورد حجاب در زمان انقلاب و بعد از آن چگونه بود؟ تفکر شهید بهشتی قطعاً با حجاب اجباری سازگاری نداشت و در دوران مسئولیت در دادگستری نیز چنین کاری را نکرد. در دادگستری تا آخرین روزهای حضور شهید بهشتی خانمهایی بودند که بدون حجاب با ایشان کار میکردند و هم آقایانی بودند که با کراوات یا مُد غربی در کنار ایشان مشغول به کار بودند. خاطرهای را از یکی از همکاران شهید بهشتی نقل میکنم. ایشان میگفتند که من در زمان
کار همیشه کراوات میزدم. یک روز قرار شد نزد شهید بهشتی بروم و آن روز کراوات نزدم. ایشان تا بنده را دیدند نگاه عمیقی کردند و گفتند چرا کراوات نزدید؟ بنده گفتم به خاطر آمدن خدمت شما احساس کردم ممکن است درست نباشد. شهیدبهشتی بلافاصله به من گفتند که هرگز این کار را نکن و مجددا کراوات بزن و به همان چیزی که اعتقاد داری و هستی پایبند باش. در این زمینه چه برای برداشتن حجاب باشد و چه برای گذاشتن آن، اجبار جواب نمیدهد. با طبع انسان سازگار نیست و پیامبر هم این کار را نکرد. البته فرهنگسازی، روشنگری و تبلیغ برای حجاب خوب است. شهید بهشتی بارها در جاهای مختلف میگوید که من از خانمها میخواهم که حجاب خود را آن طور که شأنشان حفظ شود رعایت کنند. بعد میگویند من حجاب را صرفاً به چادر محدود نمیکنم و همین روسری و مانتو هم حجاب است. اما این را نفی کردیم و مانتو را حجاب کامل ندانستیم. هنوز ما در امامزادهها افراد را مجبور میکنیم چادر سر کنند وگرنه راه نمیدهند. چرا باید این رفتار باشد؟ کدام یک از ائمه ما در دوران حیات به این سبک رفتار کردند که ما امروز به عنوان متولیان آنها کاری میکنیم که آنها راضی نیستند؟ ما هنوز در
اماکن مقدس غیرمسلمان را راه نمیدهیم، اما چطور است که امام صادق (ع) با یک زندیق نشست و برخاست میکند و غذا میخورد؟ واقعیت این است که ما در شناخت راه ائمه کوتاهی کردیم و چیزی از تشییع درست کردهایم که فکر نمیکنم اگر آنها بودند میپذیرفتند. این مسئله را با دهها مدرک تاریخی و روایی میتوان اثبات کرد که ما از خواست و عملکرد ائمه منحرف شدهایم. در نتیجه اگر ما میخواهیم گفتمان انقلاب اسلامی ادامه داشته باشد باید با شیوه زیستن، خوب بودن خود را به دیگران نشان دهیم. صدور انقلاب هم با درگیری و جنگ نظامی نیست، صدور انقلاب همان است که شهید بهشتی میگفت، که ما یک جامعه نمونه درست کنیم آن وقت دیگر کشورها خودشان میآیند و از ما میپرسند که چه کردید چنین جامعهای را به اینجا رساندهاید. در داخل نیز باید این شیوه را دنبال کنیم. بنده فکر میکنم طرح حجاب اجباری از ابتدا اشتباه و اشتباهی بود که همه تو رودربایستی با آن قرار گرفتند و هیچکس روی آن را نداشت که بگوید این کار اشتباه است. فکر کردیم که اگر بگوییم این کار اشتباه است، اصل دین به باد خواهد رفت. ایمان باید در قلب انسان خانه بگیرد وگرنه اگر قرار باشد به ظاهر خود
را نشان دهد، همین خواهد شد که امروز شاهدش هستیم. ما نباید انتظار داشته باشیم کسی که حجاب را قبول ندارد، منافقانه رفتار کند و به خاطر ما حجاب را به اجبار استفاده کند. ما میتوانیم طی یک فرایند عقلانی و تدوینشده اعلام کنیم حجاب اجباری نیست، اما خانمها ملزمند که یکسری کدهای اخلاقی را مثل همه جای دنیا رعایت کنند. این کدها برای آقایان نیز الزامآور است. امروز در تمام دنیا هر کسی که لخت بگردد دستگیر میشود و اگر کسی هم مزاحمت ایجاد کند دستگیر خواهد شد. باید این کدها براساس فرهنگ ما، عرف ما و اصول دینی و اعتقادی ما لحاظ شود. شما ببینید و بررسی کنید که چه اتفاقی افتاد که در انقلاب خیلیها خودشان محجبه شدند؟ چرا که در آن زمان نه قدرتش بود و نه عزمی برای اجبار کردن حجاب وجود داشت. علت این بود که زن مسلمان به عنوان الگو و پیشرو از سوی زنان جامعه شناخته شد. طبیعتاً اگر شما الگوی عملی خوب درست کنید همه جذب آن خواهند شد. اما ما گمان کردیم با وضع قوانین سخت و بگیر و ببند میتوانیم الگو درست کنیم. تجربه تاریخی قبلا نشان داده بود که بعد از رفتن رضا شاه خیلیها مجدد حجاب به سر کردند. چون گزارشات دوران رضاشاه نشان
داد که کشف حجاب موفق نبوده، چون اجبار در کار بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید