روزنامه جوان: چند روز قبل مردی به اداره پلیس رفت و از مردی که شریک کاریاش بود به اتهام شکنجه و حبس شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل با یکی از دوستانم به نام کریم شریک کاری شدم. ما دو نفر در کاری با هم سرمایهگذاری کردیم. الان چند روزی است با هم اختلاف داریم و قرار بود با هم حرف بزنیم. چند ساعت قبل کریم با من تماس گرفت و مرا به خانهاش دعوت کرد تا درباره کار و اختلاف حسابمان با هم صحبت کنیم. وقتی به خانهاش رفتم همسرش در را باز کرد و مرا به خانهشان دعوت کرد. او گفت که شوهرش گفته من در خانه منتظر او باشم. همسرش با چایی از من پذیرایی کرد تا اینکه دقایقی بعد کریم به خانه آمد. وقتی دوستم وارد خانهاش شد به همسرش گفت: از خانه بیرون برود و ما را تنها بگذارد. من درباره حساب و کتابهایمان شروع به حرف زدن کردم که کریم عصبانی شد و ادعا کرد من با همسرش رابطه پنهانی دارم. در حالی که شوکه شده بودم او دست و پای مرا با طناب بست و شروع به بازجویی کرد. به کریم گفتم که اشتباه میکنی و میتوانی از همسرت سؤال کنی، اما او به حرفهای من توجهی نمیکرد و اصرار میکرد من به ارتباط دروغین اعتراف کنم، اما من به او
گفتم که اصلاً با همسرت هیچ ارتباطی ندارم و نداشتهام. کریم لحظه به لحظه عصبانیتر میشد و مرا به شدت کتک میزد. او کم کم شکنجههای دردناکی روی من انجام داد تا جایی که سیخ کباب را روی اجاق گاز داغ میکرد و بر بدنم میگذاشت به طوریکه فریادها و ضجههایم به سوی آسمان بلند میشد. هر چقدر فریاد کمک خواستم صدایم به گوش کسی نرسید. مرد بدگمان سه ساعت مرا به شدت شکنجه داد تا جایی که چند باری میخواستم بیهوش شوم تا اینکه خسته شد و دست و پایم را باز کرد و مرا از خانهاش بیرون آورد. او تهدید کرد موضوع را به کسی نگویم و شکایت نکنم، اما من تصمیم گرفتم از دوستم به اتهام شکنجه و حبس در خانهاش شکایت کنم. با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی رضوانی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در نخستین گام کریم را شناسایی و بازداشت کردند. متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی در بازجوییها گفت: من و شاکی با هم دوست و شریککاری هستیم. مدتی بود به او بدگمان شده بودم و احتمال میدادم با همسرم ارتباط تلفنی و پیامکی دارد.
آنقدر این موضوع مرا آزار داد تا اینکه تصمیم گرفتم از او اعتراف بگیرم. روز حادثه به بهانه حرف زدن درباره حساب و کتابهای کاریمان او را به خانهام دعوت کردم تا او را امتحان کنم. وقتی قبول نکرد که با همسرم ارتباط دارد او را به شدت کتک زدم و شکنجه کردم تا اعتراف کند، اما او مدعی بود که ارتباط ندارد به همین دلیل او را آزاد کردم. تحقیقات از متهم به دستور قاضی رضوانی ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید