قتل طلبکار زیر چرخهای نیسان مرد بدهکار
فروشنده برنج که طلبکار خود را زیر چرخهای نیسان زیر گرفته بود، در جلسه دادگاه مدعی ناخواسته بودن جنایت شد.
جامجم: اول بهمن 95 درگیری دسته جمعی در خیابان سراج تهران به کشته شدن مردی به نام احمد، زیر چرخهای یک دستگاه نیسان منجر شد.
ماموران چند روز بعد، راننده متواری را دستگیر کردند و با صدور کیفرخواست قتل عمد، پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.
صبح دیروز، در ابتدای جلسه دادگاه به ریاست قاضی حشمتالله توکلی، پدر مقتول درخواست قصاص کرد. سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «من فروشنده برنج بودم و با نیسان کار میکردم. یک سال قبل از حادثه، چند گونی برنج به چند نفر از دوستانم فروختم اما به خاطر برخی اختلافات سرکیفیت برنجها، حدود چهار میلیون تومان به آنها بدهکار شدم. مادرم سرطان داشت و خرج خانوادهام روی دوش من بود؛ برای همین نتوانستم بدهکاریام را پرداخت کنم.»
بهروز درباره قتل نیز گفت: «آن روز یکی از مشتریهایم به نام رحمان با من تماس گرفت و گفت چند گونی برنج میخواهد. با نیسان به خیابان سراج رفتم و منتظرش ماندم اما ناگهان طلبکارها سراغم آمدند. آنها شش- هفت نفر بودند. با مشت به سر و صورتم کوبیدند و همه جایم را زخمی کردند. حتی سوئیچ را هم برداشتند تا نتوانم فرار کنم اما من یک دسته کلید اضافه در داشبور داشتم. در یک لحظه آن را برداشتم و ماشین را روشن کردم. پایم را روی گاز گذاشتم و حرکت کردم. ناگهان نیسان به یکی از طلبکارهایم به نام احمد خورد و باعث فوت او شد. من اصلا قصد قتل نداشتم و برای فروش برنج به آنجا رفته بودم».
سپس نوبت به دو شاهد که از طلبکارهای متهم هستند، رسید. یکی از آنها گفت: «با مقتول شریک بودم. او گفت متهم پولش را پس نمیدهد و امروز و فردا میکند. وقتی فهمیدیم در خیابان سراج است، به آنجا رفتیم. در ماشین را قفل کرده بود. ناگهان استارت زد و با ماشین، احمد را زیر گرفت. من به تاج نیسان آویزان شدم اما با ویراژ دادن شدید، مرا هم روی زمین پرت کرد و متواری شد».
بهروز در پاسخ به این اظهارات گفت: «آن موقع در ماشین باز بود و من در یک لحظه موفق شدم آن را ببندم. شاهد هیچ حرفی از ضرب و شتم من نزد در حالی که تمام صورتم را زخمی کرده بودند. وقتی از تاج نیسان آویزان شد، 20 ـ 10 متر حرکت کردم تا روی زمین افتاد».
سپس شاهد دوم گفت: «با بهروز معامله برنج داشتم اما سری آخر، برنج هایش نامرغوب بود به خاطر همین حدود سه میلیون تومان به من بدهکار شد. 900هزار تومان هم سر فروش برنج به مقتول بدهکار بود. روز حادثه، همراه احمد، به طور اتفاقی متهم را در خیابانسراج دیدیم. اول پسرم و یک نفر دیگر به سمتش رفتند. برای اینکه از درگیری جلوگیری کنیم، همراه احمد خودمان را رساندیم. بهروز گفت سوار نیسان شوید تا حرف بزنیم اما ناگهان استارت زد و احمد را زیر گرفت.»
در پایان دادگاه، متهم بار دیگر بر ناخواسته بودن قتل تاکید کرد و گفت: «من برای فروختن برنج به محل رفته بودم و طلبکارها مرا با برنامه ریزی قبلی به محل کشاندند. من قصد قتل نداشتم».
پس از دفاعیات متهم به قتل، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
دیدگاه تان را بنویسید